شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۲
وقتی پیرمرد‌ها و پیر زن‌ها کتاب نمی‌خوانند

رفیع افتخار، داستان‌نویس پیشنهاد می‌کند، آدم‌های سالخورده جای نشستن در پارک‌ها، کتاب بخوانند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، یادداشت رفیع افتخار به شرح زیر است. 

ژاپنی­‌ها 60 سالگی را دوره­ نشاط و جوانی می‌دانند و به این طرز تفکر و نگرش خود ­بالیده و به آن سخت باور دارند. در این اعتقاد -سوای تحلیل فیزیولوژیک انسانی- هسته‌ای حقیقی و پرارزش نهفته که نباید و نمی­‌توان از آن به‌سادگی گذشت، در این دوره است که افراد بزرگسال با انبانی پر از تجربه­‌های تلخ و شیرین لگام بر چهره­ سخت زندگی زده و فراز و فرودهای زیادی را از سر گذرانده‌­ا­­ند.
 
با این فرض، متاسفانه، عده‌­ای دیگر از جوامع، دوره­ میانسالی را مترادف با میرایی و تحلیل سلولی می­‌دانند. آنان با جملات مایوسانه­‌ای همچون «از ما که گذشت»، «جوانی کجایی که یادت به‌­خیر»، «ما که عمرمان به­‌سر رسیده» و نظایر آن خود را پاک‌باخته قلمداد داشته و چه بسا در تنهایی سر به آستان «سرباربودن» می­‌سایند! در این­‌گونه جوامع، میانسالی، مترادف است با آه و افسوس، افسردگی و دل‌مردگی و پریشانی و ظهور و بروز انواع و اقسام مرض‌های روحی و جسمی.
 
قلب آدم به درد می‌­آید آنگاه که می‌گذریم و در کوچه و خیابان، در پارک­‌ها و مراکز عمومی و انفرادی زنان و مردان میانسال را از زیر سایه­ نگاه می­‌گذرانیم – وه! چه، پراز کسالت، بی هیچ جنبش و شوری، بی­‌هدف و بی­‌انگیزه، مات نقطه­‌ای شده­‌اند و به کشتن زمان مشغولند! آری، اینان همان آدم­‌هایند. بی‌­آرزو و بی­‌اشتیاق!
 
اگر از آنان پرسیده شود چرا اوقاتتان را با مطالعه پر نمی­‌کنید و چرا که کتاب و مجله‌­ا­ی را تورق نمی­‌کنید! جوابشان را از قبل در آستین آماده دارند: ای بابا! ما در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی نیز اهل مطالعه نبودیم حال که لب گوریم... از ما گذشت؟!
 
آه و صد افسوس! واقعیت تلخ و جانگدازی است! نه آن زمان کامشان را با گرمای مطالعه شیرین کردند و به  لذت و سحر خواندن و دانستن لحظه­‌ها را پر بار نمودند، نه این زمان که عمر گران‌بها را عبث و به بطالت می­‌گذرانند و سختشان است گامی بردارند و پا به کتابخانه و مرکزی فرهنگی نهند!
 
اما، به راستی چاره چیست؟ (نگویید چون شمع آب شویم و بگدازیم)، خیل عظیم جمعیت میانسال، با انرژی نهفته و کوله­‌باری از تجربه­ های فردی و اجتماعی سهل و ساده هرز می‌روند. آنان قدم به جلو برنمی­‌دارند و سفت و سمج به دنیای ایستای خود چسبیده‌­اند. از غوطه خوردن در رویاها می­‌هراسند و از روشنایی مطالعه و آگاهی گریزانند. البته، چه جای گفتن، شاید هم آنچنان که می­‌نماید، مقصر نباشند. آنان، آری، هیچگاه در درازنای عمرشان لذت هنر، هنرورزی و مطالعه نچشیده‌­اند!
 
آری، نمی­‌توانم از این جمله دل برکنم: «عادت به مطالعه در کودکی و از کودکی، راه زندگی را به مسیری دیگرگون خواهد کشاند.»

به گمانم راز برانگیختن شوق و ذوق مطالعه در کودکان در این جعبه­‌های جادویی نهفته باشد:
والدین و خانواده­‌ها؛
معلم و مدرسه؛
محیط سالم؛
شرایط کتابخانه‌­ای؛
وسایل ارتباط جمعی؛
 
وجود یا عدم هر کدام از موارد مورد اشاره به لحاظ سلبی یا ایجابی، سرنوشت کودکی را زشت یا زیبا خواهد کرد. و بی‌تردید بهبود و بهینه داشتن شرایط اجتماعی فوق - برای انتخاب اختیاری و نهادینه کردن مطالعه در کودکان- بسی تاثیرگذار خواهد بود.

بکوشیم شرایط ذهنی و عینی را فراهم، ریشه­‌ها را قوی و نگهدارنده و از طریق تشویق و ترغیب به مطالعه­، زندگی پیران و میان‌سالان فردای کشورمان را به سوی زیبایی و پویندگی سوق دهیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها