شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۴
کتاب‌فروشان؛ عاشقان بی‌جیره و مواجب

در سال‌های اخیر موارد متعددی اقتصاد کتابفروش‌ها را تحت شعاع قرار داده است؛ موضوعاتی مثل پخش ناعادلانه کتاب یا کتاب‌هایی که بیرون از کتابفروشی‌ها به حراج گذاشته می‌شودد. همچنین فروش کتاب‌ها با تخفیف‌های بالا در بساط‌های خیابانی و حتی در دفاتر نشر که حکم دور زدن شبکه توزیع و فروش کتاب را دارد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با حضور چهار نفر از پیشکسوتان و فعالان حوزه کتابفروشی میزگرد تخصصی با موضوع مشکلات کار کتابفروشان را برگزار کرد؛ میزگردی که در آن محمد یراقچی؛ مدیر کتابفروشی کتاب پنجره، محسن بهشتیان؛ مدیر کتابفروشی لارستان، رضا یکرنگیان؛ مدیر انتشارات و کتابفروشی تعطیل شده خجسته و محمود آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران حضور داشتند.
 
در بخش نخست گزارش درباره مشکلات و آسیب های جدی کتابفروشان در حوزه نشر بحث و تبادل نظر شد، در دومین بخش این گزارش که در ادامه می‌خوانید، موضوعاتی درباره روند فعالیت صنعت نشر کشور و رشد بی‌رویه کتابفروشی‌های کمک آموزشی و همچنین مزایای طرح کاربری فرهنگی مطرح شد.
 
 رضا یکرنگیان مدیر نشر خجسته:
قیمت‌گذاری بر اساس نیاز مخاطبان
رضا یکرنگیان، مدیر نشر خجسته که از سال 1364 انتشارات خود را افتتاح و کمی بعد کتابفروشی خود را تاسیس کرد، از جمله قربانیان وضعیت صنعت نشر در کشور است که مرداد ماه امسال به دلایل مختلف مجبور به تعطیلی کتابفروشی‌اش شد، او درباره مساله قیمت‌گذاری کتاب گفت:  مخاطب ما ناشرها طبقه متوسط جامعه و دانشجویان هستند و افراد برج‌ساز و آنهایی که از رانت‌های مختلف استفاده می‌کنند و سرمایه کلان دارند؛ هیچ وقت سراغ کتاب نمی‌آیند. به همین دلیل برای قیمت‌گذاری کتاب‌مان طوری دقت می‌کنیم که برای آن‌ها قابل قبول باشد و بتوانند بخرند.
 
وی ادامه داد: به نظر من کتابفروش‌های مستقل که سال‌ها است کتاب‌فروشی را ادامه می‌دهند، عاشق‌ها بی‌جیره و مواجبی هستند که این کار را می‌کنند، افرادی که با همه ناملایمات و برخوردهای سلیقه‌ای تلاش می کنند شغل و حرفه خود را حفظ کنند.
 
یکرنگیان همچنین به بحث جواز نشر اشاره کرد و یادآور شد: من معتقدم جواز نشر را نباید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دهد. سال‌ها است که اتحادیه ناشران در تلاش است این موضوع را در تعامل با ارشاد حل کند و بگوید جواز نشر را باید اتحادیه بدهد، زیرا این اتحادیه است که می‌تواند تشخیص بدهد چه کسی می‌تواند ناشر باشد. امروز هرکسی با مدرک لیسانس، یک آدرس خانه و همسر می‌تواند ناشر شود و به همین دلیل است که ما 14هزار و 700 ناشر داریم.
 
رضا یکرنگیان
وی عنوان کرد: به نظر من ارشاد نباید این کار را زعامت بکند چون این کار متعلق به اتحادیه است، در دولت هفتم میزگردی درباره اقتصاد نشر با حضور وزیر ارشاد وقت و ناشران برگزار شد، نوبت من که رسید گفتم که این گوری که ما بالای سرش گریه می‌کنیم، اصلا مرده داخلش نیست. وزیر خندید و گفت یعنی چی؟ گفتم یعنی اینکه شمای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باید دست از سر نشر بردارید؛ ما خودمان بلدیم چه‌کار کنیم.
 
یکرنگیان همچنین درباره موضوع نمایشگاه کتاب تهران و تاثیر آن بر صنعت نشر کشور گفت: عده‌ای بر این باور هستند که نمایشگاه با هدف تشویق و گسترش سرانه مطالعه برگزار می‌شود، اما به یاد می‌آورم در سال های 58 و 59 کتاب‌های ما زیر 5 هزار نسخه چاپ نمی‌شد؛ در حالی که آن زمان نمایشگاه استانی و نمایشگاه بین‌المللی نداشتیم.
 
وی تاکید کرد: حالا با برگزاری نمایشگاه‌ها آیا کتابخوانی در کشور تقویت شده است؟ اردیبهشت ماه سال آینده سی‌ویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران شروع می‌شود اما سوالم این است که پس چرا 5هزار نسخه کتاب من باید به 400 نسخه برسد و کجای این کار مردم را به مطالعه تشویق کرد به همین دلیل معتقدم که نمایشگاه‌ها ویرانگر هستند نه سازنده.
 
یکرنگیان با بیان اینکه باید زمینه‌ای ایجاد شود تا تعداد کتابفروشی‌ها افزایش پیدا کند، تاکید کرد: می‌توان با یارانه‌هایی که به حوزه نشر اختصاص پیدا می‌کند، کتابفروشی تاسیس کرد. امروز آمارها حاکی از آن است که تعداد زیادی از شهرهای ما کتابفروشی و کتابخانه عمومی ندارند. به نظرم دولت می‌تواند در این شهرها سرمایه‌گذاری و کتابفروشی تاسیس کند و با استفاده از افراد باتجربه زمینه دسترسی بیشتر مردم به کتاب و کتابفروشی را فراهم کند.
 
معضل دستفروش‌ها
وی در بخش دیگر صحبت‌های خود درباره دستفروش‌هایی که کتاب می‌فروشند، هم عنوان کرد: دستفروشان قشری زحمتکش هستند، کسانی که مکانی جز خیابان برای عرضه کالایی که خریدارند ندارند، اغلب این افراد از بنکداران بازار جنس‌هایی که اصالت‌شان ثابت شده، می‌خرند و عرضه می‌کنند. این دسته از دست‌فروشان کتاب، از گذشته وجود داشتند و ما هم آن‌ها را می‌شناسیم، اما مدتی‌ست افرادی را به عنوان دستفروش در خیابان‌ها می‌بینیم که عامل فروش جریان‌های دیگری هستند و کتاب‌های قاچاق خرید و فروش می‌کنند.
 
وی افزود: یکی از همکاران ما یک کتاب پرفروش دارد. دلالان بارها کتابش را چاپ کرده‌اند و او مجبور شد کتاب را پوشش و هولوگرام بزند، اما در کمال تعجب دید چند روز بعد افست همان کتاب با هولوگرام و پوشش تقلبی توسط دستفروشان فروخته می‌شود. غیر از میدان انقلاب، در میدان صادقیه نیز حدود 10 دست‌فروش هستند که کتاب‌ها را با قیمتی ارزان‌تر نسبت به کتابفروشی‌ها می‌فروشند.
 
این فعال و پیشکسوت صنعت نشر با طرح این سوال که CD این کتاب‌ها از کجا به دست سودجویان رسوخ پیدا می‌کند، یادآور شد: اگر دلالان بخواهند کتاب‌ها را اسکن کنند و چاپ کنند، خرج زیادی برایشان دارد. با این حساب باید دید CD آماده این کتاب‌ها از کجا به دست این افراد می‌رسد؛ طوری که همان طرح جلد را روی آن می‌زنند و با قیمت پایین‌تر دست مردم می‌دهند. هر ناشری وقتی می‌خواهد کتابی منتشر کند، حداقل پنج ماه روی کتاب کار می‌کند، کتاب را ویرایش و نسخه‌پردازی می‌کنند، حروفچینی و نمونه‌خوانی می‌کنند و برای تمام مراحل باید پول بدهد. حتی برای طرح جلد هم باید پول بدهد اما وقتی منتشر می‌شود، 15 روز دیگر همان کتاب با نصف قیمت دست مردم است.
 
وی افزود: ما برای دستفروش‌ها دو نوع تعریف داریم؛ نخست دستفروش‌هایی که انسان‌های شرافتمندی هستند و دوم دستفروشانی که کتاب‌های افست و قاچاق و غیرقانونی دارند. کمیسیون حفظ و صیانت از حقوق پدیدآورنده، کتابفروش، پخش‌کننده و ناشر در اتحادیه ناشران و کتابفروشان به دنبال این است که جلوی چنین اقداماتی را بگیرد.
 
بلای کتابسازی و رونق کتاب آموزشی
یکرنگیان کتابسازی را یکی دیگر از معضلات و مشکلات صنعت نشر کشور معرفی کرد و گفت: چندی پیش گزارشی درباره کتابسازی‌ خواندم؛ در این گزارش آمده بود که یک نفر ظرف حدود یکسال، 60 عنوان کتاب از مارکز، سارتر، پائولو کوئیلیو و ... ترجمه کرده و ارشاد هم به او مجوز داده است. پیشنهاد من این است این آقای مترجم را یکروز دعوت کنند و از او بخواهند دو پاراگراف از اصل کتابی که منتشر کرده را ترجمه کند. من حتی فردی را می‌شناسم که کتاب می‌نویسد و به اسم خانمش منتشر می‌کند؛ در حالی که همسرش تا مقطع سیکل بیشتر درس نخوانده است!
 
وی افزود: من از این هراس دارم که سال آینده این فرد را به‌عنوان مترجم نمونه معرفی کنند و جایزه هم بگیرد! آخر چطور ممکن است کتاب‌های مارکز را که ترجمه آن ماه‌ها به طول می‌انجامد، در مدتی کوتاه ترجمه کرد؛ آنچنانکه در طول یکسال ترجمه‌های یک مترجم به 60 ترجمه برسد؟ یعنی ماهی 5 ترجمه!
 
یکرنگیان درباره تعدد نمایشگاه‌های کتاب در مکان‌های عمومی نیز گفت: اینکه می‌گویند نمایشگاه کتاب باعث تسهیل دسترسی مردم به کتاب می‌شود، درست؛ اما معتقدم در این نمایشگاه‌ها باید کتاب‌هایی عرضه شود که ناشرهاشان اجازه فروش داده باشند و با قیمت درست به فروش برسانند؛ نه با تخفیف‌های 50 درصدی. نکته دیگر این است که نگذارند کتاب قاچاق در این نمایشگاه‌ها عرضه شود. نظارت بر چگونگی عرضه کتاب‌ها نکته مهمی است که سازمان‌ها و نهادهای برگزارکننده نمایشگاه باید به آن دقت کنند.
 
مدیر انتشارات خجسته در بخش دیگر صحبت های خود از رونق کتاب‌های کمک درسی و افزایش کتابفروشی‌های کتاب‌های این حوزه به عنوان آفتی بزرگ نام برد و گفت: امروز در خیابان انقلاب (از بالا تا پایین) کتابفروشی‌هایی که کتاب‌های عمومی دارند خیلی کم شده‌اند و عمدتا به کمک‌درسی فروشی تبدیل شده‌اند. دلیلش این است که نظام آموزشی ما بیمار و ضعیف است؛ نظامی که مقررات آن متعلق به سال 1918 فرانسه است.
 
وی ادامه داد: زمانی که از برخی ناشران سوال می‌کنیم چرا کتاب حل‌المسائل چاپ می‌کنید، می‌گویند برای اینکه کتاب‌های درسی آموزش و پرورش برای شاگردان راحت‌تر فهم بشود. نکته‌ای که در این میان وجود دارد این است که چرا آموزش و پرورش نویسنده کتاب‌های کمک درسی را استخدام نمی‌کند تا کتاب‌هایشان را بنویسند تا راحت‌تر فهم شوند. خوب به یاد دارم زمانی که ما درس می‌خواندیم، حل‌المسائل داشتن در حکم گناه بود اما امروز زمینه‌ای ایجاد شده است که این کتاب‌ها تقویت شده‌اند.
 
وی یادآور شد: اغلب ناشران کتاب‌های کمک‌آموزشی در تهران، ساختمان‌های بزرگ را مال خود کرده‌اند. باید بدانیم چه کسی پشت سر این افراد است و چه کسی کتاب‌های آموزشی و کتاب‌های کمک‌آموزشی را تقویت می‌کند. زمانی که ما درس می‌خواندیم معلم‌های ما کنفرانس می‌گذاشتند و می‌گفتند یک کتاب بخوانید و خلاصه کنید. اما امروز معلم‌ها می‌گویند حل‌المسائل بگیرید. به همین دلیل است که خانواده دیگر نمی‌تواند کتاب بخرد، چون زنبیل خانواده به کتاب کمک درسی اختصاص پیدا کرده است.
 
محمود آموزگار؛ رئیس اتحادیه ناشران:
ضرورت رفع ناهنجاری‌های صنعت نشر
در ادامه این میزگرد، محمود آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان درباره رشد صنعت نشر در ایران گفت: با نگاهی به تاریخ نشر کشور می بینیم که در ابتدای دهه 30 یک نسل سنتی نشر در کشور داشتیم که خیلی از آن‌ها مطرح بودند. بعد از کودتای 28 مرداد، موسسه فرانکلین به همت همایون صنعتی‌زاده راه اندازی می‌شود و او 1500 کتاب برای انتشار آماده می‌کند. در عین حال برای اینکه با ناشر ایرانی رقابت نکند، شرط می‌گذارد که فرانکلین برای خودش کتاب چاپ نمی‌کند بلکه این کتاب‌ها را آماده می‌کند و به ناشران تحویل می‌دهد تا چاپ کنند. از دل این موضوع عبدالرحیم جعفری سر برمی‌آورد که بزرگترین موسسه انتشاراتی این کشور را بنا نهاد.
 
 محمود آموزگار
وی افزود: آن 1500 کتاب، موتور محرکی برای صنعت نشر کشور و توسعه آن در ابعاد مختلف بود و منجربه این شد که نسل جدیدی از مترجمان و تصویرگرها تربیت شوند. به عنوان مثال پرویز کلانتری برای تصویرگری دوره دید و به خارج فرستاده شد تا ببیند تصویرگری کتاب چگونه است و با روند جهانی تصویرسازی آشنا شود. همچنین در گیرودار این قضیه افکار مختلفی مطرح شد که مثلا نشر نیاز به چاپخانه و کارخانه کاغذسازی دارد. به همین دلیل کاغذسازی پارس و چاپخانه افست راه اندازی شد که هنوز هم کار می‌کنند. حتی وقتی بحث به داستان شمارگان و ترویج کتابخوانی افتاد، مجید روشنگر به موسسه پنگوئن انگلستان رفت و در آنجا دوره‌ دید. نتیجه این دوره آموزشی، تاسیس سازمان کتاب‌های جیبی بود که کتاب‌ها را با شمارگان 10هزار نسخه‌ای منتشر می‌کرد.
 
آموزگار درباره حرکت رو به جلوی نشر ایران در آن زمان، توضیح داد: همان زمان ناشرهای سنتی هم کم‌کم با این وضعیت جدید خود را تطبیق دادند و رشد کردن. در کنار آن‌ها نیز نسل جدیدی مثل  خوارزمی‌ و شرکت سهامی می‌آید که حرکتی روبه‌جلو داشتند. حتی در حوزه کتابفروشی نیز توجیه اقتصادی کتابفروشی به‌گونه‌ای بوده که امیرکبیر شعبه دوازدهم خود را هم تاسیس می‌‌کند و این موضوع نشان می‌دهد که در تهران شغل کتابفروشی به‌صرفه بوده است.
 
رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان ادامه داد: قبل از انقلاب کتابفروشی‌های زیادی در تهران وجود داشت که برای مردم پایتخت کفایت می‌کرد. حتی کتابفروشی‌هایی داشتیم که در خیابان‌های کریم‌خان و تخت‌جمشید، کتاب‌های خارجی می‌فروختند اما الان شرایط فرق کرده است. خود من در سال 70 در محل فعلی کتابفروسی کتاب آمه شروع به فروش کتاب اورجینال خارجی کردم اما بعد از مدتی دیدم نمی‌توانم با یارانه نمایشگاه بین‌الملی کتاب تهران رقابت کنم، چون همه کتاب‌هایشان را از نمایشگاه کتاب می‌خریدند و به همین دلیل بعد از 4 سال در آنجا را بستم. اما در سال 80 مجددا آنجا را باز کردیم، چون یارانه را از نمایشگاه‌های تخصصی بهداشت و علوم حذف کردند و دوباره شروع می‌کنیم.
 
امید توجه به کتابفروشان
وی با بیان اینکه دولت ناخواسته ناهنجاری‌هایی در صنعت نشر ایجاد کرده است، عنوان کرد: هرگونه بهبود بخشیدن به وضعیت صنعت نشر نیازمند برخورد با ناهنجاری‌ها و کاهش آن است. یکی از آن‌ها این است که تعداد تولیدکنندگان ما چندبرابر توزیع‌کننده‌هاست. متاسفانه در شرایط موجود شاهد هستیم که توزیع‌کننده‌ها و کتاب‌فروشی‌ها مثل یخِ جلوی آفتاب تعدادشان کم و کم‌تر می‌شود و از سوی دیگر تعداد تولیدکنندگان در حال افزایش است. طبق آمار خانه کتاب بین 4تا 5هزار ناشر در سال حداقل یک کتاب چاپ می‌کنند و معنی‌اش این است که بقیه ناشران کتاب چاپ نمی‌کنند. اما چرا پروانه‌شان را باطل نمی‌کنند؟ چون اراده‌ای وجود ندارد.
 
آموزگار تاکید کرد: باطل کردن پروانه ناشرانی که کار نمی‌کنند نوعی برخورد با ناهنجاری‌ها است. نباید به‌گونه‌ای باشد که فرد پروانه نشر بگیرد و در جیبش بگذار تا صرفا از مزایای معافیت حق بیمه سهم کارفرما تا 5 کارمند، معافیت مالیاتی و کاربری فرهنگی استفاده کند، بعد در همان مکان سکه و ارز بفروشد.
 
وی با بیان اینکه در دولت یازدهم و دوازدهم حرکات‌هایی شروع شده که امیدوارکننده است، گفت: توجهی که به کتابفروشی‌ها شده، خیلی خوب است و اجرای طرح‌هایی چون کتابگردی و طرح‌های فصلی، اقدامات مثبتی به شمار می‌آید. البته نمی‌‌گویم طرح‌‌های فصلی درمان تمام دردها است ولی معتقدم مختصر امیدی برای همکاران کتابفروش ما ایجاد کرده است. به نظرم می‌توان بخش زیادی از یارانه‌هایی که در مهلت 10 روزه نمایشگاه کتاب تهران مصرف می‌شود را برای کتابفروشان هزینه کرد.
 
طرح کاربری فرهنگی؛ به کام برج‌داران
آموزگار درباره طرح کاربری فرهنگی برای کتابفروشان نیز توضیح داد: در سومین دوره شورای شهر به همراه جمعی از همکاران در هیات مدیره اتحادیه ناشران، پیش‌نویسی به شورای شهر تهران در رابطه با کاربری فرهنگی ارائه شد، در این طرح آمده بود مشاغلی که تجاری تلقی نمی‌شوند می‌توانند در اماکن با کاربری مسکونی کار کنند؛ مثل دفتر وکالت و مطب و داروخانه. قرار بود کتابفروشی و دفتر نشر نیز به این فهرست اضافه شود اما متاسفانه این طرح وقتی از شورا بیرون آمد، خروجی قضیه کاملا یک هدف دیگر را تعقیب کرد.

وی افزود: عنوان آن کاربری فرهنگی بود ولی برای کسانی بود که قصد داشتند مجتمع بزرگ تجاری بسازند، با این توضیح که اگر این مجتمع‌ها فضایی را به کتابفروشی اختصاص دهند از معافیت‌ بهره‌مند می‌شوند. مساله الان به گونه‌ای شده است که در پایان ‌برنده اصلی  صاحبان برج‌ها و مجتمع‌های تجاری هستند نه کتابفروشی‌ها. در حالی که قرار بود این طرح طوری باشد که کتابفروشی‌ها در کل سطح شهر تقسیم شود تا دسترسی مردم به کتاب آسان‌تر شود.
 
وی همچنین درباره قانون برنامه پنج‌ساله ششم توسعه و اقدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: وزارت ارشاد توانسته است در برنامه پنج‌ساله یک بند درباره کتاب و فرهنگ بگنجاند. در بند ج ماده 92 این قانون، دولت موظف می‌شود برای کاربری فرهنگی و تعرفه‌های سوخت آب و برق و ... تعرفه‌ها فرهنگی پیش‌بینی کند. در حالی که تا کنون باشگاه‌های ورزشی فرهنگی تلقی شده‌اند ولی کتابفروشی را فرهنگی تلقی نکرده‌اند. حالا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف شده با همکاری وزارتخانه ذیربط این آیین‌نامه‌ها را استخراج کند.
 
محسن بهشتیان؛ مدیر کتابفروشی لارستان:
رقابتی نابرابر با دولتی‌ها
پس از آموزگار محسن بهشتیان؛ مدیر کتابفروشی لارستان در سخنانی با بیان اینکه کتابفروشی‌های مستقل با بحران مواجه هستند، گفت: امروز شرایط خیلی بحرانی شده و من فکر می‌کنم هر روز به تعطیلی نزدیک می‌شوم. طرح‌های فصلی‌ در ابتدا خوب است و یک عده مشتری را به کتاب‌فروشی‌ها می‌آورد اما بعد از اتمام طرح، دیگر کسی نمی‌آید. معمولا 20 روز بعد از طرح افتی شدید در کار ما به وجود می‌آید، زیرا مشتریان در ایام طرح، کتاب‌هایشان را خریده‌اند و منتظر طرح بعدی هستند. من شاهد بودم؛ مشتری وارد کتابفروشی می‌شود کتاب‌ها را نگاه می‌کند، فهرست برمی‌دارد و منتظر شروع طرح بعدی می‌شود. هیچ تغییری در مخاطب کتابفروشی‌ها داده نشده است؛ بلکه تنها یک سرم و مسکن تزریق می‌شود که فقط مرگ کتابفروشی را به تاخیر می‌اندازد.
 
محسن بهشتیان
وی ادامه داد: چیزی که ما را نابود می‌کند رقابت نابرابر با ناشرهایی است که توانایی تخفیف در فروش کتاب‌هایشان دارند و در سایت‌هایشان کتاب‌هایشان را با تخفیف 30 درصدی می‌فروشند. همچنین رقابت با شهرکتاب‌هایی که با استفاده از فضاهای خیلی زیبا، جاذبه ایجاد کرده اند و طبیعی است که مردم دوست دارند به یک فضای 150متری بروند تا یک فضای 20 و 30متری در کتابفروشی های خصوصی.
 
بهشتیان با بیان اینکه ما الان در حال رقابت با صاحبان سرمایه‌ای هستیم که در برج‌ها، هایپرمارکت‌های عظیم راه‌ می‌اندازند، گفت: این کتابفروشی‌ها ممکن است 10 یا 20 درصد کتاب بفروشند ولی بسیاری از مشتریان ما را جذب می‌کنند. در عین حال ما با نمایشگاه‌های کتاب استانی رقابت می‌کنیم که با وجود آن‌ها، بسیاری از کتابخوان‌ها دیگر به کتابفروشی نمی‌روند.
 
وی یادآور شد: ما در عین حال با باغ کتابی که با انحصار و رانت به‌وجود آمده و فضاهای بسیار زیبا و جاذبی درست کرده رقابت می‌کنیم. بسیاری از مشتریان ما با خوشحالی از باغ کتاب تعریف می‌کنند، غافل از اینکه این رقابت‌ کم‌کم کتابفروشی‌ها را از بین می‌برد.
 
محمد یراقچی؛ مدیر کتابفروشی کتاب پنجره:
محمد یراقچی، مدیر کتابفروشی کتاب پنجره نیز در بخش دیگر این میزگرد با اشاره به ورود بخش دولتی به کار نشر گفت: از برنامه‌های چشم‌انداز ایران این است که بر خصوصی‌سازی بخش‌های مختلف تاکید شود اما برعکس بخش دولتی به شکل «خصولتی» فعالیت می‌کند. این سازمان‌ها فعالیت در صنعت نشر و کتابفروشی بخش خصوصی را زمین‌گیر کرده است و باید فکری به حال آن کنیم.
 
وی با بیان اینکه جایگاه کتاب از منظر فرهنگی نکته مهمی است که در طول سال های مختلف از آن غفلت شده، عنوان کرد: تا وقتی موضوع کتاب از منظر فرهنگی‌ درست نشود، مسایل اقتصادی هم درست نمی‌شود. جایگاه کتاب در جامعه ما هنوز ضعیف است، فکرش را بکنید؛ در ایالات متحده،‌ جورج دبلیو بوش رئیس جمهور سابق آمریکا یا ترامپ با همه جنگ‌افروزی‌هایشان وقتی می‌خواهند عکس بیاندازند، کنار کتابخانه می‌اندازند و به گونه‌ای خود را به کتاب منتسب می‌کنند. در گذشته هر کس می‌‌خواست عکس بیاندازد در کنار کتابفروشی می‌انداخت ولی الان کتاب کف خیابان بغل هر چیزی که فکر کنید روی زمین افتاده است.
 
 محمد یراقچی
یراقچی درباره بحث کاربری فرهنگی نیز گفت: باید نگاه‌های قدیمی به این حوزه را فراموش کنیم و بدانیم که با اجرای این طرح، محله‌های زیادی برای جمع شدن بچه‌های هر محل ایجاد می‌شود که می‌تواند ساعت زیادی از اوقات فراغت آن‌ها را پر کند و فضایی فرهنگی برای محله‌های مختلف به وجود آورد، شاید نویسنده‌ای آمد و جلسه گذاشت و 4 جوان را به کتاب علاقه‌مند کرد. اگر این طرح اجرایی شود منفعت‌های زیادی به همراه دارد، مغازه کنونی من را به مبلغ بالایی می‌خرند، می‌توانم اینجا را بفروش در دو آپارتمان 2 کتابفروشی تاسیس کنم.
 
وی افزود: در دوره نوجوانی بسیاری از خاطرات و قرارهای ما در کتابفروشی محله مان بود، زمانی که من این کتابفروشی را افتتاح کردم، خیلی از آشنایان آرزو داشتند در کتابفروشی پاره وقت کار کنند، اما الان حتی یک نفر هم آرزو ندارند و گویا دیگر علاقه‌ای هم ندارند بلکه الان همه دوست دارند در کافی‌شاپ کار ‌کنند و به نظر من با این تغییرات نگاه فرهنگی‌مان به بیراهه می‌رود و تا زمانی که اصلاح نشود نگاه اقتصادی‌مان هم اصلاح نمی‌شود.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط