چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۰
ده‌ها کتاب نادرست درباره وهابیت و سلفی‌­گری نوشته شده است

محسن معصومی گفت: متاسفانه در پژوهش‌­های جدید به صورت مطلق سلفی و وهابی را به جای یکدیگر به کار می­‌برند و ده‌ها کتاب درباره تاریخچه وهابیت و سلفی‌­گری نوشته شده که همه غیردقیق و نادرست هستند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست تخصصی «سلفی­‌گری در شبه قاره هند و جنوب شرق آسیا» با سخنرانی دکتر محسن معصومی، استاد دانشگاه و دکتر محمودرضا اسفندیاری، عضو هیات علمی دانشنامه جهان اسلام سه‌­شنبه 27 تیرماه در پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شد.

محسن معصومی در ابتدای این نشست مقدمه‌­ای کوتاه در اهمیت شبه قاره هند و جنوب شرق آسیا ارائه داد و سپس به بحث در مورد سلفی‌گری و وهابیگری در این مناطق پرداخت.

این استاد دانشگاه گفت: سلفی­‌گری معانی متعددی دارد و با وهابیت کاملاً متفاوت است و نمی­‌شود یک تعریف مشخص از سلفی‌­گری ارائه داد، سلفی­‌گری را می‌توان براساس مناطق مختلف جهان تعریف کرد و در هر منطقه رنگ و بو و ویژگی خاص خودش را دارد. هر چند وهابیت یک کلمه مبهم است که همه به نوعی از آن ترس دارند و هیچ کس مسئولیت این‌کار را بر عهده نمی‌­گیرد اما متاسفانه در پژوهش‌­های جدید به صورت مطلق می‌گویند سلفی و وهابی و اینها را به جای یکدیگر به کار می­‌برند و ده‌ها کتاب درباره تاریخچه وهابیت و سلفی‌­گری نوشته شده که همه غیردقیق و نادرست هستند.

وی واژه سلفی­‌گری را منسوب به پیروی از سنت سلف صالح دانست و اظهار کرد: سلف صالح تعریف­‌های خاصی دارد برخی پیامبر(ص) و صحابه را سلف صالح می­‌دانند، برخی دیگر پیامبر(ص) صحابه و تابعین را سلف صالح می­‌دانند و عده‌ای دیگر شیعیان و تابعین را سلف صالح می‌­دانند. به این ترتیب این واژه جدیدی نیست و در واقع توسل و تمسک به سلف صالح به قرن دوم و سوم هجری بازمی­‌گردد اما وهابیت منصوب به محمد بن عبدالوهاب است ولی معلوم نیست این واژه چه کسی بوده است؛ چرا که برخی معتقدند اروپاییان این واژه درست کردند و کسانی که در شبه قاره هند با سیاست بریتانیا مخالفت داشتند را واژه را ساخته وهابیون می‌دانستند.

معصومی در ادامه سخنانش به شخصیت­‌ها و حزب­‌هایی که ادعای بازگشت به سنت سلف صالح داشتند پراخت و گفت: یکی از تاثیرگذارترین روشنفکران و دانشمند مسلمان در حوزه فقه، حدیث و تصوف که ادعای بازگشت به سلف صالح را داشت شیخ احمد سرهندی بود. سرهندی را مجدد الف ثانی می­‌دانند کسی که در راس هزاره اول هجری اسلام را زنده و تجدید کرد. اندیشه‌های سرهندی هیچ ارتباطی با وهابیت ندارد در حالی که بسیاری او را متهم به وهابی‌گری می­‌دانند. یکی دیگر از این شخصیت‌­ها که او را سردمدار مخالفت با بیگانگان می­‌دانند شاه ولی‌الله دهلوی است و دیگری سید احمد شهید، که از نظر بسیاری از اروپایی‌ها اینها وهابی هستند در حالی که طرفدارای آنها با این اتهام به شدت مخالفت می‌کنند.

این استاد دانشگاه در ادامه افزود: عده‌ای جنبش‌­هایی که در اواخر قرن 18، 19 ، 20 در شبه قاره رخ داد را وهابی نامیدند ولی در آثار این جنبش­‌ها چیزی وجود ندارد که به معنای وهابی باشد. اینها مخالف انگلیس و مخالف تجزیه شبه قاره بودند و چیزی از اندیشه­‌های وهابی‌گری و سلفی­‌گری در آنها وجود نداشت. در واقع حرف‌هایی که درباره این جنبش‌­ها زده می­‌شود به پیشینه آنها توجه ندارد.

معصومی ادامه داد: در واقع سلفی‌­گری در ابتدا هدفش اصلاح دین، زدودن خرافات از دین و مبارزه با بیگانگان بود ولی در چهار دهه اخیر اتفاقاتی افتاد که این گروه­‌ها افراطی و تندرو شدند از جمله این اتفاقات پیروزی انقلاب اسلامی و وحشت عربستان، اشغال افغانستان توسط شوروی و به‌وجود آمدن طالبان، تشکیل کشور عربستان در 1332 و تبلیغ و حمایت از این گروه‌­های تندرو و مشکلاتی که این گروه‌­ها با حکومت سکولار داشتند، را باید نام برد که گروه‌­های مثل سپاه صحابه پاکستان که مخالف سرسخت شیعه است و محمد جیش و طالبان و غیره به وجود بیایند.

محمودرضا اسفندیاری دیگر سخنران این نشست با اشاره به معنای واژه‌های سلفی­‌گری گفت: امروزه که گروه­‌های سلفی‌‌گری سفاکی و خونریزی مانند داعش ظهور پیدا کرده‌اند واژه‌های سلفی‌گری بسیار مبهم بوده و چندان دقیق استفاده نمی‌شود هر چند بار منفی نیز پیدا کرده‌اند و رسانه‌های گروهی برای تبیین آن فاقد تخصص هستند و یا اینکه یک نوع ذهنیت ایجاد کرده‌­اند که که مفهومی از معنای واقعی خود دور شود.

عضو هیات علمی دانشنامه جهان اسلام در ادامه افزود: سلفی‌گری را با چند مفهوم دیگر مانند وهابیت، اصلاح‌طلبی دینی و بنیادگرایی مرتبط می‌دانیم و حتی این مفاهیم گاهی به جای یکدیگر استفاده می‌شوند و گاهی بعضی از اینها مانند بنیادگرایی اساساً غربی است؛ یعنی ریشه در فرهنگ غربی دارد و برگرفته از آیین پروتستان است. چرا که بنیادگرایی به معنای بازگشت بنیادها مفهومی است که تولید شده در آیین پروتستانتیزم آمریکایی است که بعدها به نهضت‌ها و گرایش‌­های مشابه در ادیان دیگر مانند اسلام نیز تسری پیدا کرده است.

پس باید در تاریخ این مفاهیم دقت کنید و بدانیم که این کلمات از کجا آمده‌اند و چه معانی داشته‌اند و چه برداشتی باید از آن‌ها کرد که دقیق‌تر باشد. به همین دلیل بحث سلفی­‌گری و وهابیت را نباید یکسان دانست چرا که چنین چیزی صحیح نیست. چرا که وهابیت جریان­‌هایی مانند طالبان و القاعده را ایجاد کرده و سلفی‌گری با همه طیف‌هایی که در خود دارد طیف­‌های تندرو منجر به ایجاد گروه‌­هایی مانند داعش شده است.

وی بعد از بیان این پرسش که اساساً سلفی­‌گری از کجا شروع شد؟، گفت: از جایی که جهان اسلام با جهان غرب مواجهه شد عده‌­ای از روشن‌اندیشان جهان اسلام به این تفکر فرو رفتند که چرا اسلام دچار چنین وضعی شده است؟ و راه چاره چیست؟ این افراد به این نتیجه رسیدند که آمیزش اسلام با خرافات باعث شده که اسلام روحیه عملی‌گرایی خود را از دست بدهد. برای نمونه دشمنی که این طیف با فلسفه و یا تصوف دارند از این امر نشات می­‌گیرد. به این ترتیب سلفی­‌ها می­‌خواستند همان‌گونه که مسلمانان در قرون اولیه به خاطر تبعیت از سلف صالح توانسته بودند قدرتی را ایجاد کنند که جهان را تحت تاثیر خود قرار بدهد، آنها نیز می­‌خواستند قدرت را به اسلام بازگردانند، اما می‌دیدند که مسلمانان در موضع ضعف قرار دارند.

اسفندیاری سلفی­‌گری‌ها را بی­‌تاثیر از غرب ندانست و اظهار داشت: سلفی­‌گری‌ها که در جنوب شرق آسیا و در نهضت محمدیه می‌­بینیم نیم نگاهی هم به غرب دارند و با تکنولوژی مشکلی ندارند و بر این اعتقاد هستند که باید از دستاوردهای غرب استفاده کرد و باید راه پیشرفت را آموخت به هیمن دلیل نظام‌­های آموزشی خودشان را بر اساس الگوهای غربی بنا کردند. مثلاً اعضای نهضت محمدیه به کلیساهای کاتولیک می‌رفتند و به لحاظ آموزشی از آن‌ها پیش­تر بودند و الگوهای خدمات آموزشی و شهری را یاد می‌­گرفتند. به هیمن دلیل دست به ساختن مدارس، سرویس‌­های بهداشتی و مسکن زدند تا مسلمانان در رفاه باشند.

این استاد دانشگاه دو کانون عمده صادرکننده سلفی­‌گری را مکه و قاهره دانست و گفت: بسیاری از سلفی­‌گری­‌ها فارغ‌التحصیلان مدارس علمیه و دانشگاه­‌های عربستان هستند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها