کتاب «بررسی تاریخ اسلام در حوزه اقیانوس هند و جنوب شرقی آسیا» تالیف مریم پویا به بررسی چگونگی ورود اسلام به شبهقاره هند میپردازد.
تمدن هند؛ ترکیبی از رشتهها و سایههای گوناگون
کتاب در هشت فصل سامان داده شده که سرفصلهای آن شامل «کلیات»، «تحولات سیاسی و اجتماعی شبه قاره هند پیش از ورود مسلمانان»، «تبیین چگونگی ورود مسلمانان به هند از قرن اول هجری»، «فتوحات غزنویان در شبهقاره هند»، «روابط تجاری بنادر هند با مسلمانان و چگونگی نفوذ تدریجی اسلام در سواحل هند و جنوب شرق آسیا»، «نقش عرفا و اهل تصوف در گسترش اسلام در شبهقاره هند»، «چگونگی نفوذ اسلام در سواحل جنوب شرقی آسیا» و «بررسی علل پیشرفت اسلام در اندونزی» است.
در «مقدمه» کتاب با اشاره به نفوذ زبان فارسی در هند میخوانیم: «هند دارای تاریخ و فرهنگ بسیار کهن و پرباری است که به 3000 سال پیش از میلاد میرسد. هند که یک سوم کل جمعیت زیرخط فقر جهان را در برمیگیرد (شمسی، 1392)، سرزمین نژادها، زبانها، آیینها و فرهنگهای فراوان و گوناگون میباشد. در هند صدها زبان و هزاران گوش و لهجه وجود دارد. علاوه بر دو زبان هندی و انگلیسی که در قانون اساسی این کشور زبان رسمی اعلام شده است. 22 زبان دیگر در یک چند ایالت موقعیت زبان رسمی را دارند. طی 800 سال تسلط فارسیزبانان یا ایرانیان بر هند، این کشور از فرهنگ ایران و زبانفارسی تاثیر بسیاری پذیرفته است. زبان فارسی در دوره غزنویان به هند راه یافت و با فرمانروایی دودمان گورکانیان هند زبان رسمی شد.» (ص 15)
«تحولات سیاسی و اجتماعی شبهقاره هند پیش از ورود مسلمانان» عنوان فصل نخست کتاب است که در آن درباره ویژگیهای تمدن شبهقاره میخوانیم: «هر تمدنی، ویژگیهای خاصی دارد که از نظر کلیت و مرتبط بودن با هم، پیکرهبندی غالب خود را شکل میدهد و آن را از سایر تمدنها متمایز میکند. تمدن هند از نظر استمرار و ناهمگونی، ویژگیهای استقرار و ترکیب شکلی خود از سایر تمدنهای دنیا متمایز میشود. ساخت ترکیبی تمدن هند از رشتهها و سایههایی از بافتها و رنگهای گوناگون تشکیل شده است. اغراق نیست اگر بگوییم هند از دوران باستان، مرکب از نژادها و فرهنگهای مختلف بوده است تمدن هند را میتوان به رودخانه بزرگی تشبیه کرد که سنتهای فرهنگی گوناگون مانند جویبارهایی کوچک در محدوده این رودخانه قرار دارند و در قسمتهایی از مسیر، به رود بزرگ میپیوندند و به آن ویژگی متمایزی میبخشند (زنجانی، 1382)» (ص 42)
فتوحات غزنویان در شبهقاره قدمت تاریخ عالم را برهم زد
فصل دوم «تبیین چگونگی ورود مسلمانان به هند از قرن اول هجری» را مورد بررسی قرار داده و آورده است: «یکی از نمودهای قدرت و گسترش مذاهب در هر سرزمینی ظهور حکومتهایی است که آن مذاهب را به عنوان مذهب رسمی برمیگزینند. به ویژه اگر این حکومتها از زمینههایی مردمی برخاسته باشند. بهطوری که با وجود زمینههای پذیرش مذهب در یک ملت، اگر حکومتی به ترویج مذهبی بپردازد، میتواند امکانات و حمایتهای گستردهای را در جهت گسترش و تحکیم آن به کار گیرد. بنابراین یکی از عوامل گسترش مذاهب، میتواند گسترش حکومتهای مروج آن مذاهب باشد تشیع نیز از این قاعده مستثنی نبوده و یکی از عوامل گسترش آن در هند را باید در وجود حکومتهایی شیعی و یا با گرایش شیعی دانست که از قرن نهم به بعد در هند ظهور کردند.» (ص 68)
«تبیین چگونگی ورود مسلمانان به هند از قرن اول هجری» فصل سوم کتاب است. در این بخش درباره زبان فارسی در عهد سلاطین دهلی میخوانیم: «بسیاری از هندوان در عهد غوریان اسلام را قبول کردند (سراج، 1363). یکی از امیران غور در سال 620 قمری بعد از ویرانی بتخانهها، مساجد و مدارس و خوانق را بنیاد کرد. به نظر میآید این اقدام در جذب دانشمندان فارسی زبان موثر بوده باشد. از جمله شعرای فارسی زبان این روزگار شهاب مهمره بدایونی بوده که او را استادالشعرا خواندهاند (بدایونی، 1868 میلادی).
چهل هزار سال است تا بنای این خانه نهادهاند
مولف «فتوحات غزنویان در شبه قاره هند» را در فصل چهارم گنجانده و با اشاره به قدمت غنائم جنگی مینویسد: «نکته جالب در حمله سلطان محمود غزنوی، کشف لوحهای در بتکدهای بود که «بر کتابت آن بود که چهل هزار سال است تا بنای این خانه نهادهاند.» مسلمانان که تاریخ عالم را به اقتباس از یهودیان، تنها هفتهزار سال میدانستند آن را باور نکردند. غنائم این جنگ تا آن جا بود که به گفته عتبی «هر جمال و حمال و کناس و نخاس خواجه شد.» از مهمترین غنائم جنگها فیلانی بودند که دشمن در جنگ از آنها استفاده میکرد و پس از شکست، نصیب مسلمانان میشد.» (ص 90)
فصل پنجم «روابط تجاری بنادر هند با مسلمانان و چگونگی نفوذ تدریجی اسلام در سواحل هند و جنوب شرق آسیا» را بررسی کرده که در آن در رابطه با گیاهی به نام تنبول میخوانیم: «از میان مورخان مسلمان مسعودی مفصلا گیاه تنبول را در نه قرن پیش توصیف نموده است: «در خاک هندوستان گیاهی به نام تنبول میروید که اگر به آن فوفل و آهک (یا گچ) افزوده و بجوند، رنگ دندانها مانند دانههای انار به سرخی میگراید و دهان خوشبو و دل انسان شاد میشود هندیان دندانهای سفیدی که با رخ سرخ گیاه تنبول رنگین نشده بود، را نمیپسندیدند.» در روزگاران گذشته، تنبول به سرزمینهای اسلامی نمیرسید. با وجود این در 305 قمری مسعودی مینویسد: «در این زمان مردمان یمن و حجاز و مکه فوفل بسیاری در غذای خود به کار میبرند.» (ص 114)
آیا هندیان جرأت پیمودن دریاهای بزرگ را نداشتهاند؟
در همین قسمت در رابطه با سکوت منابع از دریانوردی هندیان آمده است: «در هیچیک از کتابهای تاریخ، جغرافیا و سفرنامهها، از یونان باستان گرفته تا روزگار دریانوردی مسلمانان، در آنجا که از تجارت دریایی و زمینی یاد میشود، نامی از دریانوردان و بازرگانان هندوستان نیامده است و تنها به نام یونانیان، رومیان و مسلمانان (عرب) بسنده شده است. حتی سفرنامه مارکوپولو در این مورد مطلبی ندارد. از این رو به نظر الفستون و نویسندگان دیگر انگلیسی (که درباره تاریخ هند پژوهش نمودهاند) کشتیهای هندیان تنها در حوزه رودهای سند و گنگ و در سواحل هندوستان، آن هم از بندری تا بندری دیگر حرکت میکردهاند و هندیان جرأت پیمودن دریاهای بزرگ را نداشتهاند. اینان مینویسند حتی اسکندر مقدونی در لشکرکشی به هندوستان، در رودخانه سند کشتیهای بزرگ و دریانوردان با تجربه نیافت و تنها به قایقهای کوچک ماهیگیری و مانند آن برخورد کرد. اهالی کارومندل دریانورد بوده و بیشک تا جزایر جاوه نیز دریانوردی کردهاند.» (ص 116)
فصل ششم «نقش عرفا و اهل تصوف در گسترش اسلام در شبه قاره هند» نام دارد که با اشاره به تاثیر تصوف در بسط اسلام آورده است: «تاریخ تصوف در فرهنگ و تمدن آسیای شرقی، خصوصا اندونزی و مالزی، با ظهور و گسترش اسلام در قرن هفتم / سیزدهم در این منطقه، پیوند خورده است. به نظر پژوهشگران، صوفیان در اسلامی شدن این حوزه، که گویا تا قرن نهم/ پانزدهم طول کشید، نقش مهمی داشتهاند. به عقیده آنان صوفیان پس از سقوط بغداد به دست مغولان، همراه با تجار و کشتیهای بازرگانی تعالیم اسلام را همراه با افکار صوفیانه به مالاکا (واقع در مالزی امروزی) آوردند. البته در اسناد این دوره، به طور مشخص از هر یک از طریقتهای تصوف ذکری به میان نیامده است.» (ص 158)
«چگونگی نفوذ اسلام در سواحل جنوب شرقی آسیا» در فصل هفتم بررسی شده که در آن میخوانیم: «درباره سابقه آشنایی مردم منطقه با اسلام و مسلمانان در 6 سده نخست اسلامی، منابع بسیار محدود است و اندک یادداشتهای برجای مانده، آمیزهای از تاریخ و افسانه است. در منابع موجود بر جای مانده، پیشینه این آشنایی گاه به سده نخست هجری میرسد؛ چنان که در یکی از منابع چینی مربوط به پیش از 54 قمری / 674 میلادی، گزارشی در مورد یک سردار عرب آمده که برپایه برداشت آرنولد (1979) در مقایسه بین این سند و مدارک و اسناد دیگر، وی رئیس یک جماعت مسلمان ساکن در سواحل غربی سوماترا بوده است. همچنین رامهرمزی (1407 قمری)، حکایتی آورده است که از حضور محسوس مسلمان در مجمعالجزایر و حتی از وضع مقرراتی خاص برای بار دادن «پادشاه زابج» به «غریبان مسلمان» سخن دارد که تاریخ آن نباید به پس از میانه سده 3 قمری بازگردانده شود.» (ص 183)
کتابخانه غنی از کتابهای شیعه در اندونزی
عنوان فصل پایانی «بررسی علل پیشرفت اسلام در اندونزی» است که در آن مولف با اشاره به فعالیت موسسههای شیعه مینویسد: «از جمله دیگر مراکز آموزشی شیعه میتوان به سازمان اسلامی فاطمه و یایاسان فاطیما در جاکارتا اشاره کرد که دارای کتابخانه غنی از کتابهای شیعه به زبانهای اندونزیایی، عربی و انگلیسی میباشد. مؤسسه دیگر، موسسه معارف اسلامی الجواد در باندونگ، جاوای غربی، است. ریاست مؤسسه برعهده حسین محمد الکاف است که از جمله اعضای جامعه عربی حضرامی میباشد. از جمله اعضای معروف این جامعه، خانواده الکاف هستند که این مطلب از طریق درخواست کمک مالی به نوسازی مسجد آنان، مشخص است. به نظر میرسد این مؤسسه از دیدگاه سیاسی در خط مشی کلی ایران حرکت میکند.» (ص 204)
کتاب «بررسی تاریخ اسلام در حوزه اقیانوس هند و جنوب شرقی آسیا» تالیف مریم پویا در 204 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و به بهای نه هزار تومان از سوی سازمان انتشارات جهاد سازندگی منتشر شده است.
نظر شما