گزارش ایبنا از نشست علمی شیوههای استفاده از متون کهن در قصهگویی
باقری: فهم صحیح موجب درست خواندن متون کهن میشود
ساعد باقری در نشست علمی «شیوههای استفاده از متون کهن در قصهگویی» بیان کرد: فهم صحیح موجب درست خواندن متون کهن میشود و این درستخوانی سبب میشود که مخاطب نیز فهم صحیحی از متن به دست آورد.
ساعد باقری در این نشست به لزوم توجه و استفاده بیشتر از گنجینه ذخایر متون کهن فارسی اشاره کرد و گفت: کاملا واضح است که استفاده از گنجینه ذخایر متون کهن فارسی سود دوطرفهای در برخواهد داشت از یک سو واقعا ذخیره بسیار انبوهی است که تا به حال تلاشهایی برای استفاده و بهرهبرداری از آن شده است اما به نظر من هنوز نتوانستهایم حتی از کنار آن عبور کنیم. از سویی دیگر معرفی چنین ذخیره گرانسنگی به کودکان و نوجوانان سبب میشود که آنها بتوانند به آن افتخار کنند.
این نویسنده، شاعر و پژوهشگر ادامه داد: اما دشواریهایی نیز بر سر این راه وجود دارد، دشواریهایی که قابل حل است با توجه به کارهایی که تا به حال انجام شده در حوزه بیان متون کهن برای مخاطبان چشمانداز روشنی را نمیتوان متصور شد به گمان من بیشترین وجهی را که باید در آن تأمل کرد این است که گرههای داستانی و ایجاد تعلیق در داستان برای اینکه خواننده را به دنبال خود بکشاند ایجاد شود. این مساله در شیوه نویسندگان ما در گذشته شیوهای نیست که بتوان به صورت خام از آن استفاده کرد و حتما نیاز به فراوری و کارورزی دارد. دوم اینکه راه ارتباط با متون کهن راهی هموار نیست و این مساله مختص به حوزه کودک و نوجوان یا بزرگسال نیست و در سطح عمومی وجود دارد.
فهم صحیح موجب درست خواندن متون کهن میشود
به گفته باقری، زبان متون کهن بسیار آسان است، اما ما امروزه عادت کردهایم به درازگویی بیدلیل که حدوداً در صدسال پس از مشروطه و بعد از پدیدآمدن روزنامه با ایجاد دگرگونی در زبان ایجاد شده است. اما دشواری اینجاست که از میان انبوه متون کهن همه آنها برای پرداختن مناسب نیست. بسیاری متون وجود دارد که کمتر به آنها پرداخته شده و جای کار دارند. باید توجه داشت که لزوما انتخابکننده داستان همان نویسنده داستان نباشد، هر کاری کارشناس خاص خودش را دارد.
باقری در ادامه سخنانش بیان کرد: نکته مهم این است که فهم صحیح موجب درست خواندن متون کهن میشود و این درستخوانی سبب میشود که مخاطب نیز فهم صحیحی از متن به دست آورد اما در متونی که تابهحال نوشته شده میبینیم که کار شاخص زیادی وجود ندارد نهایتاً تلاش شده متون به زبان مخاطب به نوجوان برگردانده شود و اینکه تا چه اندازه این متن متناسب برای اوست و جذابیت لازم را از نظر تعلیق داراست توجه زیادی نشده است.
وی ادامه داد: بخش دیگری از مشکلات ما در استفاده از متون کهن در قصهگویی، بخش نثر است که همه فکر میکنند خیلی درشت و ناهموار است. در حالیکه نثر فارسی در دوره پیدایش آن یعنی در قرن چهارم بسیار نثر ساده، روان و قابل فهم بوده است در آن زمان نویسندگان همانگونه که فکر میکردهاند، مینوشتهاند مثل زبان حرف زدن. به همین دلیل برای مخاطب نیز کاملا قابل فهم است.
این پژوهشگر همچنین در ارتباط با متون کهن به مواردی اشاره کرد که باید در قصهگویی مورد توجه قرار گیرد و گفت: شیوهای وجود دارد که میتوانیم از داستانهای کهن بهره بگیریم و داستان بنویسیم. علاوه بر این بچهها باید تربیت شوند و متون کهن را درست بخوانند و قصهگویی امکان بسیار خوبی است که بچهها زبان صحیح و درست خواندن را بشنوند و یاد بگیرند. همچنین وسعت متون کهن بسیار زیاد است و انتخاب در آن نقش عمدهای دارد. به گمانم اگر بخواهیم قصه جذابی برای نوجوانان انتخاب کنیم به نسبت یک به پانصدم خواهیم رسید البته در این میان داستانهای نظامی، گنج عظیمی در متون کهن محسوب میشود که میتوان قصههای خوبی را از آن استخراج کرد.
هدف ما از قصهگفتن ملتفت کردن مخاطب است
مسعود میری در ادامه این نشست به بیان اینکه چرا باید به متون کهن روی آوریم اشاره کرد و گفت: امروزه نمونههایی در بازار وجود دارد که نویسندگان آنها ادعا دارند کار اساسی در حوزه متون کهن انجام دادهاند اما میبینیم که جامعه جوان و نوجوان استقبال زیادی از آنها نکردهاند دلیل این مساله در مشکلی نهفته است که باید به آن پرداخته شود و آن چرایی روی آوردن به متون کهن است.
این نویسنده و شاعر ادامه داد: معمولا در موضوع زبان هرچه اتفاق میافتد در زمان جابجایی و انتقال ژانرها خودش را تغییر میدهد. این جابهجایی بسیار مهم است و وقتی به پیشینه مطلب رجوع میکنیم دلیل این جابهجایی و تنکشدن را نیز میتوانیم بیابیم. ملتهایی که متون کهن بیشتری دارند یاد گرفتهاند چگونه از این جابهجایی و تغییر ژانرها استفاده ویژه کنند. کل مباحثی که پیرامون مفهوم قصه و مباحث فلسفی بعد از سال 1900 رخ داده است نشان میدهد که چرا این مباحث مهم هستند.
میری افزود: نکته دیگر دیالوگ متن صامت با متن سخنگو است ما به عنوان آدمهایی که در قرن حاضر زندگی میکنیم دارای متن سخنگو هستیم و زبان، روی حیوانی به اسم انسان بهشدت تاثیر داشته است. انسان سخنگو، حیوان سخنگو و آدمی که الان بعد از هزار سال دارد زندگی میکند چیزی را برای مخاطبان نقل میکند که باید در ابتدا آن را درک کرده باشد. درک کردن کمک میکند که به راحتی گرههای روانی مخاطبان اعم از کودک و نوجوان را بگشاییم.
وی در ادامه به اصطلاح «دژکاربردی» و انتقال مفهوم متن کهن اشاره کرد و گفت: متن کهن قدرتی پشت سرش دارد. یکی از اساسیترین بحثهایی که در متن قصه مطرح است این است که باید میانجی حذف شود. وجود میانجی در بیان متون کهن به منزله وجود دانای کل، استاد، معلم و ... بوده و به کودک صدمه میزند. البته این به معنای عدم بازآفرینی متون کهن نیست. مرز بین اینها بسیار ظریف است. مساله این است که در اینجا متن تبدیل به واژه «دژکاربرد» میشود و از دایره واژگان مخاطب بزرگتر میشود، در حالی که در اینجا چیزی برای فهمیدن وجود ندارد و اصل همان شنیدنی کردن متن برای مخاطب است.
به گفته میری، باید ببینیم ما چه چیزی را میخواهیم از متنها به مخاطبان منتقل کنیم، باید توجه داشته باشیم دانا کردن مخاطب یا سرگرمکردن او به دست ما نیست. هدف ما از قصهگفتن برای مخاطب توجه دادن و ملتفت کردن او به چیزهایی است که خودش باید درک کند و درگیر آن شود. در این زمان وقتی نقش میانجی یا دانای کل را به خود بگیریم دیوار بلندی بین مخاطب با جامعهاش کشیدهایم.
باید به زبان مشترک و جذابی برای بیان متون کهن برسیم
یزدان سلحشور نیز در ادامه این نشست به وجوه دیگری از قصهگویی اشاره کرد و گفت: وقتی از قصهگویی صحبت میکنیم دو وجه متن و اجرا مورد بحث قرار میگیرد. در بخش اجرا انواع مختلفی وجود دارد مانند نقالی و شمایلخوانی و... در اجرا مانند نقالی و شمایلخوانی دو وجه مورد نظر است یک متون دراماتیزهشده که سابقه دوهزار ساله دارد و دوم استندآپ کمدی که وجه طنز آن است و بعد از برنامه خندوانه در کشورمان رواج بیشتری گرفت. همچنین مثل متن «دلقکهای درباری» که در دهه 40 نوشته شد و در آنجا وجه اجرایی کار دلقکها توضیح داده شده است.
این شاعر و نویسنده ادامه داد: وقتی ما میخواهیم نقالی یا شمایلخوانی کنیم مدیون هنر نمایشی هستیم مشکلی که اینجا پیش میآید این است که وقتی میخواهیم متن کهنی را برای مخاطب اجرا کنیم ابتدا باید مخاطب متن را درک کند تا بتوانیم اجرای باورپذیری داشته باشیم اما از سال 1356 به بعد ما جای متون کهن را خالی کردیم و متون اصلی را از کتابهای درسی آموزش و پرورش به بهانه سادهسازی متون یا مناسب نبودن آنها حذف کردیم.
به گفته سلحشور برای اینکه بتوانیم کاری کنیم که متون کهن ما برای کودکان قابل درک باشد باید به زبان مشترک و جذاب و قابل فهمی برسیم زیرا اغلب متون بستگی شدیدی به زبان دارند و وقتی ماهیت زبانی آنها را بگیریم چیزی از آن نمیماند و جذابیت خود را از دست میدهد. در این شرایط یا باید با برگزاری دورههای آموزشی مخاطب خود را با زبان این متون آشنا کنیم یا فقط متون کهن ساده و روان را برای بچهها بیان کنیم.
این نویسنده و پژوهشگر بیان کرد: البته در این میان راه سومی هم وجود دارد راهی که علی حاتمی در سینما انجام داد. او برای انتقال متون کهن به مخاطب، زبان جدیدی خلق کرد، کاری که دریابندری در ترجمه کتاب «بازمانده روز» انجام داد و بخشی از زبان قاجار را با زبان عصر طلایی(1301تا 1320) درآمیخت و زبان جدیدی خلق کرد و داستان را با آن زبان بیان کرد که برای مخاطب بسیار جذاب بود.
نظر شما