«داستان ناگفته عراق» عنوان کتابی نوشته «اسکات ریتر» با ترجمه علیرضا عیّاری است. در این کتاب نویسنده به نبود زرادخانههای تسلیحات کشتار جمعی صدام اشاره میکند.
این کتاب با مقدمه مترجم و نویسنده کتاب آغاز میشود و در بیست و دو بخش گردآوری شده است. «دودوزهبازی زیرکانه»، «راه ناهموار کسب استقلال»، «رویارویی نهایی در بغداد»، «ضد حمله»، «ترور حقیقت»، «تغییر شرایط»، «دوستان جدید»، «شروع دوباره»، «ماجراجویی در اردن»، «سلب اعتماد»، «پست استراق سمع»، «گردانندگان»، «توطئه نافرجام»، «قرص سمی»، »کلاهبرداری»، «دموکراتهای کاخ سفید»، «ظهور حقیقت»، «افشای پنهانسازی»، «مسیرهای جدید»، «سرنخهای نادرست»، «پایان بازرسیها» کلام آخر با نام «همه آن دروغها» عناوین فصلهای کتاب را تشکیل میدهند.
چرا طرح القاعده در بمبگذاری یازده سپتامبر ناکام ماند؟
این کتاب تشریح میکند که چگونه آژانسهای اطلاعاتی آمریکا، با وجود تلاش هزاران مامور دفتر بازرسی فدرال در داخل کشور و نیز ماموران سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا در خارج از مرزهای آمریکا در کسب اطلاعات مربوط به طرح القاعده در بمبگذاری یازده سپتامبر ناکام ماندند. در لحظات حساس، سازمان بازرسی فدرال با سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا همکاریهای لازم را صورت نمیداد و از طرفی تقریبا همیشه سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا نیز اطلاعات لازم را در اختیار سازمان بازرسی فدرال قرار نمیداد.
این کتاب مشتمل بر جزئیاتی مربوط به اسرار جنگ اطلاعاتی درون عراق و نقاط دیگر جهان است که بازرس ذیربط را در معرض انتقادات سازمان اطلاعات و جاسوسی عراق و نیز مقامات عراقی قرار میدهد. کتاب به طور کلی بازرسیهایی را که کمیسیون ویژه در طول تقریبا سیصد ماموریت بازرسی و هزاران عملیات نطارت انجام داده است، بیان میکند.
کتابی که 1300 روز بعد از آغاز ریاست جمهوری بوش نوشته شد
مترجم کتاب درباره اسکات ریتر میگوید: «مهمترین نکته درمورد اسکات ریتر عبارت است از آنکه وی فردی صادق است. او در سال 2002 و اوایل 2003 زمانی که جورج بوش و تونی بلر به بهانه وجود تسلیحات کشتار جمعی مترصد فرصتی برای حمله به این کشور بودند، صراحتا اعلام میدارد که بغداد دارای این قبیل سلاحها نمیباشد. وجود تسلیحات کشتار جمعی عراق تنها بهانهای برای جنگ با عراق بود.»
عیّاری در ادامه مینویسد: «من مطمئنم که اسکات از برنامه خلع سلاح عراق مطلع بود. اسکات عقاید خود را در مورد تصمیمگیری، اعتماد به نفس و پشتیبانی از کاخ سفید مورد تاکید قرار داد. او هنوز هم به کشورش علاقهمند بود. و همانند یک تفنگدار دریایی باید در راستای بهتر انجام شدن وظایف محوله حرکت میکرد. او میگفت؛ من فقط میتوانم تاکید کنم که میبایست شتاب کرد. در زمان نوشتن این کتاب بیش از 1300 روز از آغاز دوره ریاست جمهوری بوش گذشته بود که زمانی نسبتا طولانی محسوب میشد.»
روش تشریح ریتر در هر عملیات بازرسی شفاف است
نویسنده کتاب میگوید: روش تشریح من در هر عملیات بازرسی شفاف است و خواننده باید آگاهی داشته باشد که داستان من زمانی برملا میشود که کمیسیون ویژه سازمان ملل در حال انجام بازرسیهای گسترده است که البته پرداختن به جزئیات نیز از بحث ما خارج است. درمورد منابع اطلاعاتی به کار رفته در این کتاب نیز هر جا که امکان داشته است، مدارک مستدل را ارائه دادهام. نخستین منبع اسناد ارائه شده عبارت است از پروندههای شخصی خودم که در طول هفت سال فعالیت در کمیسیون ویژه سازمان ملل جمعآوری کردهام.
من همچنین در طول فعالیت به عنوان بازرس تسلیحاتی و پس از آن فرصت مصاحبه با شخصیتهای مهمی را یافتهام که درکتاب آنها را آوردهام. در هر جای ممکن من این افراد را معرفی کرده و تاریخ مصاحبه را اعلام کردهام. افراد دیگری نیز هستند که لزوما نام خود را افشا نکردهاند. مقامات آمریکایی که درباره فعالیتها و اتفاقات این کتاب با من صحبت کردهاند، افرادی قابل اطمینان بودهاند. ضمنا منابع عراقی که مورد مصاحبه قرار گرفتهاند نیز افرادی مطمئن بودهاند.»
نویسنده مسئولیت عقاید و حقایق ابراز شده در کتاب را میپذیرد
وی ادامه میدهد: «با توجه به شرایط موجود در عراق، اعلام اسامی منابع مورد مصاحبه خطراتی را برای آنها به وجود خواهد آورد و بدیهی است که این خطرات ممکن است از جانب دولت عراق یا نظامیان آمریکایی باشد. بعضی از منابع عراقی مورد استناد من پیش از آغاز جنگ مورد مصاحبه قرار گرفتهاند و اخیرا بدون اتهام مشخصی در بازداشت هستند. من تا جایی که ممکن باشد، اسامی این افراد را اعلام نکردهام تا با بازداشت و نگرانیهای احتمالی مواجه نشوند.
در هر حال تلاش میکنم تا حد امکان از اسامی واقعی افراد استفاده کنم. با وجود این بسیاری از شخصیتهایی که مورد مصاحبه قرار گرفتهاند، در سرویسهای اطلاعاتی دارای مقام بودهاند و در این موارد من از اسامی مستعار به منظور آشکار نشدن هویت واقعی آنها استفاده کردهام. با توجه به ماهیت بحثانگیز این موضوع در کتاب، من از اسامی مستعار برای مقامات ارشد استفاده کردهام. من به تنهایی مسئولیت عقاید و حقایق ابراز شده در این کتاب را میپذیرم و از تمام نوشتههای کتاب دفاع کرده و حذف و یا اضافه کردن مطلبی به کتاب تنها با اجازه من امکانپذیر خواهد بود.»
اطلاعات همیشه در خدمت منافع ملی یک کشور است
در کلام آخر کتاب با نام «همه آن دروغها» میخوانیم: «من خود را موظف میدانستم که حقیقت را در مورد عراق براساس اطلاعات خودم یعنی مشاهدات و تجربیات دست اولم بیان کنم. امروز که سازمان سیا در حال بازنویسی اطلاعات قبل از جنگ به نحوی است که با حقیقت خلع سلاح عراق در سال 1991 و یا عدم وجود تسلیحات کشتار جمعی و یا برنامههایی برای تولید تسلیحات کشتار جمعی هماهنگ باشد، ممکن است ما در معرض خطر تحریف و بازنویسی تاریخ باشیم. بسیاری این حقیقت را که سازمان سیا دچار فساد شده است و لازم است برنامهها و راهکارهای متعددی برای بهبود بخشیدن به آن اجرا شود، پذیرفتهاند. و این امر اهمیت درک دقیق و درست گذشته را بیشتر میکند.
ما نمیتوانیم از تاریخ سخت و یا نارحتکننده فرار کنیم و یا آن را انکار کنیم. در نگارش این کتاب، من تجارب شخصی خود را به عنوان بازرس تسلیحاتی در عراق ثبت کردهام. امیدوارم با این کار توانسته باشم تا حدی به درک بهتر رابطه ظریف میان سیاست، دیپلماسی و اطلاعات کمک کرده باشم. اطلاعات همیشه در خدمت منافع ملی یک کشور است. اما وقتی اطلاعات در راستای حمایت از برنامههای سیاستمداران مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، منافع ملی اهمیت خود را از دست میدهند و یکی از دلایل آن هم بیاعتبار شده اطلاعات کشور است. بسیاری از مردم در مورد عراق دچار خطای تشخیص شدند. تنها راه پیشرفت، نگاه صادقانه به گذشته و درس گرفتن از اشتباهات آن است.»
چاپ سوم کتاب «داستان ناگفته عراق» در 376 صفحه، شمارگان یکهزار و 50 نسخه و بهای 8000 تومان از سوی انتشارات اطلاعات منتشر شد.
نظر شما