چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۰
شیرزادی: نویسنده کتاب گرایش به تاریخ و تاریخ‌گرایی توسعه دارد

رضا شیرزادی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد کرج در نقد کتاب «نوسازی و اصلاحات در ایران» گفت: نویسنده در برخی از صفحات کتاب گرایش به تاریخ و تاریخ‌گرایی توسعه پیدا می‌کند، در حالی که باید تاریخ توسعه مدنظر قرار گرفته شود و تاریخ توسعه را پیراسته کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نقد و بررسی کتاب «نوسازی و اصلاحات در ایران» با نقادی محمدعلی حسین‌زاده(عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی) و رضا شیرزادی(عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد کرج) و با حضور نویسنده کتاب احمد موثقی(عضو هیات علمی دانشگاه تهران) سه‌شنبه پنجم خردادماه در خانه اندیشمندان علوم سیاسی برگزار شد. دبیری این نشست نیز بر عهده احمد مهربان بود.
 
تاریخ توسعه باید پیراسته شود
شیرزادی درباره مطالعات و تحقیقات موثقی گفت: تخصص نویسنده در حوزه مطالعات اقتصادی و توسعه است. در یادداشت آغازین کتاب نیز به موضوع توسعه اشاره کرده و گواه دیگر حرف بنده ترجمه‌ها، تحقیق و مقاله‌هایی است که وی منتشر کرده که همه در موضوع توسعه به رشته تحریر درآمده است.
 
وی درباره روند اصلاحات در ایران گفت: شاید آن‌چه باعث ناکامی اصلاحات در ایران شده، ضعف برداشت فکری از نوسازی در غرب نبوده، بلکه به نظر می‌رسد یکی از دلایلی که باعث شده گذار از دنیای سنت به مدرن صورت نگیرد، قوت سنت‌ها در جامعه مدرن بوده و گاه جامعه به اندازه‌ای سنتی است که اجازه مدرن شدن را نمی‌دهد.
 
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد با اشاره به تاثیر قدرت دولت در رابطه با توسعه بیان کرد: نکته دیگری که در کتاب به آن اشاره شده، تحلیلی است که نویسنده در کتاب ارائه داده و معتقد است که ضعف دولت مركزی، بحران عمیق اجتماعی و مداخلات خارجی یك بی‌ثباتی پایدار را به جای ثبات پایدار ـ كه برای توسعه ضروری است ـ در ایران به وجود آورده و موضوعاتی مانند چرخه‌ باطل بحران، اصلاحات ناموفق مقامات دولتی، تضعیف بیشتر دولت، اعتراضات و جنبش‌های اجتماعی و انقلابات ناموفق و ناتمام از نظر تحقق اهداف اصلاحی و رادیكال هجوم خارجی و تشدید تخریب و تعمیق بحران و عقب‌ماندگی از كاروان ترقی را تداوم بخشید.

شیرزادی درباره نقش دولت در ایجاد توسعه در جامعه ایران افزود: به نظر بنده با وجود این تحلیل نویسنده، اما مانع اصلی توسعه در تاریخ معاصر ایران تمرکز قدرت در شخص شاه بوده و نه ضعف قدرت مرکزی. البته سطح تحلیل این نظر را می‌توان به دو شکل ارائه کرد. نخست ضعیف بودن دولت مرکزی در برابر کشورهای خارجی مانند روسیه و انگلیس، اما در سطح داخلی همین دولت ضعیف در مقابل دول خارجی در داخل قدرت‌گراست. 
 
وی با اشاره به دلیل ناکامی اصلاحات امیرکبیر عنوان کرد: وی در زمانی که خواست به اصلاحات گسترده دست بزند، یکی از عوامل عمده جلوگیری از این اصلاحات شخص شاه بود. در حالی که در دوره رضاشاه چون شاه با اصلاحات موافق است بسیاری از اصلاحات انجام می‌شود. به عبارتی باید گفت مساله قدرت سیاسی، گرایش آن و میزان اقتدارگرایی در پیشبرد اصلاحات تاثیر دارد. بنابراین دولتی که تمایل به توسعه دارد ابزار انجام آن را نیز فراهم می‌کند.
 
این عضو هیات علمی دانشگاه اظهار کرد: نویسنده در برخی از صفحات کتاب گرایش به تاریخ و تاریخ‌گرایی توسعه پیدا می‌کند، در حالی که باید تاریخ توسعه مدنظر قرار گرفته شود و تاریخ توسعه را پیراسته کند. دیگر این‌که درباره اصلاحات دوره قاجار منابع بسیاری موجود است که بهره‌گیری از این منابع می‌تواند فصلی میان فصل اول و دوم ایجاد کند و به زمینه‌های نوسازی در این دوره که منجر به مشروطه شد، را دربربگیرد. 
 
نگاه کاتوزیان به دولت‌های ایرانی بدبینانه است!
حسین‌زادگان در بخش دیگری از این نشست با اشاره به تمایل نویسنده به دیدگاه‌های محمدعلی همایون کاتوزیان در تفسیر دولت گفت: نویسنده در صفحه 58 دولت را با نگاهی مبتنی بر رویکرد کاتوزیان تحلیل می‌کند و دولت را نماد بی‌دولتی می‌داند که به نظر من نباید این نگاه را دربست قبول کرد.

وی با انتقاد به نگاه بدبینانه به دولت‌های ایرانی افزود: به طوری که نگاهی به تاریخ ایران (دولت‌های هخامنشی، صفویه و حتی قاجار) حاکی از این است که این دولت‌ها از نوعی مشروعیت نسبی در میان مردم برخوردار بودند، در حالی که نگاه کاتوزیان به دولت‌های ایرانی کاملا بدبینانه و معتقد به دولت مدرن است.
 
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی بیان کرد: در بخش نخست کتاب برخی مباحث به صورت خلاصه گنجانده شده، در حالی که درباره برخی موضوع‌های مربوط به توسعه توضیح بسیاری داده شده که این توضیح‌ها چندان ضروری نیست.

حسین‌زادگان با رد نظریه ناکامی مشروطه در ایران عنوان کرد: در بحث مشروطه تا رسیدن به جامعه دوره رضاشاه، مباحث به صورت طولانی بیان شده است. مشروطه‌ای که نویسنده آن را ناکام می‌داند، اما بنده درباره مشروطه باید بگویم نمی‌توان گفت این نهضت در ایران ناکام مانده است، زیرا مشروطه به جامعه اختیارات و امکاناتی را داد و ما به وسیله آن از سلطه مطلقه قاجار گذر کردیم اگرچه به استبداد رضاخانی رسیدیم.
 
وی با اشاره به بخش چهارم کتاب و بحث اصلاح‌طلبان دینی اظهار کرد: یک نکته در این مطلب مشاهده می‌شود و آن نکته این است که با وجود فراز و نشیب‌هایی که در رسیدن به توسعه وجود دارد، همچنان جامعه ایرانی در این برهه نوپا است، اگر مطالب این فصل را مبنا قرار دهیم نه نسبت به غرب جاهل بودیم و نه عقب مانده. بلکه ما غرب را تا حدی فهمیدیم و از تقلید صرف حذر کردیم.
 
این عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی افزود: به نظر من تا حدودی راه توسعه در جامعه ما نیاز به تعاملات عمیق فلسفی ندارد، بلکه نیاز به تعاملات روزمره دارد. جامعه ما نیاز به تفکر در تحولات خود دارد و این‌که چرا در جامعه ما تا این اندازه سنت قوی و قدرتمند است.
 
تاریخ توسعه در ایران چندان سیاه نیست!
در پایان این نشست موثقی درباره برخی نقدهای مطرح شده به کتاب «اصلاحات و نوسازی» گفت: بنده چهار سال پیگیر مطالب این کتاب بودم تا آن را بنویسم. درباره مرکزیت مباحث کتاب با عنوان دولت، دولت مطلقه، دولت مدرن و دولت قوی که مطرح است باید بگویم در ایران (تاریخ ایران) ما همیشه دربار داشتیم و دولت مدرنی در میان نبوده است.
 
وی درباره رویکرد کتاب «نوسازی و اصلاحات در ایران» بیان کرد: رهیافت این کتاب مطالعات سیاسی توسعه است و به عنوان یک مطالعه چند رشته‌ای به آن پرداخته شده که درباره نوسازی و اصلاحات در ایران تا کنون مطالعات منسجم و تئوریک انجام نشده است. در ایران اصلاحات به صورت بریده بریده و قیچی شده و تحت فشار خارجی‌ها به وجود آمده است.
 
عضو هیات علمی دانشگاه درباره پیشینه اصلاحات و نوسازی در ایران بیان کرد: ما در ایران در این حوزه کنش نداشتیم، بلکه به صورت عکس‌العمل وارد این حوزه شدیم. در حالی که نوسازی یک فرآیند جامع و سیستماتیک است. بنده در این کتاب هدفم این است که بگویم اقتصاد سیاسی در بحث نوسازی بسیار مهم است. اقتصاد سیاسی این خاصیت را دارد که یک پوشش اساسی به مسائل می‌دهد و در این میان ارتباط بین اقتصاد و سیاست بسیار اهمیت دارد.
 
موثقی با اشاره به تاریخ توسعه در ایران عنوان کرد: بنده برخلاف نظر دوستان به تاریخ توسعه چندان سیاه نگاه نکردم. به نظر من در برخی ادوار عقلانیت وجود دارد و خردورزی در جامعه حاکم است برای مثال در زمان شاه عباس اول دولت مرکزی قوی شکل می‌گیرد، عقلانیت حاکم می‌شود و تغییرات اساسی به وجود می‌آید.
 
وی درباره نوع نگاه به توسعه در دوره پهلوی گفت: من به صورت ساختاری محض به توسعه نگاه نکردم. به طوری که نوسازی در زمان رضاشاه دنبال شد و حوزه اندیشه و فرهنگ مغفول ماند. پدر و پسر تلاش کردند که تغییرات اساسی را ایجاد کنند اما به سوی خودکامگی پیش رفتند.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره دلیل شکست اصلاحات در ایران بیان کرد: به نظر بنده حاملان و عاملان نوسازی فاقد صلاحیت‌های لازم برای هدایت تغییرات اجتماعی به سمت توسعه بودند و در غیاب یك بورژوازی اصیل و سرمایه‌گذاری صنعتی و ملی، دولت نیز كارایی، كارآمدی، صلاحیت، مشروعیت، اقتدار و استقلال لازم را برای پیشبرد آگاهانه‌ تغییرات و صنعتی كردن كشور و تحقق دموكراسی و توسعه نداشت.
 
در پایان مراسم از سوی خانه اندیشمندان علوم سیاسی به سخنرانان لوح تقدیر و هدیه‌ای داده شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها