کتاب «مردمشناسی توسعه؛ بازاندیشی و آیندهنگری در مطالعات توسعه» نوشته موسی اعظمی، سیدرحیم تیموری و مهندس حسن شهرکی در پی بررسی دو موضوع محوری در مطالعات توسعه است.
توسعه یکی از موضوعات اصلی در علوم اجتماعی و انسانی است که از نیمه دوم قرن بیستم تاکنون مطرح بوده و مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است. با وجود اینکه از این مفهوم استنباطهای متعددی صورت گرفته است، همچنان از عدم شفافیت معنایی و مصداقی برخوردار است. توسعه از بدو امر در حوزه اقتصاد مطرح شد و سپس مورد توجه جامعهشناسان، مردمشناسان، مهندسان، برنامهریزان و مدیران قرار گرفت و بدین ترتیب حوزه مطالعات توسعه شکل گرفت.
نوشتار حاضر در پی بررسی دو موضوع محوری در مطالعات توسعه است. نخست، بسیاری از رویکردها و پارادایمهای متداول توسعه مورد قضاوت نادرست قرار گرفته و از جامعیت نظری برای طراحی استراتژیها و برنامههای توسعهای برخوردار نیستند. دوم، در شرایطی که الگوهای اقتصادی توسعه به دلیل تشدید نابرابری بین مناطق شهری و روستایی، فقدان سازوکارهای توزیع عادلانه درآمد و برنامهریزی توسعهای بالا و پایین و غیرمشارکتی دچار ناکارآمدی است و نظریههای اجتماعی توسعه به اتخاذ جهتگیریهای محافظهکارانه سیاسی و حمایت از وضع موجود متهم است؛ مردمشناسی توسعه بدلیل برجستهکردن روشهای برنامهریزی توسعهای مشارکتی، شالودهشکنی از گفتمانهای غالب قدرت در طراحی پروژههای توسعه و برملانمودن سوگیریهای اقتصادی و فرضیات قوم مدارانه آن، چشماندازی بدیع و چارچوب نظری قابل اتکایی در بازاندیشی برنامههای توسعه روستایی است.
ادبیات توسعه مطرح شده از جنگجهانی دوم به بعد در کشورهای جهان سوم در قالب مفاهیمی چون نوسازی، وابستگی، نظام جهانی و... در حکم گفتمانهایی هستند که همبسته قدرت دولت مردان، سیاستگذاران و متولیان توسعه هستند. این گفتمانها برای غلبه بر فقر و نابرابری در جوامع روستایی و شهری این کشورها، لزوما با نیازها و خواستههای عاملان انسانی و گروههای ذینفع همپوشانی ندارند و برای تاثیرگذاری حداکثری و کاستن از دامنه فقر، نابرابری و سایر مشکلات انسانی، نیازمند واکاوی بیشتر در جهت درک پیچیدگیهای ابعاد حیات اجتماعی هستند.
فصل اول و دوم کتاب حاضر با چنین هدفی نگاشته شده تا ضمن بحث و طبقهبندی پارادایمهای توسعه، دیدگاهی انتقادی درباره آنها اتخاذ کند و مسیر بحث درباره قابلیتهای اتخاذ یک چشمانداز مردم شناسانه در برون رفت از چالشهای توسعه را هموار سازد. در حالی که، فصل سوم، چهارم و پنجم این کتاب در صدد تبیین دیدگاه انتقادی مردم شناساندن نسبت به توسعه، به همراه ذکر مطالعات موردی صورت گرفته از سوی آنها در این زمینه میباشد؛ فصول ششم و هفتم درباره روشهای مختلف مشارکت مردمشناسان در طراحی و اجرای برنامههای توسعه و ضوابط اخلاقی و سیاسی همکاری مردمشناسان و متولیان توسعه با گروههای هدف است.
فصل پایانی این کتاب، مردمشناسی توسعه را به مثابه یکی از بدیلهای مهم توسعه مفهومپردازی میکند و درصدد ارائه نکات بدیل به متولیانی است که بیش از چنددهه از تجربه برنامهریزی توسعه در کشور را پشت سر دارند و نیازمند مسلح شدن به نگرههای انتقادی در برخورد با پارادایمهای غالب توسعه از جمله نوسازی و وابستگی هستند.
مولف در بخشی از مقدمه درباره رویکرد کتاب مینویسد: «از آنجا که نگاه مردمشناسانه به توسعه، پیچیدگی حیات اجتماعی و اقتصادی ذینفعان را عیان میسازد، از عدم تعادلهای قدرت در برنامهریزی توسعه پرده برمیدارد و نیز در زمینه در نظر گرفتن غنا و پیچیدگی هستی بشری و بهبود کیفیت زندگی افراد با مقوله توسعه پایدار همسویی دارد، میتواند مورد عنایت متولیان توسعه قرار گیرد.»
کتاب «مردمشناسی توسعه؛ بازاندیشی و آیندهنگری در مطالعات توسعه» نوشته موسی اعظمی، سیدرحیم تیموری و مهندس حسن شهرکی با شمارگان 500 نسخه در 245 صفحه به بهای 18 هزار تومان توسط نشر نور علم منتشر شده است.
نظر شما