مجید قیصری معتقد است که فرماندهان و مسئولان حاضر در جنگ تحمیلی عادت به نگارش روزنوشت نداشتهاند و این مساله سبب بروز کاستیهایی در امر مستندنگاری جنگ تحمیلی شده است.
وی با اشاره به ثبت خاطرات تاریخ شفاهی و انتشار خاطرات اسیران عراقی حاضر در ایران افزود: از زوایای مختلف درباره اسیران عراقی که در ایران حضور داشتند، آثاری در حال انتشار و نگارش است که بسیار قابل توجه است.
خالق «نگهبان تاریکی» یادآور شد: خلاءها و خطوط قرمزی در زمینه خاطرهنگاری وجود دارد اما به هر حال، آثار منتشر شده در اندازهای هست که قابل دفاع باشد. خاطرات ارتش جمهوری اسلامی ایران و فرماندهان این نیرو کمتر نوشته شدهاند. حفرههای خالی و کوچکی در زمینه خاطرهنگاری وجود دارد اما به هر روی، آنچه که هست به عنوان متن خاطره قابل توجه است.
وی درباره کاستیهای موجود در حوزه خاطرهنکاری جنگ تحمیلی توضیح داد: درباره افسران و فرماندهان ارتشی جنگ تحمیلی خاطرات کمتری نوشته شده است. همچنین، از فرماندهان درجه بالای سپاه مثل شهید حسن افشردی (باقری) که یادداشتهایی از او باقی است، دستنوشتههای کمی وجود دارد. در ارتش هم که هیچ خاطرهای مبنی بر تحلیل جنگ نوشته نشده است. عملیاتهای نیروهای زمینی و دریایی توسط فرماندهان ارتشی ثبت و منتشر نشدهاند. خودنوشتهای کمی از سوی این فرماندهان وجود دارد که کار تحلیل جنگ تحمیلی را برای نسلهای بعد دشوار میکند.
قیصری با اشاره به فرهنگ مرسوم در نیروی هوایی ارتش برای ثبت خاطرات خلبانان به صورت روزنوشت، گفت: متاسفانه این خاطرات در قالب کتاب منتشر نشدهاند. نویسندگان از این جنبه دچار خلاء هستند. همچنین گروههایی که در جنگ تحمیلی عملیاتهای شناسایی را انجام میدادند، روزنگاشتههایی از خود به جا نگذاشتند. این تقسیم وظایف به درستی صورت نگرفته است که اگر صورت میگرفت، میتوانستیم بدانیم در هر دورهای از جنگ چه رخ داد.
وی یادآور شد: متاسفانه خاطرهنگاشتههایی مثل خاطرههای آیتالله هاشمی رفسنجانی در نیروهای نظامی صورت نگرفته است. رجال سیاسی نیز که به جبهههای مختلف جنگ سرکشی کردهاند نیز خاطرات در لحظه خود را ثبت کردهاند. البته تاریخشفاهیها تا اندازهای در حال پر کردن این خلاء هستند اما آن چه نیاز داشتیم، خاطرهنگاری به شیوه آیتالله هاشمی رفسنجانی بود.
نگارنده «گوساله سرگردان» اظهار کرد: از سوی دیگر، برخی خاطرهنگاریهایی که صورت گرفته نیز مشکوک به جعل واقعیات جنگ تحمیلی است. این هم بخشی از کاستیهای ما در امر خاطرهنگاری جنگ است. متاسفانه به خاطرهنگاری از جنبه ثبت و ضبط یک سند نگاه نشده است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا نیازمند آموزش خاطرهنگاری هستیم؟ گفت: متاسفانه نکتههای کاربردی به دانشآموزان و دیگر دانشپژوهان آموخته نمیشود و ما همواره ناچاریم که چرخ را خودمان اختراع کنیم! نمونه این مساله زمانی بود که برای بازسازی عتبات عالیات رفتیم. متاسفانه با وجود هزینههایی که صورت میگیرد، به ثبت خاطرات توجهی نمیشود.
این داستاننویس گفت: میتوان این لحظهها را با حضور یک نویسنده و خبرنگار در محل ثبت کرد. این در حالی است که ما تجربه هشت ساله جنگ را داشتهایم و باید میآموختیم که ثبت خاطرات در لحظه تا چه اندازه میتواند با اهمیت باشد.
وی تاکید کرد: به نظر من قلم به دست گرفتن، از کوه کندن بسیار دشوارتر است اما متاسفانه این هنر آموخته نمیشود. روحیه مکتوب کردن و مستندنگاری در ایرانیان وجود ندارد. متاسفانه مستندنگار نیستیم تا لحظات را برای تجربهآموزی آیندگان ثبت و ضبط کنیم. تاریخنگاری ما نیز از همین بابت با کاستیهایی مواجه است. داشتن این روحیه مهم است ولی متاسفانه همانگونه که به خواندن علاقهای نداریم، به نوشتن هم بی علاقهایم.
مجید قیصری، متولد 1345 و دانشآموخته رشته روانشناسی است. وی از سال 1372 داستاننویسی را آغاز کرد و برگزیده ششمین و هشتمین دوره کتاب سال شهید حبیب غنیپور، برگزیده جایزه مهرگان ادب به دلیل تألیف رمان «باغ تلو»، برگزیده جایزه ادبی اصفهان برای رمان «گوساله سرگردان»، برگزیده جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات به خاطر تألیف کتاب «گوساله سرگردان»، برگزیده جایزه بهترین کتاب سال به انتخاب انجمن قلم ایران، جایزه قلم زرین سال 1385، برنده جایزه مهرگان ادب، جایزه ادبی اصفهان برای کتاب «سه دختر گلفروش» شد. وی همچنین برنده جایزه پکا برای نگارش کتاب «ضیافت به صرف گلوله» از افتخارات اوست.
نظر شما