شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۹
به نظر شما زندگی در کنار همسر نویسنده‌ چگونه است؟

اینکه همسر نویسنده داشته باشید می‌تواند بسیار جالب و با پرستیژ باشد، اما بسیاری از زنان یا مردانی که همسر نویسنده دارند چنین فکر نمی‌کنند چرا که مشکلات خاص چنین شغل‌هایی را از نزدیک درک کرده‌اند. در اینجا پای درد دل‌های یکی از این همسران نشسته‌ایم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از هافینگتن پست، تصور می‌کنید داشتن یک زن نویسنده چه زندگی‌ای را برای شما رقم خواهد زد؟ شب‌های فرهنگی با بحث درباره آثار کلاسیک؟ قدم زدن در شب‌های مهتابی و خواندن شعر؟ حضور در مهمانی‌های نویسندگان مشهور؟ بعد از ظهرهای خوش با پختن کیک بادام و خواندن «آرزوهای بزرگ»؟

نه، هرگز این چنین نیست. زندگی من در کنار همسر نویسنده‌ام بسیار متفاوت از چنین تخیلاتی است به گونه‌ای که حتی تصورش را هم نمی‌کنید.

آنچه در واقع اتفاق می افتد این است که شاید همسرتان خصوصی‌ترین اطلاعات زندگی شما را در قالب یک داستان کوتاه با همه مردم جهان در میان بگذارد. حتی جزئیات نخستین ازدواج شما و خاطرات سال‌های شکل‌گیری شخصیتتان همه و همه گندم‌هایی می‌شوند برای آسیاب نویسندگی‌اش و او حتی زحمت تغییر دادن آنها را به خود نمی‌دهد.

و این فقط گذشته شما را شامل نمی‌شود اکنون نیز هر تغییر ناگهانی یا فراموش‌کاری یا هر اتفاق خنده‌داری که برای شما می‌افتد، می‌تواند سوژه داستان او شود. اگر شکایتی هم کنید پاسخ او این است که او حق دارد درباره شخصی‌ترین تجربیات شما بنویسد و این بازی منصفانه‌ای است چرا که شما با او ازدواج کرده‌اید. البته شما مطمئن نیستید که این توجیه درست باشد، مثلاً اگر او همسر یک دندانپزشک شده بود آیا این حق را داشت که هر وقت خواست دندان همسرش را سوراخ کند؟!

از همه بدتر زمانی است که او مصرانه از شما می‌خواهد جزئیات خاطره‌ای را برایش تعریف کنید یا بگویید که کدام قسمت حرف‎‌هایش خسته‌کننده است و با وجود آنکه قول می‌دهد عصبانی نشود، وقتی پاسخ او را می‌دهید خشمگینانه می‌گوید: فکر می‌کنی من به تمام چرندهای سیاسی که می‌گویی علاقمندم؟  

البته مطمئناً همه زنان نویسنده اینگونه نیستند. نمی‌توان باور کرد که خواهران برونته هر شب کنار آتش می‌نشستند و پدر و برادر خود را مورد تمسخر قرار می‌دادند.

او وقتی قرار مصاحبه درباره کتابش دارد حتی به من اجازه نمی‌دهد در خانه بمانم! من و بچه‌ها را به سینما می‌فرستد و تا هوا روشن است حق برگشتن به خانه را نداریم. اما وقتی خبرنگار درباره من از او سؤال می‌کند، می‌گوید: همسرم بسیار خوش‌قیافه و خوش‌رفتار است.

اما پس چرا شخصیت‌های شوهر در نوشته‌های او نمی‌توانند خوش‌قیافه و جذاب باشند؟! چرا شخصیت‌‎های شوهر توسط شخصیت‌های دیگر داستان مورد تمسخر قرار می‌گیرند؟ چرا آنها همیشه حرف‌های خسته‌کننده می‌زنند؟ چرا همیشه در حال نوشیدن چای و خواندن روزنامه هستند؟ و اینکه چرا شخصیت‌های زن همیشه عاشق شوهرانشان هستند؟ گرچه این یک مورد بسیار خوب است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها