پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۷ - ۰۴:۰۰
نامه‌ای که خانلری درباره شفیعی‌کدکنی به فروزانفر نوشت/ چگونگی استخدام استاد در دانشگاه تهران

استاد شفیعی‌کدکنی نهم مهرماه سال 1348 از رساله دکترای خود دفاع کرد، دکتر خانلری در نامه‌ای به استاد فروزانفر ضمن تائید صلاحیت علمی شفیعی‌کدکنی، درخواست کرد تا او به عنوان استادیار در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران استخدام شود! یحیی ماهیار نوابی، حسن مینوچهر و عباس زریاب‌خویی از امضاکنندگان این نامه بودند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- نوزدهم مهرماه 1318 زادروز استاد شفیعی‌کدکنی است؛ درباره آثار و شخصیت این چهره ماندگار فرهنگ و ادبیات ایران زمین، شخصیت‌ها و نخبگان بسیاری از حوزه‌ها و رشته‌های گوناگون اظهار نظر کرده و علم و دانش این استاد فرهیخته را ستوده‌اند؛ یکی از نکات جالب توجه در زندگی استاد شفیعی کدکنی، نحوه استخدام او در دانشگاه تهران است که با توصیه جدی استادان برجسته و شناخته شده دانشگاه تهران و فورا پس از برگزاری جلسه دفاعیه دکترای او انجام می‌شود؛ سید جواد میرهاشمی، پژوهشگر و مستندساز، که مدت‌هاست زندگی و آثار استاد شفیعی‌کدکنی را برای تهیه مستندی درباره زندگی این استاد بررسی کرده، در یادداشتی ضمن تکریم استاد، به ذکر چگونگی این ماجرا و ارائه سندی در این باره پرداخته است ـ که برای نخستین بار منتشر می‌شود:
 
روستازاده دانشمند
به مناسبت زادروز استاد شفیعی‌کدکنی
 
ای خوشا شادی آغاز و خوشا صبح دما
ای خوشا جاده و در جاده نهادن قدما
ای خوشا رفتن و رفتن ،تک و تنها رفتن
چوبدستی به کف و دل تهی از هرچه غما
ای خوشا راهکی از دره سوی قله کوه
که برو ابر فشانده ست به نوروز، نما
«محمدرضا شفیعی‌کدکنی»

نوزدهم مهرماه 1318 خورشیدی زادروز دکتر محمدرضا شفیعی‌کدکنی است. صیاد لحظه‌های تاریخ «محمدابراهیم باستانی‌پاریزی» در پاورقی کتاب مستطاب «حماسۀ کویر» در مقاله «روستازادگانِ دانشمند» می‌نویسد: «نه نورالدین کدکنی و نه عطار هیچ‌کدام نتوانستند کدکن را آن‌طور سرِ زبان‌ها بیندازند که "دکتر شفیعی‌کدکنی" انداخت.»

از دکتر شفیعی‌کدکنی نوشتن «آسان‌سخت» است. آسان از آن نظر که سعادت داریم معاصر ایشان هستیم و علاقه‌مند به آثارشان و سخت‌تر آن‌که چند وجهی بودن این استاد فرزانه زمانه است. حوزه‌های آموزگاری، شاعری، محقق، مصصح، مترجم و...  کدام یک را برگزینم برای معرفی فردی که استاد بدیع‌الزمان فروزانفر در تحشیه نامه زنده‌یاد خانلری می‌نویسد "با سمت استادیاری بسیار به‌جا و به‌موقع است و احترامی است به فضیلت."
بدیع‌الزمان فروزانفر

بی‌شک شایسته است وجوه بارز استاد شفیعی‌کدکنی را از زبان هم‌قطارانش بشنویم.

***
پس از جلسه دفاع از رساله اجتهاد در زبان و ادبیات فارسی دکتر خانلری به استاد فروزانفر می‌نویسد:

ریاست محترم گروه ادبیات فارسی آقای محمدرضا شفیعی‌کدکنی که پایان‌نامۀ دکتری خود را در ادبیات فارسی گذرانده و رساله او از بهترین مطالعات و تحقیقاتی که در این دانشکده انجام گرفته است شمرده می‌شود از همه حیث صلاحیت دارد که در دانشکدة ادبیات به عنوان معلمی مورد استفاده قرار گیرد و بجا است که پیشنهاد فرمایند به سمت استادیاری استخدام شود.
پرویز خانلری

تاییدکنندگان: یحیی ماهیار نوابی. حسن مینوچهر.  عباس زریاب‌خویی
با سمت استادیاری بسیار بجا و بموقع است و احترامی است به فضیلت.
بدیع‌الزمان فروزانفر

***
دکتر غلامحسین یوسفی در کتاب «چشمه روشن ؛ دیداری با شاعران» به تاریخ اسفند ماه 1367 می‌نویسد:
«بی‌گمان مایه‌ی فراوانی که م.سرشک از زبان و ادب فارسی اندوخته دارد و از این حیث  در میان شاعران نسل خویش، خاصه نوگرایان، کم نظیرست و نیز انس وی به زبان دری، زبان دیرین مردم خراسان، چنین توانایی را به او ارزانی داشته است. شعرهای او غالبا رنگ اجتماعی دارد. اوضاع جامعه‌ی ایران در دهه‌های چهل و پنجاه در شعر او به صورت‌ تصویره، رمزها، کنایه‌ها و ایماها منعکس است. این موضع را در غزلی در مایه شور و شکفتن چنین بازگو می‌کند:
نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن
در این حصار جاودیی روزگار بشکن

***
زنده‌یاد دکتر عبدالحسین‌زرین‌کوب ‌درباره ‌اشعار شفیعی‌کدکنی‌ خطاب ‌به ‌او می‌نویسد:
«شعر، شعر جوهردار،شعر بی‌نقاب‌ همین ‌است‌؛ دست‌مریزاد دوست‌عزیز! خرسندم‌ که‌ شعر واقعی ‌عصر ما در صاف‌ترین‌ و درخشان‌ترین‌ اشکال‌ خویش‌ شکفت ‌و این‌آرزوی ‌دیرینم برآورده‌ شده‌ است‌ که‌ کمتردیده‌ام‌ محققی ‌راستین ‌درشعر و شاعری‌ هم‌پایه‌ای ‌عالی ‌احراز کند و خرسندم‌ که‌ این ‌استثنا را در وجود آن‌ دوست‌ عزیز کشف‌کردم.

شعر شما زبان واقعی عصری است که همه کس آن را، تمام آن را، هضم نکرده‌است؛ درباره تحقیقات ‌ادبی‌که ‌کرده‌اید حاجت تذکار نیست. انصاف نمی‌بینم که بی مطالعه‌ای تطبیقی و دقیق، آرزوی شوق و احاسا دعوی کنم که امروز یک شاعر واقعی بیش نیست اما فحوای قول شاعر عرب را تصدیق می‌کنم که در این باب دعوی بسیار است و معنی بسیار نیست»

***
منوچهر آتشی در آبان‌ماه 1351 در مجله تماشا شعرهای شفیعی‌کدکنی را این‌گونه تحلیل می‌کند:
«جلوه و جمال شعرهایش را تا حد نظمی وصفی یا غزل‌پاره‌هایی سوزناک و دخترپسند ساقط نمی‌کند. اصل مهم در شعر شفیعی، عرض اندام جلوه‌های زندگی و نفس زنده بودن و مثل یک آدم زنده به جهان نگریستن است. سکون در هیچ یک از مصراع‌های او جایی ندارد. گویی، شعرهای او، مثل خودش، فرز و چابک، مدام در تک و دو و در گردش و تلاش و جستجویندتا خواننده‌های خود را بیابند. و دیگر آن‌که همه سایه‌ی آگاهی‌های شاعرانه‌ی شفیعی از شر ریشه‌دار و کهن فارسی است:  
هزار پرسش بی‌پاسخ از شما دارم / گروه مژده‌رسانان این مسیح جدید! / شفادهنده‌ی بیمارهای مصنوعی / میان خیمه‌ی نورِ دروغ زندانی، / و هفت کشور از معجزات او لبریز / کسی نگفتو نپرسید از شمایک بار: / میان این همه کور و کویر و تشنه و خشک /  کجاست شرم و شرف

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها