نمایشنامه «آرامسایشگاه» نوشته بهمن فرسی که فضای یک آسایشگاه روانی را به تصویر میکشد، در چهلمین سال تألیف، منتشر شد.
در این نمایشنامه دکتر توما، خانوم بزرگ (سرپرستار) و خوشه (همسر بیمار) تمامِ تلاششان را بهکار گرفتهاند تا برای معالجه خسرو شهریاری (بیمار) کاری کنند. البته این ظاهر قضیه است و ماجرا به همین سادگیها نیست؛ همه شخصیتهای نمایشنامه به شکلی روانی هستند و نیاز به معالجه دارند. در واقع این فقط خسرو نیست که به دنبال کلید حل مشکلش میگردد، بلکه همه شخصیتهای محوری نمایشنامه، کلید زندگیشان را گم کردهاند.
در پشت جلد این کتاب میخوانیم: «آیا در آرامسایشگاه مردمان آرامآرام ساییده میشوند تا به مطلق آرامگاه برسند؟ سازنده بازی خبره رمز و اشاره است. با اشارههای اوست که رمزها گشاده میشوند یا همچنان مستور میمانند. جهان آرامسایشگاه زیر جهانی دارد که بحران در آن پیگیر و روزافزون است. چهار دیوار بی دیوار آن با یک دیواره پلاستوفوم و یک نرده آهنی از جهان بیرون جدا شده است. کودک روزنامهفروش، وقت و بیوقت پشت نرده میآید و یک فوقالعاده به داخل میاندازد. آنجا، فقط فوقالعاده منتشر میشود و مرد ماشین پیاپی استارت میزند اما موتورش روشن نمیشود و بین دکتر توما و خوشه زخم عشقی قدیم میلغزد که به بهانه شوی بیمارش مقیم آنجاست و گروهخوانیهای بیماران، مرثیه وارههای غریبه و غرب انگیخته، که ورطهبهورطه دور سندان عظیم توی محوطه طواف میکنند و از آشوبی خودویرانگر خبر میدهند. آرامسایشگاه، هنوز و همیشه برای جوینده اهل سرشار از کاویدنی و گشودنیهاست، بهویژه در جهانی که امروز با آن سروکار داریم.»
نخستین چاپ نمایشنامه «آرامسایشگاه» نوشته بهمن فرسی، با شمارگان یکهزار نسخه در 93 صفحه، به بهای 9 هزار تومان در سال 1395 از سوی نشر بیدگل، روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما