کودکان میتوانند ماجراهای کوتولههایی که کفش میدوزند را در کتاب «کوتولهها و کفاش» و ماجرای پسر فقیری که ثروتمند شد را در کتاب «جک و لوبیای سحرآمیز» با ترجمه سیدعلی کاشفی خوانساری بخوانند.
در این کتابها افسانههای مختلف در قالب داستانهای تخیلی برای کودکان گروه سنی «ب و ج» بیان شده است.
کتاب «کوتولهها و کفاش» ماجرای کفاشی را بیان میکند که بسیار فقیر است و پولی برای خریدن چرم و مواد اولیه لازم برای دوختن کفش را ندارد تا اینکه روزی دوکوتوله بدون اطلاع کفاش به او کمک میکنند تا پولدار و ثروتمند شود...
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «پیرمرد کفاش که حالا پول خوبی به دستش آمده بود به بازاررفت و تکه بزرگی چرم خرید. با آن تکه چرم میتوانست دو جفت کفش بدوزد. او چرمها را به مغازهاش برد. چرمها را برید و آماده کرد تا فردا صبح کار دوختن را شروع کند. غروب بود که تکههای چرم را روی میز کارش گذاشت و به خانه رفت. میخواست خستگی در کند و فردا صبح دو جفت کفش بدوزد...»
در کتاب «جک و لوبیای سحرآمیز» نیز ماجرای پسر تنبلی به نام «جک» روایت میشود که با مادرش زندگی فقیرانهای دارند. روزی از روزها جک تصمیم میگیرد گاوشان را بفروشد. او گاو را با چند دانه لوبیای سحرآمیز عوض میکند و با کمک درخت سحرآمیز به سرزمین غولها میرود...
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «جک باز هم جلو رفت بعدازظهر بود که به دهکدهای رسید. در خانهای را زد. زنی در را باز کرد. جک گفت: «سلام خانم من خیلی خسته و گرسنهام. کمی آب و غذا به من بده و یک جای خواب تا کمی استراحت کنم.» زن به گریه افتاد و گفت: «آه ای پسر بیچاره! شوهر من غول بدجنس و ظالمی است. او انسانها را میگیرد و درسته قورت میدهد. اگر تو را ببیند تو را میخورد.» جک ترسید اما آنقدر خسته بود که نمیتوانست جلوتر برود...»
از دیگر کتابهای این مجموعه میتوان به «سیندرلا»، «پینوکیو»، «دیک ویتینگتون»، «شلغم غول پیکر» و «مو طلایی و سه خرس» اشاره کرد.
انتشارات قدیانی، کتابهای «کوتولهها و کفاش» و «جک و لوبیای سحرآمیز» را در قالب 32 صفحه با شمارگان دو هزار و 200 نسخه و بهای 25 هزار ریال برای هر جلد منتشر کرده است.
نظر شما