با توجه به كمبود منابع دست اول فلسفه هنر و زيباييشناسي به زبان فارسي، لازم است مترجمان ما در وهله نخست، هر چه بيشتر به سمت ترجمه آثار مهم فلسفه هنر از زبانهاي ديگر اقدام كنند تا روزي، انديشمندان ايراني بتوانند از مولفان و تئوريپردازان اين حوزه در جهان باشند.
فلسفه هنر؛ فلسفه خوششانس
يكي از اين شاخهها كه شايد بيش از ديگر فلسفههاي مضاف (دست كم همارز توجه به فلسفه اجتماع و جامعهشناسي)، نظر انديشمندان، نويسندگان و مترجمان ما را به به خود جلب كرده باشد، فلسفه هنر و مباحث مختلف زيباييشناسي هنر است.
240 كتاب در حوزه فلسفه هنر
در سازمان اسناد و كتابخانه ملي، 240 عنوان كتاب ثبت شده در حوزه فلسفه هنر به چشم ميخورند. اين كتابها، گاه به نحوي تخصصي به موضوع فلسفه هنر و زيباشناسي اختصاص دارند و گاه حتي ثبت نام آنها در اين حوزه پرسشبرانگيز است. به هر حال، در اين بين، با عناوين آثاري روبرو ميشويم كه براي علاقهمندان حوزه فلسفه هنر، يادآور حس و حالي نوستالژيك هستند. زماني كه براي نخستين بار اين بحث به جامعه فرهنگي كشور معرفي ميشد و مترجماني چون ابوالحسن نجفي به ترجمه نخستين آثاري اقدام كردند كه آن آثار بعدها، در حوزه زيباييشناسي طبقهبندي شدند؛ اگرچه نامشان، براي مثال، «ادبيات چيست» ميبود.
نگاهي به عناوين كتابهاي فلسفه هنر
به منظور ورود به اين بحث، جا دارد به برخي از كتابهايي كه در دهههاي گذشته در اين حوزه به چاپ رسيدهاند، نگاهي سريع و البته، غيرگزينشي داشته باشيم. به بيان بهتر، در ارايه اين فهرست، هيچ گونه ارزشگذاري علمي در كار نبوده، و كتابها به شكلي نامنظم و تنها از حيث در ارتباط بودن با فلسفه هنر و انتشار در كشور، ذكر ميشوند.
«چگونه هنر را نگاه کنیم؟» به ترجمه علیرضا سمیعآذر(نشر دیگر ۱۳۸۵)، «زیباییشناسی علمی و مقولههای هنری» اثر آونز زایس و دیگران به ترجمه فریدون شایان (نشر بامداد، ۱۳۶۳)، «هنر و داوری» به قلم فرزانه آقائیپور (نشر نشانه، ۱۳۷۸)، «حقیقت و زیبایی: درسهای فلسفهی هنر» اثر بابک احمدی (نشر مرکز، ۱۳۸۰)، «فلسفه هنر» تالیف محمود رضای الهی، «فلسفه هنر در عشقشناسی ملاصدرا» نوشته مهدی امامیجمعه (انتشارات فرهنگستان هنر، ۱۳۸۵)، «منظره و هنر غرب» اثر ملکوم اندروز به ترجمه بابک محقق (انتشارات فرهنگستان هنر، ۱۳۸۶)، «فرانسیس بیکن؛ پیکر به مثابه نقش مایه» شامل گفتوگويي با فرانسیس بیکن اثر دیوید سیلوستر به ترجمه موگه رارانی (نشر دیگر، ۱۳۸۵)، «فلسفه هنر، زیباییشناسی و نقد هنری برای دانشجویان گروه هنر) نوشته زهرا ایرانیصفت (نشر مهر سبحان، ۱۳۸۵) و «مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی» اثر حسن بلخاریقهی (انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، سوره مهر، ۱۳۸۴) نمونههايي از كتابهايي هستند كه در سالهاي گذشته درباره و يا در موضوعاتي مرتبط با فلسفه هنر و زيباشناسي در كشور منتشر شدهاند.
و چند نمونه ديگر...
از نمونههاي ديگر، ميتوان به آثاري چون «زیباییشناسی و مسائل هنر از دیدگاه ابوحیان توحیدی» اثر حسین الصدیق به ترجمه غلامرضا تهامی (نشر الهدی و فرهنگستان هنر، ۱۳۸۳)، «مبانی فلسفه هنر» آن شپرد؛ ترجمه علی رامین (شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵)، «نشانهشناسی عکاسی» نوشته گوران سونسون به ترجمه مهدی مقیمنژاد (نشر علم، ۱۳۸۷)، «بصیرت سایهها و تاملاتی در مسئله هنر» اثر رضا صفریان (نشر توسعه، ۱۳۷۷)، «زیباییشناسی» ژان پل سارتر به ترجمه رضا شیرمرز (نشر آهنگ ديگر)، «فلسفه هنر ارسطو» تاليف محمد ضمیران (فرهنگستان هنر، ۱۳۸۴)، «جستارهایی پدیدارشناسانه پیرامون هنر و زیبایی» به قلم محمد ضیمران (نشر کانون، ۱۳۷۷)، و «مجموعه مقالات منطق هنر» اثركاظم عابدینی مطلق (نشر فراگفت، ۱۳۸۱) اشاره كرد.
«معني هنر» و «مباني فلسفه هنر»؛ كتابهاي نوستالژيك
در اين بين، نامهايي چون «معني هنر» اثر هربرت ريد به ترجمه نجف دريابندري، و «مبانی فلسفه هنر» آن شپرد؛ ترجمه علی رامین از آشناترين و نوستالژيكترين نامها براي آن دسته از علاقهمندان حوزه فلسفه هنر است كه امروز، سنيني نزديك به چهل سال بر آنها گذشته است.
در سالهاي اخير، به ويژه از آغاز دهه هشتاد و پس از چند اثر بسيار تاثيرگذار در حوزه زيباشناسي كه در دهه هفتاد منتشر شد، با روندي جديتر، چه در تاليف و چه در ترجمه اين گونه آثار مواجهيم.
سالهاي اخير و حركتي رو به جلو
در همين چند سال، آثار بسيار مهمي چون «درآمدی بر هنرهای زیبا – جستارهایی درباره هنر و فلسفه» اثر اتین ژیلسون به ترجمه بیتا شمسینی (انتشارات فرهنگستان هنر، ۱۳۸۶)، «درآمدي بر فلسفه هنر» نوشته نوئل كارول با ترجمه صالح طباطبايي (انتشارات فرهنگستان هنر، 1386)، «هنر و زیبایی در قرون وسطی» اثر اومبرتو اکو؛ ترجمه فریده مهدویدامغانی (نشر تیر، ۱۳۸۱)، «ماتریس زیبایی: پستمدرنیسم و زیبایی: رسالهای در رابطهی بین حالات وجودی آدمی و کانونهای جاذبهی زیباییشناختی» به قلم بهمن بازرگانی (نشر اختران، ۱۳۸۱)، و «زیباییشناسی و ذهنیت: از کانت تا نیچه» اثر آندرو بووی؛ مترجم فریبرز مجیدی (انتشارات فرهنگستان هنر ، ۱۳۸۵) به چاپ رسيدهاند.
با توجه به تمامي اينها، به نظر ميرسد كه با وجود در جا زدنها و حتي عقبگردهايي كه در برخي حوزههاي ديگر هنر و ادبيات به چشم ميخورد، فلسفه هنر و زيبايي شناسي از خوشاقبالترين حوزههاي مطالعات فرهنگي در كشور ما طي دهههاي گذشته بودهاند. اگر چه هنوز با ترجمه حتي نيمي از آثار مهم اين حوزه فاصله بسيار داريم، و اگر چه – متاسفانه – هنوز تعداد آثار تاليفي ارزشمند و درجه اول در اين حوزه نيز، چون بسياري از حوزههاي ديگر، به رقم شايستهاي بالغ نمي شود.
فلسفه هنر منحصر به هنر نيست
نكته مهم اين است كه اهميت و ارزش فلسفه هنر، تنها به رشتههاي هنري چون سينما، موسيقي، نقاشي و عكاسي محدود نيست. آشنا بودن با اين بحثها، براي پيگيران حوزه ادبيات داستاني و شعر، و نيز براي دستاندركاران جدي حوزه فلسفه بسيار راهگشاست. به ويژه از اين نظر كه مباحث مطرح شده در اين كتابها، تا حدود بسياري در شاخههايي چون فلسفه ادبيات، جامعهشناسي، روانكاوي و حتي رشتههايي چون شهرسازي تكرار و استفاده ميشوند. درگيري روزافزون جامعه فلسفه آكادميك كشور با اين حوزهها – در مواردي چون مطالعات و مقالات ارايه شده از سوي استاداني چون رضا داوري اردكاني، محمود خاتمي و محمدرضا حسيني بهشتي در حوزه زيباشناسي وفلسفه هنر – مبين توجه فيلسوفان ما به اهميت فلسفه هنر است.
ترجمه؛ نياز اصلي امروز
باروري اين حوزه در كشوري كه قصد دارد فلسفه، ادبيات، هنر، و فرهنگي پويا و زايا داشته باشد، بسيار حياتي است. بنابراين جا دارد كه در حال حاضر با توجه به كمبود منابع دست اول فلسفه هنر و زيباييشناسي به زبان فارسي، مترجمان ما در وهله نخست، هر چه بيشتر به سمت ترجمه آثار مهم اين حوزه از زبانهاي ديگر اقدام كنند تا روزي، انديشمندان ايراني بتوانند از مولفان و تئوريپردازان اين حوزه در جهان باشند. چه، بدون آگاهي از همه نظريات ارايه شده در اين حوزهها، امكان مولف بودن در آنها بسيار كاهش يافته و به تكرار حرفهاي هميشگي منجر خواهد شد.
نظر شما