سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۲
شریعتی متقدم را به شریعتی متاخر بازطراحی و واکاوی کنیم

سیدهاشم آقاجری، استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس گفت: در بازطراحی و واکاوی شریعتی به این مساله باید پرداخت که شریعتی متقدم را به شریعتی متأخر تقدیم کنیم. معنای آن این نیست که الزاما همه آنچه که در شریعتی متقدم بوده منسوخ شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به مناسبت چهلمین یادمان دکتر علی شریعتی نشست «اکنون، ما و شریعتی» دوشنبه 29 خرداد در سالن ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

سیدهاشم آقاجری، استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس به نقل خاطره‌ای از روز شهادت دکتر شریعتی پرداخت و گفت: در سلف سرویس دانشگاه بودیم که خبر شهادت دکتر شریعتی را به ما دادند خبر شهادت، ترور و قتل دکتر شریعتی آتشی به جان دانشجویان زد. از دست رفتن دکتر شریعتی آواری بود که بر سر ما فرو ریخت و بعد این از دست رفتن، آتشی دم گرفت و برای نخستین بار در مسجد ارگ تهران مراسمی که 40 سال پیش برای مجلس بزرگداشت و ختم دکتر شریعتی برگزار شد، و آن مجلس ختم نخستین مجلس ختمی بود که به یک سنت و پیشینه‌­ای تبدیل شد که بعدها هم با درگرفتن شعله­‌های انقلاب در پایان سال 1356 بعد از ماجرای 19 دی قم و بعد هم در بهمن همان سال در تبریز سرآغاز و نخستین حلقه‌های زنجیره­ای شد که نهایتاً این شعله سوزان طومار رژیم ستم و بیداد را در هم پیچید.

وی اظهار کرد: با توجه به نیاز جامعه امروز به واسازی شریعتی برای طراحی و تدوین راهی نودارد. باید پروژه ناتمام شریعتی که با تحولات سیاسی پیش‌بینی نشده و علی­رغم طرح و پروژه­ای که شریعتی داشت؛ یعنی طرح یک بعثت فکری و نهضت فرهنگی و ایجاد نوعی خودآگاهی و آگاهی جمعی و ملی برای یک رستاخیز از پایین و مبتنی بر بینش و آگاهی از سر گرفته شود.
 
استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس بیان کرد: آنچه که دردوران انقلاب اتفاق افتاد نه در اختیار شریعتی و نه در اختیار هیچ کس دیگری نبود و سلسله­ رخدادها و رویدادها همه را شگفت‌زده و غافلگیر کرد و نهایتاً حدود یک سال و نیم پس از مهاجرت دکتر شریعتی انقلاب به پیروزی رسید.

وی در ادامه افزود: پروژه دکتر شریعتی به عنوان یک پروژه ناتمام باقی ماند تا امروز و امروز احساس نیاز و ضرورت، نه تکرار نه بازسازی به معنی این که عیناً همان پروژه را ما دوباره تکرار کنیم که چنین چیزی امکان ندارد، بلکه نوعی واسازی در میراث شریعتی برای از سرگیری و شروع مجدد آن پروژه در دوران خود و با توجه به شرایط امروز است.

آقاجری گفت: شریعتی مثل هر متفکر بزرگ دیگری یک مسیر پرفراز و نشیب، متحول و پرماجرایی داشت. شریعتی در چهل و چهار سالگی مانند تمام بزرگان تاریخ ما در میانسالی و در عنفوان  عمر جوانی از دست ما رفت و تاریخی که متاسفانه تاکنون تاریخ سهراب‌کشی بوده همچون عین القضات، شیخ شهید شهاب الدین سهروردی، و همچون حلاج اتفاق افتاد.

وی افزود: با اینکه شریعتی تصور می‌کرد با فرار معجزه­آسای خود به آن سوی مرزها، می‌رفت که ادامه پروژه خود در شرایط جدید از سر بگیرد ولی این اندیشه شریعتی در طول حداقل سه دهه در جستجو و تکاپو بود و در نتیجه نباید انتظار داشت که در آثار و اندیشه­‌های شریعتی هیچ­گونه تنش، خطا و تناقضی نباشد، انتظار نابجایی است و من گمان ندارم کسی از دوستداران شریعتی نیز چنین ادعایی کرده باشد.

این استاد تاریخ اظهار کرد: شریعتی در دوره­‌های مختلف حیات خود به عنوان انسانی که وقتی دانشجویی سوال سال گذشته را پرسید، دکتر شریعتی جواب متفاوت نسبت به پارسال داد و بعد دانشجویی اعتراض کرد که شما پارسال چنین جوابی دادید و اکنون جواب دیگری می­‌دهید، شریعتی پاسخ داد: پارسال پاسخی که به شما داد شریعتی پارسال بود و من شریعتی امسالم اگر قرار است من پاسخ سال قبل را به شما بدهم این نشان می­دهد که من در جا زده­‌ام و در همان سال قبل مانده‌ام. بنابراین چنین اندیشه و تفکری نشان می­‌دهد که مجموعه میراث آن پر از تحول­‌ها، تغییرها و گاه تناقض­‌هاست.

آقاجری در ادامه در یک تقسم‌بندی شریعتی را به سه دوره قبل از پاریس، بعد از پاریس و مشهد و بالاخره دوره بعد از زندان؛ یعنی دوره ارشاد، تقسیم کرد و گفت: دو دوره­ اول را باید به عنوان دوران شریعتی متقدم و دوران پس از شریعتی با عنوان شریعتی متأخر نام برد و علیرغم اینکه در اندیشه شریعتی از همان نخستین آثاری که به عنوان یک نوجوان در ترجمه‌ای همچون «ابوذر خداپرست سوسیالیست» که از عربی به فارسی ترجمه می‌کند تا آخرین جمله‌هایی که او گفته و نوشته است، نهایتاً یک وحدت درونی و عمیقی دیده می‌شود. یک خط که شریعتی نوجوان 14 ساله را به شریعتی میانسال 44 ساله متصل می‌کند اما در عین حال با توجه به اینکه شریعتی هر روز در حال مطالعه بود و با جهان و جامعه خود در حال تبادل فکری و داد و ستد بود، در مسائل مختلف و موضوعات گوناگون فکری او به مواردی برخورد می‌‌کند که دارای نوعی تعارض و تنش است. ضمن اینکه بخشی از آن چیزی که شریعتی از خود باقی گذاشته پاسخ کوتاه مدت و مستقیمی است به مساله‌های زمانه خودش که البته آن مساله‌ها ممکن است امروز وجود نداشته باشد.

وی نتیجه­‌گیری خود درباره شریعتی را این‌گونه توضیح داد که باید هسته­ سخت میراث شریعتی را از پوسته‌­اش جدا کنیم؛ هسته­ سختی که عنصر پایدارو مانا در میراث شریعتی است و پوسته‌­ای که جنبه­ عارضی و تاریخی بودن دوران آن‌چنان درآن قوی است که امروزه می‌توان گفت به نوعی منسوخ و کهنه شده است و شریعتی هم خود آن سخنان را برای زمان خودش گفته است و نه برای 40 یا 50 سال بعد.

این استاد دانشگاه یادآور شد: هنر ما این است که بتوانیم هسته­ سخت و پایدار این اندیشه را از عناصر ناپایدار جدا کنیم. کاری که نه تنها با شریعتی بلکه با کل سنت و میراث گذشته خود باید انجام دهیم. کار ما با عنوان واسازی این است که آن امکانات مانا و پایدار اندیشه را که همچنان توان زندگی دارد از عناصر عارضی و تاریخی منسوخ جدا کنیم و اشتهاد به معنی درست کلمه هم جز این نیست. لذا برای حل تنش‌­ها، معضلات و تعارض­‌هایی که احیاناً در شریعتی وجود دارد باید دست به این واسازی زد.  

به هر حال باید اول در بازطراحی و واکاوی شریعتی باید شریعتی متقدم را به شریعتی متأخر تقدیم کرد و معنای آن این نیست که الزامأ همه­ آنچه که در شریعتی متقدم بوده است منسوخ و یا متعارض است ولی عناصری در شریعتی متقدم وجود دارد که بعدها خود وی از آن عبور می‌کند؛ یعنی آن شریعتی ارشاد دیگر آن شریعتی مشهد نیست. دوم اینکه پوسته شریعتی را به هسته شریعتی شناسایی و تفکیک کرد.

یوسف اباذری، استاد جامعه­‌شناسی دانشگاه تهران گفت: سخن امروز ما درباره نقدها و اتهام­‌هایی است که به شریعتی زده می‌شود و پاسخ دادن به این نقدها است. زمانی که درباره شریعتی صحبت می‌کنیم با اسطوره‌ها سروکار داریم؛ یعنی کسی که از او برداشت­ و معناهای متفاوتی به دست داده شده است و من سعی می‌کنم درباره اسطوره که در دوران ما از شریعتی ساخته شده یعنی مارکسیست اسلامی کشف رمز کنم.

وی اظهار کرد: یکی از حرف­‌هایی که درباره دکتر شریعتی زده می‌شود این است که او را یکی از مهمترین مسئولان انقلاب اسلامی می‌دانند و این منتقدان در لفافه می‌خواهند بگویند که شریعتی مسئول وضعیتی است که امروز برای جامعه به وجود آمده است. به همین دلیل دوران شریعتی تمام شده است این افراد اغلب خودشان هم در این انقلاب شرکت داشته و در آن سهیم بوده­اند. در نتیجه آن‌ها بر این اعتقاد هستند که دوران شریعتی تمام شده است.

استاد جامعه‌­شناسی دانشگاه تهران در ادامه از دو گروه نام برد که به شریعتی حمله می‌کنند یکی بازار آزادی، نئولیبرال­‌ها و یا تاچری­های اسلامی که حول نشریه «مهرنامه» جمع شده­‌اند. اینها مدعی هستند که به معرفت‌شناسی، عقل و علم مجهز شده­اند و گروه دیگر ایران‌شهری‌هایی هستند که معتقدند شریعتی به دوران گذشته تعلق دارد. باید گفت که این افراد نه اقتصاد­دان صرف و نه فیلسوفان سیاسی هستند.

وی همچنین گفت: بنیامین در مقاله‌ای با عنوان «سرمایه‌داری در مقام دین» نشان می‌دهد که سرمایه‌داری نوعی دین است. او چند خصوصیت سرمایه‌داری به عنوان یک کیش، فاقد الهیات، فاقد رؤیا و ترحم، پنهان بودن خدای سرمایه‌­داری و خلق احساس گناه و معصیت برای سرمایه‌­داری متصور است.

وی افزود: مبلغان سرمایه­‌داری آن را به عنوان یک امر مدرن، منشا خرد و علم تبلیغ می‌کنند در صورتی که ما با یک نظام اقتصادی - اجتماعی طرف نیستیم بلکه با یک دین طرف هستیم و شریعتی دیدگاه­‌هایی متفاوت درباره سرمایه­‌داری در غرب و ایران دارد.

اباذری به نقل انتقادهای تاچری های اسلامی از شریعتی پرداخت و گفت: موسی غنی‌نژاد از تئوریسن‌های سرمایه‌داری در ایران 10 سال پیش در مراسم سی­امین سال درگذشت شریعتی در یک متنی به عنوان «اصلاح طلبی پوپولیسم چپ» شریعتی را به عنوان انشاء‌نویسی بیش معرفی کرد و گفت او چیزهای پر شور احساساتی و عاطفی دارد و عده­ای از سیاستمداران نیز از او حمایت می­کنند. اکنون 10 سال از این متن می­‌گذرد و معلوم شده که اخلاقی که موسی‌­نژاد از آن صحبت می­‌کرد به چه جایی رسیده است.

این استاد دانشگاه افراد طرفدار بازار آزاد را به عنوان طبیبانی معرفی کرد که بعد از جنگ تحمیلی بر بالین اقتصاد ایران بودند و هم اکنون هم وضعیت اقتصاد این‌گونه است و این اقتصاد هیچ تغییری پیدا نکرده است و همین افراد هیچ مسوولیتی در قبال کار خود نمی‌­پذیرند اما آرام آرام برنامه‌­های خودشان را به پیش می‌برند و امروز ما شاهد این هستیم که حرف آنها درست است یا حرف افرادی که به تبعیت از دکتر شریعتی معتقد به عدالت اجتماعی بودند.

در پایان این نشست احسان شریعتی فرزند علی شریعتی گفت: ما در چهلمین یادمان شریعتی ناگزیر به بازگشت به شریعتی، خود شریعتی، میراث او باید بگوییم شریعتی که بود؟ و سخنش چه بود؟ و بازگشت کنیم به اصل موضوع؛ یعنی اینکه اصل سخن شریعتی، موضوع مورد بحث است و نه آنچه که به شکل پیرامونی یا حاشیه‌­ای درباره شریعتی گفته می­‌شود. چون شریعتی یکی از موضوعاتی است که مثل اقتصاد و سیاست که همه در مورد آن صاحب نظر هستند و ما در این چند دهه از شریعتی‌­های مجازی و برداشت­‌های متفاوت از او مواجهه بوده‌‌ایم.

وی ادامه داد: بنابراین برای بازگشت به اصل موضوع یعنی معنا باید ببینیم که ضعف­‌ها و نزاع­‌های ما بر سر چیست؟ برای همین ما امسال با کمک پژوهشگران و استادان می­‌خواهیم سمپوزیومی دو روزه در حسینه ارشاد برگزار کنیم و اگر برگزار نشود دیگر نام آنجا حسینه ارشاد نخواهد بود. به همین دلیل می‌خواهیم بحثی درون پارادایمی را سامان دهیم تا ما شریعتی‌شناسان به مجادله و مناقشه و نزاع علمی بپردازیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها