پیکر زنده یاد صدیقه حکمت، همسر شهید بابایی چهارشنبه این هفته (5 خرداد) در تهران و پنجشنبه (6 خرداد) در قزوین تشییع و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده خواهد شد.
«بابایی به روایت همسر شهید»
زندهیاد «صدیقه حکمت» در کتاب «بابایی به روایت همسر شهید» از مجموعه «آسمان» انتشارات روایت فتح از شیوه رابطه خود با شهید سرلشگر بابایی و دلبستگیهایشان میگوید. نثر این کتاب بسیار روان و صمیمی است و علاقه آن دو بسیار زیبا به تصویر کشیده شده است.
نخستین ماجرایی که در این کتاب روایت میشود، ماجرای سفر به حج است که در ابتدا قرار بوده هر دو راهی شوند، ولی در آخر سرلشگر بابایی منصرف میشود و همسرش به تنهایی راهی خانه خدا میشود. پس از بیان این ماجرا، صدیقه حکمت سخن از سابقه آشنایی خود با عباس بابایی به میان میآورد.
عباس بابایی پسر عمه او بوده که هفت سال از او بزرگتر است و با خانواده ایشان رابطه نزدیک داشت. عباس دانشجوی رشته خلبانی است که برای آموزش خلبانی، دو سال به آمریکا اعزام شده است. صدیقه، وقتی میفهمد که عباس برای خواستگاریش آمده، خیلی ناراحت میشود و به مادرش شکایت میکند که در 16 سالگی از او خسته شدهاند، ولی با گذشت چند ساعت با صحبتهای مادر، آرام میشود و رضایت خودش را اعلام میکند. در بخشی از کتاب میخوانیم:
«زن میدانست که مرد دوباره مجابش میکند. برایش منطق و استدلال میکند. قربان صدقهاش میرود و میخنداندش. این بار اما خنده به لبهایش نمیآمد. مرد داشت میگفت که او که این مدت این همه زجر کشیده، قدرت تحملش برای پذیرفتن این یکی هم زیاد شده. میگفت وقتی تابوتش را دید گریه و زاری نکند. از خدا خواسته بود که اول صبر به زن بدهد و بعد شهادت به خودش. به زن میگفت که میرود حج و صبر از خدا میگیرد و بعد... قبولش مشکل بود. همه عمر یازده ساله زندگی مشترکشان از این ترسیده بود و حالا مرد داشت دقیقاً راجع به همین صحبت میکرد. هر چه قدر هم مرد برایش حرف میزد، این یکی را نمیتوانست بپذیرد.»(صفحه 40)
این اثر نخستین بار در سال 1380 به عنوان جلد پنجم مجموعه «نیمه پنهان ماه» از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شد و چاپهای بعد آن در قالب کتابی از مجموعه «آسمان» از سوی همین ناشر به چاپ رسید. «بابايي به روايت همسر شهيد» تاکنون بیش از 60 هزار نسخه فروش داشته و برنده جايزه دهمين دوره جشنواره كتاب سال دفاع مقدس شده است.
کاملترین کتاب درباره شهید بابایی
صدیقه حکمت 19 بهمن سال گذشته (1394) به کتابهایی که درباره شهید سرلشگر عباس بابایی نوشته شده اشاره کرد و به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: کتاب «پرواز تا بینهایت» که نوشته شدن آن خیلی با عجله و در فاصله زمان شهادت خلبان عباس بابایی تا روز چهلم شهادت انجام گرفت، قطرهای است در برابر اقیانوس اندیشههای شهید بابایی. با این حال، این کتاب، کاملترین اثری است که تاکنون درباره شهید بابایی نوشته شده است.
وی ادامه داد: البته پس از آن کتابهای دیگری هم مانند «آسمان» یا «اوج پرواز» نوشته شد اما در نهایت فیلم «پرواز تا بینهایت» نیز از همان کتاب ساخته شد که بسیار هم فیلم تاثیرگذاری بود اما باز هم معتقدم این اثر هم قطرهای در برابر شخصیت وجودی شهید بابایی بود.
همسر شهید حاج عباس بابایی اظهار کرد: از صمیم قلبم میگویم که شهیدان زندهاند. من به عنوان همسر شهید بابایی، همیشه در هر مشکلی که با آن مواجه میشوم، در عالم رویا با او صحبت میکنم و نتیجه آن را میگیرم.
حکمت، یادآور شد: اکنون منابع اسنادی بیشتری در حوزه نیروی هوایی و سایر نیروهای نظامی منتشر شده است. آرزو میکنم برای تمام شهیدان، به ویژه شهیدانی که گمنام و کمتر شناخته شده هستند، کتابی نوشته شود. نویسندگان نباید فقط به شهیدان شاخص دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس توجه نشان دهند. البته پرداختن به شهیدان شاخص لازم است اما رشادتها و ایثارگریهایی از سوی شهیدان گمنام کشور ما صورت گرفت که ضرورت دارد به آنها پرداخته شود.
این همسر شهید گفت: همه نیروها در انقلاب اسلامی و همه رزمندگان در هشت سال جنگ تحمیلی نقش موثری داشتهاند و باید شهیدان همه نیروها به خوبی به جامعه معرفی شوند. این درخواست عاجزانه من از نویسندگان است.
«پرواز تا بینهایت»
کتاب «پرواز تا بینهایت» با تحقیق و نگارش علیاکبر حکمت قاضی میرسعید، محمد طاهریآذر، رحمتالله سلمانماهینی، از دیگر آثاری است که درباره شهید عباس بابایی نوشته شده است.
این کتاب در سه فصل «کودکی تا انقلاب»، «انقلاب تا رشادت» و «رشادت تا شهادت» به زندگانی، رشادتها و محسنات اخلاقی شهید بابایی، مانند تواضع، دینداری، بی ریایی و ... از زبان همسر، مادر، نزدیکان و همکاران نظامی و غیرنظامی میپردازد.
از ویژگیهای خاص این کتاب، موجز و مفید بودن حکایتهای متن است که مخاطب را با تنوع روبهرو میکند و حاصل گفتوگو با بیش از 200 تن از همکاران، دوستان، آشنایان و اعضای خانواده شهید بابایی در سراسر ایران است. در بخشی از کتاب به نقل از سرهنگ علی مطلق میخوانیم:
«... در مراسم چهلم شهادت تیمسار بابایی، در میان ازدحام سوگواران، مرد میانهسالی با کلاه نمدی و شلواری گشاد که معلوم بود از اهالی روستاهای اطراف اصفهان است بر مزار عباس خاک بر سر میریخت و به شدت میگریست. گریهاش دل هر بینندهای را سخت به درد میآورد. آرام به او نزدیک شدم و با بغضی که در گلو داشتم پرسیدم: -پدرجان! این شهید با شما چه نسبتی داشت؟ مرد سرش را بلند کرد و گفت: - او همه زندگی ما بود. ما هر چه داریم از او داریم. گریه امانش نداد تا صحبت خود را ادامه دهد. از او خواستم تا از آشناییاش با عباس بگوید. با همان حالی که داشت گفت: ـ من اهل ده زیار هستم. اهالی روستای ما قبل از اینکه شهید بابایی به آنجا بیاید از هر نظر در تنگنا بودند. ما نمیدانستیم که او چه کاره است؛ چون همیشه با لباس بسیجی میآمد. او برای ما حمام ساخت. مدرسه ساخت. حتی غسالخانه برای ما ساخت و همیشه هرکس گرفتاری داشت برایش حل میکرد. همه اهالی او را دوست داشتند. هر وقت پیدایش میشد، همه با شادی میگفتند: «اوس عباس اومد». او یاور بیچارهها بود. تا اینکه مدتی گذشت و پیدایش نشد. گویا رفته بود تهران. روزی آمدم اصفهان. عکسهایش را روی دیوار دیدم. مثل دیوانهها هرکه را میدیدم میگفتم: او دوست من بود؛ ولی کسی حرف مرا باور نمیکرد. بچههای نیروی هوایی را دیدم گفتم: او دوست من بود. گفتند: پدرجان تو میدانی او چکاره بود؟ گفتم: او دوست من و دوست همه اهالی ده ما بود. او همیشه میآمد به ما کمک میکرد. گفتند: او تیمسار بابایی فرمانده علمیات نیروی هوایی بود. دلم از اینکه او ناشناس آمد و ناشناس رفت. آتش گرفته بود...»(صفحه166)
کتاب «پرواز تا بینهایت» نوشته سید حکمت قاضی میرسعید و محمد طاهریآذر را انتشارات ارتش جمهوری اسلامی ایران منتشر کرده است. این کتاب منبع اصلی ساخت سریال «شوق پرواز» بوده است.
نظر شما