یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۶
از طبقه بندی مطالعات تفسیری تا علت تفاوت تفسیرها / اگر قانع نشویم، باید تفاوت‌ها را بپذیریم

نخستین نشست از سلسله نشست‌های پژوهشی بخش مکتوب بیست‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم با حضور استادان این حوزه و علاقه‌مندان به مباحث تحلیلی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از روابط عمومی بیست‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم در این نشست که با حضور دکتر محمدکاظم شاکر، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، دکتر محسن قاسم‌پور عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان و دکتر سید هدایت جلیلی عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی تهران برگزار شد، حاضران به طرح مباحث اولیه تفسیرپژوهی پرداختند.

به گفته غلامرضا نوعی، دبیر بخش مکتوب نمایشگاه قرآن، برگزاری هفت نشست در دستور کار این بخش قرار دارد که نخستین نشست آن با عنوان «نشست تفسیرپژوهی» برگزار شد. نشست‌های دیگری با موضوع‌های معارف قرآن کریم، قرآن و کودک، ترجمه قرآن و نقد ترجمه‌های قرآن در شب‌های آینده برگزار خواهد شد. محورهای نخستین برنامه عبارت بودند از: ویژگی‌ها و شاخصه‌های تفسیرپژوهی در ایران و جهان اسلام، سنجش و ارزیابی روش‌شناختی و معرفت‌شناختی تفسیرپژوهی‌های موجود و آسیب‌شناسی تفسیرپژوهی‌های موجود و باید‌ها و نبایدها.

نوپا بودن فلسفه علم
دکتر محمدکاظم شاکر به عنوان آغازکننده بحث گفت: بحث‌های مربوط به فلسفه علم در ایران و جهان اسلام چندان قوی نیست و نوپا محسوب می‌شود. تفسیر‌پژوهی در واقع به سؤالات فلسفه علم پاسخ می‌دهد و ما در این مرحله در گام‌های نخست هستیم.

شاکر افزود: یکی از ویژگی‌هایی که در این زمینه می‌توان نام برد، ایدئولوژیک بودن بحث‌های تفسیرپژوهی حول محور بحث‌های ایدئولوژیک است.

وی با برشمردن ویژگی‌های کلی‌نگری و جزئی‌نگری در تفسیرپژوهی معاصران اضافه کرد: اگر تفسیرپژوهی، جزئی‌نگر شود حتما موفق‌تر خواهیم بود و حاصل کار ما بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. لازم است بررسی کنیم یک موضوع خاص در طول تاریخ از نظر مفسران چه تغییراتی پیدا کرده است. همچنین فعالیت مفسر خاصی تجزیه و تحلیل و نقد شود و راهکارها و تناقضاتش مشخص شوند. موضوع‌پژوهی و سوره‌پژوهی یکی دیگر از موارد قابل بررسی است.

شاکر با اشاره به لزوم بررسی این که در یک سده یا یک عصر چه اتفاقی در حوزه تفسیر افتاده و در عصر انقلاب اسلامی چه موضوع‌هایی در تفسیر قرآن مطرح شده است، اظهار کرد: این فعالیت‌ها بسیار مفید است و نگاه دانش‌پژوهان را تکامل می‌بخشد. یکی از کارکردهای تفسیرپژوهی، قرار گرفتن در خدمت تفسیر است.

شاکر اضافه کرد: تفسیرپژوهی از تفسیر شروع می‌شود. تفسیرپژوه، گزارش حاصل از این فعالیت را تفسیر، داوری و مقایسه می‌کند و حاصل این کار می‌تواند در خدمت تفاسیر بعدی باشد. مفسرهایی هستند که با خواندن آن چه درباره تفسیر انجام شده است، می‌توانند مشی جدید را اتخاذ کنند یا حداقل به جبران نقطه ضعف‌هایی که مفسران قدیم داشتند بپردازند. در تفاسیر جدید در واقع ارتباط تفسیر‌پژوهی و تفسیر را خیلی مشاهده نمی‌کنیم و علت آن کلی بودن نگاه تفسیر‌پژوهان است.

عدم جامعیت در تفسیرپژوهی
دکتر محسن قاسم‌پور، عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان در ادامه این نشست گفت: دو شاخصه برای ویژگی‌های تفسیر‌پژوهی در دوران معاصر به مباحث قبلی اضافه می‌کنم که کل‌نگری و عدم جامعیت است. در مطالعات مستشرقین هم این ویژگی‌ها را داریم و می‌تواند از بعد آسیب‌شناسی مورد بررسی قرار ‌گیرد.

قاسم‌پور افزود: در بیشتر کتاب‌ها خلط و اختلاطی بین تفسیر باطنی و تفسیر عرفانی رخ داده است و نمی‌شود این‌ها را با یک دید و یک نگاه دید. این مسئله نشان می‌دهد که هم آسیب ایدئولوژیک بودن و هم مشکل کل‌نگری در این زمینه وجود دارد.

طبقه‌بندی مطالعات قرآنی
دکتر سید هدایت جلیلی عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی تهران هم در این نشست با بیان این که بحث را از یک قدم عقب‌تر آغاز می‌کند، گفت: مفهوم گسترده مطالعات قرآنی را در نظر می‌گیریم. مطالعات زیادی در این بخش شکل گرفته است و این متون احتیاج به طبقه‌بندی و ترتیب منطقی دارد. من معتقدم می‌توانیم 5 متن را در نظر بگیریم. اولین متن خود قرآن است و به عنوان متن 1 در نظر گرفته می‌شود. تقسیم‌بندی را بر اساس نسبتی که متون با آن پیدا می‌کنند انجام می‌دهیم. وقتی متن 1 قرآن است، متن دوم مجموعه متونی است که در این ارتباط بحث می‌کند که متن 1 را چگونه باید تفسیر کرد و مباحثی که ذیل این مجموعه قرار می‌گیرد. متن 2 در واقع مباحثی است که می‌گوید چگونه قرآن را تفسیر  کنیم. مباحثی مثل بایدها و نباید‌ها و منابع تفسیر در این بخش مطرح می‌شود. متن 3 تفسیر است. تفسیرها ممکن است از نظر عده‌ای تعبیر یا ترجمه حساب شود. متن 4 مجموعه‌ای است که می‌پردازد به پاسخ به این سؤال که ما مسلمان‌ها  چگونه قرآن را تفسیر کردیم. این مباحث هم به نسبت سه متن گذشته جدید است و سابقه ندارد. متن 5 در واقع به عده‌ای می‌پردازد که آمده‌اند و پرسش‌های از نوع 4 را مطرح کرده‌اند.

جلیلی اضافه کرد: لازم است بدانیم تفسیر‌پژوهی چه معنایی دارد. در زبان فارسی واژه تفسیر جزو مفاهیم چندوجهی است. وقتی حرف از تفسیر می‌زنیم از آن چند معنا اراده می‌کنیم. به همین خاطر وقتی صحبت از تفسیرپژوهی می‌شود، بسته به این که چه معنایی از آن مدنظر است، معانی مختلفی به وجود می‌آید.

ارزیابی روش‌شناختی و تفسیر پژوهی‌های موجود
دکتر محمدکاظم شاکر  دربخش دیگری از نشست تفسیرپژوهی گفت: یکی از مشکلاتی که شاید باعث شده تا مقداری دچار پراکندگی در مباحث شویم، عدم شفافیت در اصطلاحات است. ما در تعریف روش، رویکرد، مبادی و... دچار پراکندگی از نظر اصطلاحات هستیم. یکی از چالش‌هایی که در بررسی منابع داریم این است که کسانی در این زمینه کار کردند خیلی روشن فعالیت نکرده‌اند.

شاکر اضافه کرد: کتاب‌هایی تحت عنوان  مبانی تفسیر نوشته می‌شود.  در گذشته این مبانی را در بحث‌های کلی خود مطرح می‌کردند که این یک نقیصه و کاستی اساسی است. در بین گذشتگان ما این پرسش را در مقدمات تفاسیر پاسخ می‌دادند و منظور از روش را روشن می‌کردند، گرچه این موضوع در مقدمه نبود اما در لابه‌لای مباحث عنوان می‌شد. اما امروزه انتظارات خیلی بیشتر از این‌هاست. تعیین اصطلاحات نکته‌ای بسیار مهم است و در ارزیابی‌ها باید مدنظر قرار بگیرد.»

شاکر با بیان این که محققان در زمینه اصول تفسیر کتاب‌هایی نوشته‌اند و اصول را از قواعد تفسیر جدا کرده‌اند، گفت: در گذشته خلط مباحث باعث بروز اشکالاتی شده بود.

قاسم‌پور در ادامه این بحث گفت: درباره ارزیابی کارهایی که در حوزه تفسیر‌پژوهی انجام شده، مسئله خلط اصطلاحات است و ما تعریف جامعی در حوزه تفسیر‌پژوهی نداریم. در این بخش من 4 طبقه معین کردم. یک  بخش را به عنوان روش‌های تفسیری قرار دادم، این بخش بیشتر به ابزارهایی که مفسر استفاده می‌کند، اشاره دارد. اصطلاحاتی در تفسیر اثری و اجتهادی هم مطرح می‌شود. تفسیر قرآن به قرآن و قرآن به روایت را در مقابل تفسیر اجتهادی قرار می‌دهند. تفسیر قرآن به قرآن بیش از 90 درصد اجتهادی است.

قاسم‌پور افزود: اکثر تفاسیر قرآن به قرآن، اجتهادی است برای همین در طبقه‌بندی اثری و اجتهادی دچار مشکل می‌شویم. روایاتی هستند که ناظر به تفسیر هستند یعنی خودشان می‌گویند این آیه تفسیرش چیست. اما روایاتی که شما  خودتان آنها را پیدا می‌کنید و به عنوان مفسر قرار می‌دهید، آنها هم اثری هستند و اجتهادی نیستند. از لحاظ روش‌شناختی، کانون اولیه تقسیم‌بندی‌ها و طبقه‌بندی‌ها باید جایگاه هر یک از شاخه‌های علم باشد. اما ما هنوز در مفاهیم اولیه و طبقه‌بندی دچار مشکل هستیم. رویکردهای تفسیری تعریف شده اما روش مفسر شیعی می‌تواند عرفانی یا شهودی باشد و حتی مکتب تفسیری شیعی می‌تواند روش‌های مختلفی را به کار بگیرد. بخش رویکرد در مرحله سوم قرار می‌گیرد و بیانگر دغدغه‌هایی است که مفسر به نوعی آنها را از اجتماع یا از فکر و تخصص خودش گرفته است و تفسیر سیاسی و تربیتی ارائه می‌دهد.

شاکر اضافه کرد: بعد از مرحله رویکرد، مرحله سبک شروع می‌شود. این مرحله شامل سبک‌های بیانی است که با نظر مخاطب و بیشتر مربوط به جوانان است،

شاکر در پاسخ به این سؤال که آیا تفسیرپژوهی اسلامی همان مسیر تفسیرپژوهی‌های ادیان دیگر را رفته یا نه، گفت: بیشتر تفسیرهای مسیحی بر محور تایپولوژی بوده که عهد عتیق را با عهد جدید تطبیق بدهند. نگاه یهودیان هم نگاهی تاریخی است. مفسران این زمینه نمی‌دانند که تاریخ تفسیری متون مقدس چگونه بوده و به طور خاص یکی از آنها را انتخاب کرده‌اند. مثلا بر روی مطالعات اسلامی کار کرده‌اند و شاید 10 درصد هم به طور تخصصی با سایر کتاب‌ها آشنایی نداشته‌اند که از آن کدبرداری کنند.

آسیب‌شناسی تفسیر‌پژوهی
سید هدایت جلیلی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: کارکرد تفسیرپژوهی که در میان مسلمانان وجود دارد، دو نوع است: کارکرد معرفتی و کارکرد غیرمعرفتی. تفسیرپژوهی‌ها معطوف است به نشان دادن تفسیر برتر. تفسیرپژوهی گاهی تنها تفسیر را گزارش می‌کند و گاهی پدیدارشناسی هم می‌کند. این نوع از تفسیر با توجه به دانشی که مفسر داشته و منطقه‌ای که مفسر در آن زندگی می‌کرده است، تغییر می‌کند. تفسیر یک مفسر شیعه‌ که در ایران و در قم درس خوانده و جایی دیگر نرفته با شیعه‌ای که در دانشگاه‌های اروپا و آمریکا درس خوانده است، فرق می‌کند. به این چراها تا آنجا که ممکن است باید پاسخ داده شود.

شاکر با اشاره به تعیین مرز تفسیر و داوری اظهار کرد: مفسر باید داوری را  بر اساس منطق مشترک بگذارد. چنین داوری‌ها مشکلی برای تفسیرپژوه به وجود نمی‌آورد. مطلق داوری کردن در تفسیرپژوهی مشکلی نیست که قرار باشد مطرح شود، البته اگر بر اساس منطق باشد. اساساً بحث نظریه تفسیری است که ملاک‌ها را می‌توان مورد ارزیابی و آسیب‌شناسی قرار داد.

او افزود: اختلاف‌ها در تفسیر، امری است که هیچ کس آن را انکار نمی‌کند. حال باید بپذیریم که قرائت‌ها، مختلف است. اصل براین است که از اختلاف‌ها بکاهیم  و به پدیدار‌شناسی دست بزنیم که اختلاف در تفسیر چیست و آن را ریشه‌یابی کنیم. بعضی اوقات اختلاف در بحث‌های ادبی است، کلام متحمل چند وجه است و اقتضای آن را دارد که دو صورت معنا شود. باید برویم دنبال قرینه‌هایی که یکی از این دو نوع را تأیید و دیگری را نفی کند. باید برویم دنبال سیاق کلام و ببینیم سیاق کلام کدام نظر را تائید می‌کند. یکی از مواردی که جایش در تفاسیر خالی است، تفسیر ساختاری است.

شاکر ادامه داد: بسیاری از اختلافات تفسیری ما ریشه در چنین نکاتی دارد. اختلاف‌ها را باید بپذیریم با این که این اختلاف‌ها ریشه در جزئی‌نگری ما دارد. جایی که اندیشه‌ها متفاوت است، کاری نمی‌شود کرد اما اگر من شما را متقاعد کنم که از زاویه دید من به مطلب نگاه کنید، پاسخ می‌گیرم، اما تا زمانی که من نتوانستم شما را قانع کنم، شما از زاویه دید خودتان به مسئله نگاه می‌کنید. بنابراین باید تفاوت‌ها را بپذیریم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها