یکشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۷
اسکناس‌های نو عیدی برای فرزندان و دوستانم را لای کتاب می‌گذارم

غلامرضا امامی، نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان گفت: می‌کوشم برای کودکانم، دوستانم و فرزندان دوستانم، اسکناس‌های نو لای کتاب بگذارم و در کنار «دشت» قرآنشان کتابی هم مناسب سن و سال و حال و هوایشان برگزینم تا عیدی‌شان را از کتاب بگیرند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عید نوروز برای اغلب ما دوست داشتنی و خاطره‌انگیز است. خاطره‌هایی شیرین و فراموش نشدنی از دوران کودکی و نوجوانی، از کسانی که دوستشان داشتیم و داریم و عیدی‌هایی که از بزرگترها می‌گرفتیم. غلامرضا امامی از نویسندگان و مترجمان نام‌آشنا و پیشکسوت حوزه کودک، نوجوان و بزرگسال، نوروز 94 را در کشور ایتالیا خواهد گذراند. وی در قالب یادداشتی ضمن تبریک سال نو به مخاطبان پیشنهاد کرد که در ایام نوروز، کتاب را در سبد عیدی‌های‌شان بگنجانند. در این یادداشت آمده است:
 
«من هم مثل هر بچه‌ دیگر اسکناس‌های نوی لای قرآن را دوست داشتم چرا که بوی تازگی می‌داد و سعی می‌کردم به عنوان «دشت» از پدر و مادرم، و یا به عنوان خاطره‌ای خوش از دوستانم تا پایان سال نگهشان دارم.
 
وقتی پدرم اسکناس‌های لای قرآن را به من عیدی می‌داد، برایم آرزوهای خوب و خوش را از میان آیه‌های قرآن جستجو می‌کرد و معمولا آیه‌ها همیشه برایم  نوید بخش بودند. و سال نوی ما با کتاب شروع می‌شد، با خواندن. اصولا قرآن از ریشه قرائت و خواندن می‌آید و نخستین کلامی که بر پیامبر اکرم نازل شده «إقرأ» به معنی «بخوان» بوده است. پس چگونه است که ما از خواندن و کتاب، بیگانه و گریزان شده‌ایم!؟
 
همیشه بر سر سفره هفت‌سین در کنار قرآن، دیوان حافظ هم بود. زیرا غزل‌های حافظ، حافظه تاریخی ما است. اینک من می‌کوشم برای کودکانم، دوستانم و فرزندان دوستانم، اسکناس‌های نو لای کتاب بگذارم و به عنوان عیدی، در کنار «دشت» قرآنشان، کتابی هم مناسب سن و سال و حال و هوایشان برگزینم تا عیدی‌شان را از کتاب بگیرند.
 
باور کنید هنوز کتاب‌هایی را که دوستانم به من هدیه داده‌اند، دارم اما اسکانس‌های عیدی را ندارم. به یاد می‌آورم زمانی که در دبیرستان تحصیل می‌کردم در قم سکونت داشتیم اما به خاطر اینکه پدرم که پزشک راه‌آهن بود به اهواز منتقل شد باید به همراه خانواده از قم نقل مکان می‌کردیم. از همه دوستان و اطرافیانم که می‌خواستند چیزی را به عنوان یادگاری به من بدهند، خواستم برایم کتابی بیاورند و نام و یادشان را در آن بنگارند. وقتی به اهواز رسیدیم 55 جلد کتاب از دوستان و اطرافیانم برایم به یادگار ماند.
 
حالا هم از پدران، مادران، مدیران و معلمان می‌خواهم که اگر می‌خواهند عیدی بدهند، فراموش نکنند که پیراهن، گل، کفش، کیف و غیره همگی مدت زمان کوتاهی می‌مانند. چه زیباست که اسکناس‌های نو را چه کم چه زیاد لای کتابی بگذارند و به همراه یادداشتی به کسانی که دوستشان دارند عیدی بدهند. چراکه هر روز برای کسی که این کتاب را می‌‌بیند و می‌خواند، عید است... عیدتان مبارک.»
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها