وی ادامه داد: نسخه اصلی این کتاب به سال 2008 برمیگردد البته نسخههای 2013 و 2015 آن هم آمده است اما من نسخه 2008 را ترجمه کردم، هر چند ممکن است در زمان ویراستاری به نسخههای جدید نگاهی بیندازم تا بتوانم تغییراتی را به وجود آورم. این کتاب مثالهای کاربردی را برای مخاطبانش بیان میکند؛ به طور مثال با ذکر مثال شرح میدهد که چگونه میتوانیم تنشهای روانشناختی در محیط کار را با استفاده از هوش هیجانی مدیریت کنیم.
به گفته این مترجم، در بیشتر کتابهای منتشر شده در این حوزه کلیگویی وجود دارد اما این کتاب تلاش میکند تا جزئیات را با شرح مثال برای مخاطب توضیح دهد و همچنین نگاه علمی به موضوع داشته باشد.
امیرینیا با اشاره به درج پرسشنامههای کوتاهی در این کتاب یادآور شد: در این اثر دستورالعملهای ضربتی و سریع آمده است و به جای اینکه مخاطب با متون طولانی مواجه شود میتواند با استفاده از این پروتکل به سرعت حرکت کند. همچنین در این کتاب نگاه خوبی به شخصیت شده است چون هوش هیجانی جدای از شخصیت نیست. علاوه بر این در کتاب به هوش هیجانی با توجه به نژادها، فرهنگها، جنس، سن و... نگاه شده است.
این مترجم در بخش دیگری از سخنانش از ترجمه کتاب دیگری با عنوان «راهنمای مربیان برای آموزش هوش هیجانی (استراتژیهای موفق برای مربیگری هوش هیجانی)» نوشته جیمز برادفورد تِرل و مارسیا هوگز خبر داد و افزود: این کتاب نیز در سال 2015 منتشر شده و از سوی پروتکل جامع بینالمللی مربیان در زمینه هوش هیجانی حمایت شده است.
وی ادامه داد: من فصول این کتاب را با کار کارگاهی کودکان در سنین 8 تا 12 سال، نوجوانان 13 تا 16 سال و جوانان 17 تا 25 سال در کلاسها تمرین کردهام و نتایج آن را به صورت مثالهای کاربردی در این کتاب گنجاندهام، ضمن اینکه با نویسندگان این کتاب هم مکاتبه شده تا راهنماییهای لازم را در اختیار ما برای تکمیل آن قرار دهند تا بتواند یک کتاب مناسب برای والدین، مربیان و مدرسانی باشد که با این گروههای سنی کار میکنند.
این مترجم در همین باره توضیح داد: ما راهبردی را بعد از تجربه کارهای قبلی بهکار گرفتیم و تلاش میکنیم تا متون جدیدی را که در این حوزه است به تجربههای واقعی کلاسها و کارگاههایمان نزدیک کنیم و با توجه به فرهنگ بومی خود، بازخوردها یا پیشرفتهای افراد را میسنجیم و مطابق با آن کتاب را پیش میبریم.
امیرینیا تاکید کرد: شاید در ترجمه به دلیل وفاداری به متن این کمی سخت باشد، اما میتوان بخشهایی را که مربوط به تجربههای کارکردی و کلاسی خودمان است به صورت جدا به خواننده ارائه دهیم تا خودش قضاوت منصفانهای از تلاش ما و نیز پیشرفت کار و همینطور تفاوتهای فرهنگی مشاهده کند و قضاوت درست را انجام دهد که کدام روش و متد میتواند مفید و مؤثر باشد.
نظرات