بزرگداشت گراردو نیولی، ایرانشناس ایتالیایی برگزار شد
جعفریدهقی: نام ایران برگرفته از ایرانآمارگر و ایرانسپاهبد عصر ساسانی است/ اختلاف نظر بزرگان ایرانشناسی درباره زادگاه و زمان زردشت
محمود جعفریدهقی، مدیرگروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران در نشست بزرگداشت گراردو نیولی، ایرانشناس ایتالیایی گفت: واژههایی مانند ایرانآمارگر و ایرانسپاهبد و اصطلاحات جغرافیایی مانند ایرانشاه نشاندهنده این است که در عصر ساسانی فرهنگ ملی ایران مبتنی بر احیای سنتهای مقدس دینی و حماسی است.
عصر ساسانی و احیای سنتهای مقدس دینی و حماسی
جعفریدهقی با اشاره به پژوهش نیولی درباره نام ایران گفت: وی معتقد است که ایران تا زمان اردشیر ساسانی مفهوم دینی و قومی بوده و نه یک مفهوم سیاسی. پس از آن به نام آریه و در واقع اَریه اشاره میکند و تاکید دارد که معنی اَریه در زبان فارسی باستان، اوستایی و حتی متون یونانی معنای مذهبی و جغرافیایی داشته اما معنی سیاسی و ژئوپلتیک نداشته است.
وی افزود: به نظر نیولی در واقع ساسانیان با تفکر ایجاد دولتی که همراه با دین متمرکز باشد، مفهوم ایران را ایجاد کردند. وی شواهدی نیز دارد و معتقد است که در عهد ساسانی واژههایی مانند ایرانآمارگر، ایرانسپاهبد و ایران دبیربد استفاده شده است و حتی اصطلاحات جغرافیایی مانند ایرانشاه نشاندهنده این است که در عصر ساسانی فرهنگ ملی ایران مبتنی بر احیای سنتهای مقدس دینی و حماسی است.
تعیین خاستگاه زردشت با تکیه بر منابع معتبر یونانی
بهرامی در ادامه نشست با اشاره به کتاب «زردشت در تاریخ» اظهار کرد: آنچه که نیولی بیش از هر چیز دیگری به آن پرداخته زمان و مکان زرتشت است. در واقع پیشینه بحث درباره زرتشت به دوره باستان میرسد که از همان زمان نویسندگان یونانی و رومی تاریخهایی برای زمان زرتشت اشاره کردند که بیشتر بین 6 تا 7 هزار سال پیش از میلاد مسیح(ع) بوده است.
وی افزود: در دورههای بعد نویسندگان به ویژه منابع ایرانی، تاریخ 258 سال قبل از حمله اسکندر را مطرح کردند. این اختلافنظرها باعث شده تا 6 هزار سال نوسان داشته باشیم و تفاوت زمانی موجب بروز اختلافنظر میان بزرگان این حوزه شده که گروهی از جمله ارنست هرتسفلد، آنتوان مِیِه، ایلیا گِرشویچ و هِنینگ همین تاریخگذاری سنتی سده ششم قبل از میلاد را پذیرفته بودند در حالی که گروه مقابل آنها از جمله هلموت هومباخ، ژان کِلِنر، جان کرز و در ابتدا گراردو نیولی با استناد به زبان گاهان، اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره نخست پیش از میلاد را زمان مناسبتری برای خاستگاه زردشت دانستند.
این عضو هیات علمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی ادامه داد: نیولی درباره خاستگاه زردشت با تکیه بر منابع یونانی که معتبرترین آنها منبعی است که در بخشی از مجموعه تاریخی دیودوروس سیسیلی منعکس شده و از زَثرئوستِس نامی با عنوان پاراتویس آریانوس یاد شده که با روایت ایرانی درباره زردشت نامی در اَیریَنَه وَئجَه (ایرانویج) مطابقت دارد. نامهای آریانه و آریونوی خاطره احتمالا واقعی آن را حفظ کردهاند و آریانوی به صراحت به ایران شرقی نزدیک به جنوب و مرکز اشاره دارد.
نظریه آونگی نیولی درباره زادگاه زردشت
چرتی با اشاره به شخصیت علمی نیولی گفت: نخستین پژوهش وی «سیستان تاریخی و نقش آن در اوستا» بود و نخستین کتابی که درباره ایران نوشت باز هم به سیستان ربط داشت. بعد از آن درباره آمدن سکاها به سیستان تحقیق کرد و با پژوهش درباره سیستان سراغ اوستا و متون پهلوی رفت. بعد از تحقیقاتی که در این رابطه انجام داد به این نظریه رسید که سیستان یا زادگاه زردشت بوده و یا یک مکان بسیار مهم برای دین زردشتی.
وی افزود: نیولی در کتاب «زمان و زادگاه زردشت» بر این باور بود که زمان زردشت در هزاره قبل از میلاد و زادگاهش در ناحیه سیستان بزرگ بوده است. این نظر به این دلیل بود که قبلا والتر هنینگ زادگاه زردشت را خوارزم بزرگ اعلام کرده بود. در سال 1985 مکنزی که از دانشجویان هنینگ بود در کنفرانسی در روم درباره «ارتباطات زبان خوارزمی و اوستایی» سخنرانی کرد.
این رایزن فرهنگی سفارت ایتالیا در ایران ادامه داد: مکنزی در این مقاله بر این نظر بود که خوارزم بزرگ در منطقهای از خراسان قرار دارد که میتواند سیستان بزرگ نیز باشد. بنابراین نیولی در کتاب «زردشت در تاریخ» دوباره درباره زادگاه و زمان زردشت پژوهش کرد. وی نخستین کتابش را سال 1980 و آخرین اثر را درباره زردشت در سال 2008 نوشت که در آن نظر وی تغییر کرد و به نوعی متحول شد. دلیل این تحول ناشی از دوستی و ارتباط با ایلیا گرشویچ بود. شاگرد هنینگ از یهودیهای شوروی بود که در کمبریج کرسی ایرانشناسی داشت.
نظر شما