منصوره اتحادیه، استاد و پژوهشگر برجسته حوزه تاریخ میگوید با بالزاک و تولستوی بزرگ شده و رمانهای مدرن امروزی را نمیفهمد اما جنبههای رمانتیک تاریخی همیشه برایش جذاب بوده است.
وی با اشاره به داستان رمان «زندگی خالی نیست» افزود: این رمان راوی زندگی 4 دختر است که به دلایل مختلف بعد از جنگ جهانی دوم به خارج از کشور فرستاده میشوند. همانطور که میدانید در برههای دختران و پسران برای ادامه تحصیل به اروپا فرستاده میشدند این افراد پس از بازگشت به کشور با تضادهایی در زندگی شخصیشان روبرو میشوند.
اتحادیه با تاکید بر اینکه بیشتر یک مورخ است تا رماننویس بیان کرد: به همین دلیل در رمانهای من اغلب اتفاقهای عجیب و غریب، عشق و هیجان و ماجراهای پرسوز و گذار نیست و شاید اتفاقاتی از نوع درام دیده میشود که این درامها هم بیشتر توسط خودم تجربه شده بدین معنی که اغلب اتفاقاتی که برای شخصیتهای داستانهایم افتاده را در زندگی واقعی خود دیدهام. بنابراین تکههای از وجودم در داستانهایم پخش شدهاند.
این مورخ تاریخ ادامه داد: من از اوایل جوانی دوست داشتم رمان بخوانم و از آرزوهایم این بود که امکان خلق داستان و هیجان داشته باشم اما هیچگاه فرصت این کار را نداشتم تا اینکه در سفری به امریکا در کلاس خاطرهنویسی شرکت کردم و در آن جا جرقهای زده شد تا بتوانم انگیزهای برای داستاننویسی داشته باشم.
اتحادیه گفت: گراهام گرین کتابی درباره کتابهایی که نوشته دارد و در آن به این نکته اشاره میکند که چگونه درباره جزییاتی که میدیده کتابهایش را مینوشته است. من نیز با الهام از این نویسنده همواره سعی کردهام همان چیزی را که در اطرافم میبیم با دقت در کتابهایم به کار بگیرم. وقتی شما رمان مینویسید میبینید که به چه میزان توجهتان زیاد میشود و اساسا وقتی میخواهید کتاب بنویسید باید توجهتان را به جزییات و اطراف زیاد کنید تا بتوانید آنها را در داستانهای تان بکار بگیرید. اکنون که تجربه نوشتن رمان برای من تمام شده میبینم که این جزیینگری هم برای من به پایان رسیده است.
مدیر نشر تاریخ یادآور شد: برخی فکر میکنند که رماننویسی اینگونه است که نویسنده کنار پنجره بنشیند و با آسودگی خاطر داستانی را روایت کند در حالی که اینگونه نیست و باید هرلحظه درباره داستان فکر کرد چون داستان هر لحظه باشماست. کسی که میخواهد رمان بنویسد باید آرشیوی از اطلاعات داشته باشد چون نوشتن رمان نظم میخواهد.
این پژوهشگر تاریخ در ادامه با بیان اینکه رمانهای مدرن امروزی را نمیپسندد گفت: من با بالزاک و تولستوی بزرگ شدم و رمانهای مدرن امروزی را نمیفهمم و رمان برایم روایت وقایع زندگی روزمره است به همین دلیل در تجربه رماننویسی خودم نیز به بحث تحول زندگی و روایت آن پرداختام و این موضوع در کتاب «زندگی باید کرد» بیشتر دیده میشود. از سوی دیگر تاریخ برای من همیشه جنبه رمانتیک هم داشته است بدین معنی که همیشه با خود فکر میکردم که شخصیتهای تاریخی در زندگی شخصی خودشان چگونه هستند. به طور مثال علاقه داشتم که بدانم مادر و پدر چرچیل چه کسانی هستند؟ این جنبههای رمانتیک تاریخی برای من همیشه جذاب بوده است.
این رماننویس تاریخی در ادامه از کتابهای تاثیرگذاری که خوانده نیز گفت و افزود: «رستم در قرن بیست و دوم» یکی از کتابهایی بود که روی من بسیار تاثیر گذاشت چرا که در این کتاب رستم در قرن بیست و دوم بیدار میشود و از موتورسیکلت میترسد! همچنین کتاب دیگری درباره کریمخان زند مطالعه کردم که برایم بسیار جذاب و تاثیرگذار بود و روایت عشق او به همسرش در ذهن من ماندگار شده است. داستانهای تولستوی و الکساندر دوما هم نیز بارها خواندهام.
اتحادیه با بیان اینکه نگارش رمان تاریخی چهارچوب میخواهد گفت: یکی دیگر از مسایلی که در نگارش رمانهای تاریخی به چشم میخورد خودسانسوری است که توسط نویسندگان زن اعمال میشود که اغلب به دلیل محدودیتهای خانوادگی و اجتماعی است. با این وجود رمانهای تاریخی همچنان رو به افزایش است اما رمان تاریخی که توسط یک مورخ نگارش شود،کمتر دیده میشود.
وی با اشاره به ریچارد بولر بهعنوان یکی از رماننویسان تاریخی معروف اخیر گفت: وی یکی از شخصیتهایی است که آنقدر درباره دوره سلجوقیه اطلاعات دارد که به گفته خودش میتواند یک رمان تاریخی خوب را نگارش کند. همچنین هیلاری منتل در سوئیس یکی دیگر از رماننویسان تاریخی است که اخیرا سروصدای زیادی بهپا کرده و توانسته در این حوزه علاقهمندان زیادی را جذب کند.
مدیر نشر تاریخ در پایان سخنانش گفت: بههر حال مورخی که به نگارش رمان روی میآورد مسئولیتش بسیار است و باید براساس حقیقت فعالیت کند با این وجود نباید از جنبه تخیلی کار بکاهد. من نیز اگرچه در ابتدا نگارش رمان تاریخی را مدنظر نداشتم اما در نهایت خود را در این راه یافتم.
نظر شما