«درونِ آب» تازهترین اثر پائولا هاوکینز با ترجمه مهرآیین اخوت از سوی نشر هیرمند منتشر شد.
در کتاب «درونِ آب»، هاوکینز به شهرِ آرام و کوچکِ بکفورد پرداخته که در کنار رودخانهای کوچک قرار دارد. مردمِ شهر زمانی زنانِ متهم به جادوگری را در این رودخانه میانداختند و حالا هم زنانی خود را در آن به آب میسپردند. نل آبوت مشغولِ نوشتنِ کتابی است دربارهی رودخانهی بکفورد و کسانی که خود را در آن کشتهاند. نل در حاشیهی دستنویسِ کتابش نوشته: «بکفورد محلِ خودکشی نیست. جایی است برای خلاصشدن از شرّ زنهای دردسرساز.» مدتی بعد جسدِ خودش را در آب پیدا میکنند.
خواهرِ نل مجبور است به بکفورد برگردد تا مراقبِ دخترِ نوجوانِ او باشد؛ اما او هم قسم خورده بود که هرگز به این مکان پا نگذارد. دخترِ نل معتقد است مادرش خودکشی کرده، اما حاضر نیست بگوید چرا. کارآگاه پلیسی که تازه به این شهر آمده به همه چیز و همه کسِ شهر مشکوک است. زن و شوهری از شنیدنِ خبرِ مرگِ نل غرقِ شادی میشوند و پسرشان مشکوک است که نکند مادرش قاتل باشد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «دیگر با تو حرف نزدم، ولی باعث نشد تو به من زنگ نزنی. پیغامهای کوتاهِ عجیبغریب برایم میگذاشتی و از کارهایت حرف میزدی و از دخترت، از جایزهای که بردهای و افتخاری که نصیبت شده. هیچوقت نگفتی کجا هستی و نگفتی با چه کسی هستی، هرچند گاهی صداهایی در پسزمینه میشنیدم، موسیقی یا رفتوآمدِ ماشین، گاهی هم صدای آدم. گاهی پیغامها را پاک میکردم و گاهی ذخیره میکردم. گاهی بارها و بارها بهشان گوش میدادم، آنقدر زیاد که حتا بعد از سالها کلماتِ دقیقش یادم هست.
گاهی مرموز بودی، گاهی هم خشمگین؛ ناسزاهای قدیمیات را تکرار میکردی، خرمنِ اختلافاتِ قدیمی را باد میدادی، به توهینها و بد و بیراههای قدیمی بند میکردی. آن آرزوی مرگ! یک بار، در اوجِ دعوا که از دغدغههای افسردگیآورت خسته شده بودم، به تو اتهام زدم که آرزوی مرگ داری و آخ که ولکنِ این حرفم نبودی!»
«درونِ آب» داستانِ ده شخصیت است و ده روایت دربارهی زنانی که در این رودخانه مردهاند.
در حال حاضر آخرین اثر پائولا هاوکینز با نام «درونِ آب» با ترجمه مهرآیین اخوت در 456 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و بهبهای 28 هزار تومان توسط نشر هیرمند روانه بازار کتاب شده است.
کتاب «دختری در قطار»، اثر دیگر این نویسنده در سالهای اخیر در زمره پرفروشترین کتابهای بازارهای جهانی در حوزه ادبیات بوده است. سه زن شخصیتهای اصلی رمان «دختری در قطار» هستند. هر کدام از این سه شخصیت تنها بخشی از حقیقت را در دست دارند و همان را از زوایه دید خود روایت میکنند تا خواننده وارد جهانی پر از تعلیق و ترس از روبهرو شدن با حقیقت شود.
نظر شما