«امپراتوری عثمانی، عصر کلاسیک»اثر اینالجیق منتشر شد
سلاطین عثمانی رعیت را به رمه گوسفندان تشبیه میکردند!
کتاب «امپراتوری عثمانی، عصر کلاسیک 1600م ـ 1300م» تالیف خلیل اینالجیق با ترجمه عبدالعلی اسپهبدی به شرحی از علل زوال امپراتوری عثمانی پرداخته است. در قسمتی از کتاب درباره نوع نگاه سلاطین عثمانی به مردم آمده است: «سلاطین عثمانی، مانند سایر زمامداران و فرمانروایان اسلامی، اتباع خود را اعم از مسلمان و غیرمسلمان، به رعیت یعنی رمه گوسفندان تشبیه کرده و در فرمانهایشان فراوان به این نکته اشاره کردهاند.»
خلیل اینالجیق با ترجمه عبدالعلی اسپهبدی به تحلیل تاریخ سه قرن نخست امپراتوری عثمانی اختصاص دارد؛ دورانی که اوج دوران امپراتوری عثمانی به شمار میرود.
مولف کتاب، خلیل اینالجیق، محقق نامدار، استاد افتخاری در دانشگاه شیکاگو و استاد تاریخ عثمانی در دانشگاه بیلکنت آنکارا بود. وی بر پایه اسناد و منابع فراوانی، تاریخ دولت عثمانی، زندگی اقتصادی، اجتماعی مذهب و فرهنگ این امپراتوری را در عصر کلاسیک بررسی کرده است.
بیاعتنایی طبقات حاکم امپراتوری به پیشرفتها
مترجم در یادداشت خود با اشاره به غفلت ترکان از پیشرفتهای اروپا مینویسد: «موضوع انحطاط و زوال امپراتوری عثمانی، با همه اهمیت و جذابیت آن، به نظر عثمانیشناسان تُرک و اروپایی هنوز مورد بررسی کامل قرار نگرفته است. بسیاری از بایگانیها، تاکنون در دسترس پژوهشگران قرار نگرفته است. با این حال تمام آنها از خودی و بیگانه درخصوص پارهای از علل سقوط امپراتوری اتفاقنظر دارند. به نظر آنها بیاعتنایی طبقات حاکم امپراتوری به پیشرفتها و مهارتهای مختلف اروپاییان که اخبار آن از طریق مسیحیان تازه مسلمان و پناهندگان به گوش ایشان میرسید، میتوانست درس عبرتی باشد، اما آمادگی یادگرفتن این درسها در بزرگان امپراتوری وجود نداشت.»(ص15)
در قسمتی از کتاب با عنوان «ریشههای کشور عثمانی» آمده است: «آرمان غزا، یا جنگ مقدس، انگیزه اصلی پیدایش و علت توسعه مملکت عثمان بود. جامعه امیرنشینهای مرزی، شرایط فرهنگی و روحی ویژهای داشت. تاروپود آن از آرمان شهادتطلبی و جهاد مستمر تنیده شده بود، هدف آن، گسترش بیوقفه «دارالاسلام» تا غلبه کامل بر تمام جهان بود. در این جامعه، جهاد یک فرضیه دینی محسوب میشد که هرگونه ایثار و فدارکاری در راه آن قابل توجیه و الزامآور بود. در جامعه مرزی، جهاد معیار و مقیاس کلیه فضایل و ارزشهای اجتماعی به شمار میرفت.»(ص26)
درباره در پیش گرفتن سیاست تسامح مذهبی ترکان میخوانیم: «با این احوال، عثمانیها، هرگز خود را نماینده مرام و عقیده اجتماعی خاص نمیدانستند. آنها به درستی به این نکته واقف بودند که با سیاست مدارا و مسالمت نسبت به مسیحیان، بهتر میتوانستند متصرفاتشان را گسترش داده و بر میزان درآمدهایشان بیفزایند. گذشت و اغماض در مقابل نظامیان و بزرگان محلی در سرزمینهای اشغالی نیز بخشی از برنامه توسعهطلبی آنان بود. آنها، به جز نظامیانی را که در مناطق مفتوحه به مخالفت آشکار با ایشان برخاسته بودند، سایر نظامیان را جذب کرده و از آنان در کارها و خدمات نظامی استفاده میکردند.»(ص40)
مغازهدارانی که سلطان را وادار به تغییر صدراعظم کردند
نوع نگاهی که سلاطین عثمانی به مردم داشتند، در اسنادی که به مانده حکایت از نگاه بالا به پایین دارد: «سلاطین عثمانی، مانند سایر زمامداران و فرمانروایان اسلامی، اتباع خود را اعم از مسلمان و غیرمسلمان، به رعیت یعنی رمه گوسفندان تشبیه کرده و در فرمانهایشان فراوان به این نکته اشاره کردهاند که، خداوند رعایا را به رسم امانت، به آنان سپرده است. وظیفه سلطان به عنوان رئیس جامعه اسلامی این بود که رعیت را به راه شریعت هدایت فرماید. تئوری خلافت آنگونه که فقهای مسلمان مطرح میکردند، از جهات عدیده، شبیه تئوری قدیمی خاور ـ نزدیکی دولت است؛ تنها تفاوت اصلی آنها، در موضوع شریعت است که در تئوری خلافت، اجرای احکام شریعت را وظیفه اصلی پادشاه قرار داده است.»(131ص)
گاه مردم در برابر رفتارهای ستمگرانه مقامات دربار واکنش نشان میدادند، از جمله «موثرترین ابزاری که پیشهوران، به وسیله آن میتوانسند در مقابل حکومت ایستادگی نشان دهند، تعطیلی مغازهها و تعلیق تولید بود. اقدامی که از نظر اثرگذاری بر مالیه عمومی معادل با فرار روستائیان و ترک اراضی کشاورزی به شمار میآمد. شورش سال 1651 افزارمندان/ پیشهوران استانبول نمونه اینگونه مقاومتها بود. زمانی که دولت تصمیم داشت آنان را وادار به خرید بعضی از اجناس توقیفی، با قیمتهای بسیار بالا کند، یا طلا را با یک سوم قیمتهای جاری از آنان خریداری کند، انبوه جمعیت در اعتراض به وزیراعظم، به طرف شواری شاهی راه افتادند. اگرچه در آن روز، معترضین را متفرق ساختند، اما روز بعد، مردم مغازهها را تعطیل و گروه گروه در زیر علائم و پرچمهای ویژه خود اجتماع کردند. به گفته یکی از شاهدان عینی، حدود 150000 تن که بسیاری از آنان را افراد مسلح تشکیل میدادند، در آن محل گرد آمده و در نهایت سلطان را به عزل وزیر اعظم وادار کردند.»(ص313)
مولویان در صف مقدم شاعران عثمانی
در سرزمین عثمانی گروهها و فرقههای فکری و مذهبی متنوعی وجود داشت که از جمله میتوان به مولویه اشاره کرد: «به این ترتیب مولویه، در جامعه روشنفکران عثمانی و به ویژه در بین طبقه اداری که با ادبیات و سنتهای فرهنگی فارسی آشنا و مانوس بودند، تثبیت و نهادینه شد. مولویه عامل اصلی شکلگیری و پیدایش ادبیات کلاسیک عثمانی بود که در اصل و عمدتا از ادبیات فارسی الهام گرفته بود. در سده هجدهم، مولویان در صف مقدم موسیقیدانان و شاعران عثمانی قرار داشتند. آنان به موازات تاثیر عمیقی که بر هنر کلاسیک عثمانی برجای گذاشتند، مانند بکتاشیه، موسیقی و ادبیات خاص خود را که یکسره از سنت مولوی سرچشمه گرفته بود، پدید آوردند.»(ص380)
کتاب «امپراتوری عثمانی، عصر کلاسیک 1600م ـ 1300م» تالیف خلیل اینالجیق با ترجمه عبدالعلی اسپهبدی در 416 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و به بهای 28 هزارتومان از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است.
نظر شما