در این نشست «یگانه شفیعی» عضو مرکز تخصصی ادبی 15 کانون به سخنرانی پرداخت و با بیان این که از سال 85 عضو کانون شده و از فضاهای ادبی آن شروع کرده است، گفت: نوجوانان، سخت پسند هستند و هر کتابی را نمیخوانند؛ چیزهایی که در جامعه اتفاق افتاده خیلی کم در کتابهای نوجوانان دیده میشود.
این نوجوان کتابخوان گفت: نویسندگان باید دوران نوجوانی را زیر نظر بگیرند و ببینند نوجوانان از چه چیزی لذت میبرند و به چه چیزهایی نیاز دارند. آنها با گشت و گذار در فضای مجازی و دیدن عکسها یا متنهایی که در این فضاها گذاشته میشود، میتوانند طرز فکر و دغدغهها و هیجانهای نوجوانان را بشناسند و با آنان همذات پنداری کنند.
شفیعی افزود: ما نوجوانان، کتابهایی را میپسندیدیم که مسایل اجتماعی در آن باز شده باشد و راجع به معضلات اجتماعی صحبت کند و این رفتارها، قویتر در کتابها آورده شود که هم به ما بچهها کمک خواهد کرد و هم به جامعه.
وی عشق را یک مساله اجتماعی عنوان کرد که در این رمانها خیلی به آن پرداخته نمیشود. به اعتقاد او عشق در این آثار به فرصتطلبی تبدیل و ضعیف شده است و این موضوع در کتابهای نوجوان خیلی کم دیده میشود، یا اصلا دیده نمیشود.
این نوجوان به عنوان مثال کتاب «دوست غارنشین من» نوشته محمدکاظم اخوان را تحلیل کرد و ادامه داد: این داستان از ابتدا مخاطب را به خواندن ترغیب نمیکند نام کتاب و تصویر آن مناسب نیست و به محتوای کتاب ربطی ندارد، اگرچه سبک این کتاب جالب و خلاقانه بود اما سوژه مناسب نبود و اگر با زبان سادهتری نوشته شود میتواند برای سنین پایینتر مناسبتر باشد.
بخشی از صحبتهای «محمدرضا برومند» عضو 17 ساله مرکز شماره 10 کانون تهران - که دانشآموز سال سوم دبیرستان است - نیز بر مساله توجه به نیازهای نوجوانان در رمانها تاکید دارد و او هم در این نشست گفت: نویسندگان باید با بچهها و شخصیت واقعی آنان روبرو شوند. با نوجوانان بنشینند و در یک فضای صمیمی با آنان ارتباط برقرار کنند و با دغدغه نوجوانان آشنا شوند.
وی یادآور شد: دیالوگ نقش تعیین کنندهای در کتاب دارد و میتواند به شخصیت پردازی آن کمک کند. کتابهایی که دارای دیالوگی قوی است خیلی بهتر و بیشتر میتواند مخاطب را جذب کند. نویسنده باید خود را با فضای نوجوانان نزدیک کند. آنها باید با نوجوانان زندگی کنند تا بتوانند واقعیت زندگی یک نوجوان را بنویسند که در این صورت داستان باور پذیر خواهد شد.
این عضو کانون با بیان این که کتابخوانی خیلی به او در زندگی و برای پیدا کردن راه حل مشکلاتش و البته در درسها بهویژه موفقیتش در درس ادبیات کمک کرده است، ادامه داد: یک زمانی بعضی از رمانهای خارجی ترجمه شده جذاب بود و بچهها با خواندش به وجد میآمدند زیرا در این کتابها خیالپردازی انجام شده بود.
این نوجوان با اشاره به انتشار رمانهای نوجوان اظهار نظر کرد: مربیان کانون بچهها را امروز به خواندن این آثار تشویق میکنند. این رمانها نشاندهنده فرهنگ ایرانی است اما مشکلاتی دارد و تصویرسازی نیز مناسب نوجوانان نیست «اولین روز تابستان من» نوشته سیامک گلشیری به نظر من دارای فضایی بچه گانه است.
وی تصریح کرد: رمانهای نوجوان امروز با داشتن فضایی قدیمی، بیشتر به زمان کودکی خود این نویسنده میپردازد به همین دلیل نوجوانان جذب این کتابها نمیشوند و نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند چون درباره گذشته است.
این نوجوان اهل مطالعه پیشنهاد کرد که موضوع رشد جسمی و روحی نوجوانان در دوران بلوغ بیشتر مورد توجه نویسندگان و خالقان کتاب قرار بگیرد چرا که به گفتهی وی مسالهی بسیار مهمی است و نوجوانان در این دوران نمیدانند که چگونه با خانوادههایشان مشکلات این دوران را مطرح کنند و هیچ کتابی هم در اینباره در حوزه رمان و ادبیات نوجوان منتشر نمیشود. در حالی که مهمترین دوران نوجوانی دوران بلوغ است و باید یک راه حل درست برای آن پیدا کرد و با این مسایل روبهرو شد.
برومند مساله عشق را نیز یکی از مسایلی دانست که در رمانهای نوجوان چیزی درباره آن گفته نمیشود در حالی که چنین آثاری باید دارای یک هدف باشد و نوجوانان را به درستی هدایت کند.
«امید خانی» عضو مرکز تخصصی ادبی 15 کانون نیز در این نشست سخنان دوستانش را کامل کرد و افزود: در بعضی از کتابها بازههای زمانی و مکانی نویسنده با بچهها همخوانی ندارد، به طور مثال داستان در دهه 50 روایت شده که با حال و هوای نوجوانان امروزی مطابقت نمیکند.
این سخنران نوجوان در عین حال اضافه کرد: بعضی از رمانها توانسته مخاطب را به خوبی جذب کند و آنها با این آثار همذاتپنداری کند .
به اعتقاد این نوجوان - که از سال 1386 پایش به مراکز کانون باز شده است - ادبیات طنز خیلی مورد استقبال بچهها قرار میگیرد.
او در این زمینه مثال زد: «جزیره بیتربیتها» نوشته شهرام شفیعی بسیار موفق است. چیزی که توانسته این کتاب را قدرتمند کند، کشش بین نویسنده و مخاطب است که برای مخاطب جذاب خواهد بود.
دیگر سخنران این نشست «مهتاب عسگری» عضو کانون از سال 1385 و دانشآموز سال اول دبیرستان، در سخنان خود طنز را بهترین روش برای بیان کاستیها و مشکلات جامعه عنوان کرد.
وی افزود: در کتاب «دوست غارنشین من» طنز نتوانسته کارش را خوب انجام دهد و هدف طنز در داستان درک نمیشود. پایان کتاب البته جذاب بود و بینشِ کلیتری داشت. زیاد بودن شخصیتهای کتاب باعث شده تا خواننده را درگیر کند اما حواشی زیاد لازم نبود وارد داستان شود. این کتاب مقدمهچینی زیادی دارد و نیازمند کشمکش و هیجان بیشتری بود.
پایان این نشست که با مدیریت «مینا ذاکر شهرک» دبیر نشستهای کتابخانه مرجع کانون و «مهدی محمدیان» کارشناس مسوول آفرینشهای ادبی کانون استان تهران اداره میشد، با اظهار نظر «وحید طوفانی» رییس کتابخانه مرجع همراه شد، که خطاب به این نوجوانان گفت: حضور شما باعث میشود که ما احساس کنیم عمر خود را در یک دستگاه فرهنگی تلف نکردهایم. من امروز از شما خیلی یاد گرفتم.
طوفانی افزود: انتظار داشتیم نویسندگان در این جلسه حضور پر رنگتری داشته باشند، در جایی که مخاطبانشان حضور دارند.
مینا ذاکر شهرک دبیر نشستهای کتابخانه مرجع کانون نیز در ابتدای پنجاه و یکمین نشست ترویج خواندن و اولین نشست با موضوع طنز مخاطب محور گفت: هدف از برگزاری این نشستها شنیدن سخنان و علایق نوجوانان است تا راه گشا برای خلق آثار بهتر باشد و این نشست، مختص نوجوانان است.
مهدی محمدیان کارشناس مسوول آفرینشهای ادبی کانون استان تهران و دیگر کارشناس این جلسه گفت: این نشستها که با حضور نوجوانان برگزار میشود بسیار ارزشمند است و مخاطبان ادبیات، راجع به آن چیزی که برایشان خلق میشود صحبت و نظرشان را بیان میکنند، گاهی وقتها صحبت با این مخاطبان باعث میشود تا تولیدکنندگان با نظرات و عقاید نوجوانان آشنا شوند.
وی افزود: این نوجوانان از کودکی عضو مراکز کانون هستند و نوع تفکر، منش و رفتارشان حاکی از این است که بسیار کتابخوان هستند. کتابها بهانهای برای گفتوگو است و ما را به چهارچوب فکری بچهها نزدیکتر میکند.
نظر شما