عباس بهارلو در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
شیوۀ فیلمسازی حاتمی قابل تقلید نیست/چرا به حاتمی «سعدی سینمای ایران» میگویند؟
عباس بهارلو منتقد و پژوهشگر سینمای ایران که تا به حال سه کتاب درباره آثار علی حاتمی تالیف کرده، میگوید: شیوۀ فیلمسازی و مؤلفههای آثار حاتمی، قابل تقلید نیست. بنابراین اگر دیگرانی هم کوشش کردهاند که با تقلید از زبان فاخر او بنویسند چندان موفق نبودهاند. هر چه هست ـ خوب یا بد ـ کپیشان برابر اصل نیست.
ابتدا دربارۀ هر دو کتابی که دربارۀ علی حاتمی با نشرهای «ایده خلاقیت» و «نشر قصه» به رشته تحریر درآوردهاید توضیح دهید و همچنین دربارۀ وضعیت موجودی آنها در بازار کتاب هم بفرمایید که آیا این آثار تجدید چاپ شده اند یا خیر؟
من در واقع سه کتاب دربارۀ حاتمی منتشر کردهام! اجازه بدهید داستان را از ربع قرن قبل توضیح بدهم. فکر میکنم سال 1370 بود. كتاب «معرفي و نقد آثار ناصر تقوايي» را منتشر كرده و در تدارك تأليف کتاب «معرفي و نقد فيلمهاي امير نادري» بودم كه روزي علي حاتمي تماس گرفت و ابراز تمايل كرد كه كتابي هم از اين نوع دربارۀ او منتشر شود. تمايلي نشان ندادم، به ويژه اينكه كارگردان ما خودش اين پيشنهاد را مطرح كرده بود و من نگران بودم كه بخواهد در مسيرِ سر و شكل گرفتن كتاب هم اظهارنظر و اعمال سليقه كند. سالها گذشت تا این که در روزهاي بيماري حاد حاتمي، این بار مدیر دفتر پژوهشهای فرهنگی پیشنهاد تألیف چنین کتابی را مطرح کرد، که پذیرفتم. ابتدا با زهرا خوشكام، همسر حاتمی، تماس گرفتم تا بريدههايي از جرايد تخصصي و غيرتخصصي سينمايي را، كه دربارۀ حاتمي و فیلمهایش در آنها اظهار نظر شده بود، در اختيارم بگذارد. در دو جلسه با تورق مجموعهاي چند جلدي، كه از بريده جرايد نقدها و مقالهها و گفتوگوها از سالهاي دور و نزديك فراهم شده بود، يادداشتهايي برداشتم. از همان ابتدا هدفم اين بود تا تصوير واقعبينانه و منصفانهای از عملكرد سينمايي حاتمي بهدست داده شود. تا قبل از آن دربارۀ فيلمهاي حاتمي فقط در مورد مجموعۀ تلويزيوني «هزاردستان» اظهار نظر كرده بودم، و همزمان با نمايش عمومي «دلشدگان» و زمزمۀ ساختن فيلمي با عنوان «ملكههاي برفي» گفتوگويي با حاتمي انجام داده بودم كه بخشهايي از آن در نشريهاي جوانمرگشده درج شده بود. با دیدن و بررسي مجدد فيلمها، مجموعههاي تلويزيوني و نيز گفتوگوهاي خودم و ديگران با حاتمي مقالۀ مفصلی نوشتم و همزمان از دوستان منتقدم نیز خواستم که دربارۀ فیلمهای حاتمی نقدها و تحلیلهایی برای این کتاب بنویسند، که نوشتند و چند هفته پس از فوت حاتمی (در سال 1375) با عنوان «معرفی و نقدهای فیلمهای علی حاتمی» منتشر شد. تیراژ این کتاب شش هزار نسخه بود و با اقبال گستردهای مواجه شد. در سال 1379 که کتاب نایاب شده بود، بابک تختی، مسئول «نشر قصه»، پیشنهاد انتشار کتاب دیگری دربارۀ حاتمی را مطرح کرد، که مقالۀ مفصل خودم را دربارۀ حاتمی در اختیارش گذاشتم، و در قالب مجموعۀ «چهرههای قرن بیستمی» با تیراژ دو هزار و دویست نسخه منتشر شد.
کتاب «علی حاتمی»، که سال 1394 توسط «ایده خلاقیت» در قالب «مجموعۀ یاد» منتشر شد، ویرایش سوم این کتاب است، و تفاوتهای مختصری با دو ویرایش قبلی دارد. این را هم بگویم و بگذرم که مقالۀ مفصل من دربارۀ حاتمی در این دو دهه بارها در نشریههای تخصصیِ سینمایی و غیرسینمایی و همینطور فصلنامهها تجدید چاپ و منتشر شده است؛ گاهی با اجازه و گاهی هم بدون اجازۀ من.
به نظر شما ویژگیهای نثر و زبان فیلمنامههای علی حاتمی در چیست و چرا لقب سعدی سینمای ایران را به او دادهاند؟
در فیلمهای زنده یاد علی حاتمي گرايش شديدي به استعمال الفاظي، كه متمايز از زبان روزمره و عادي است، ديده ميشود. كاربُرد ساختِ نحويِ كهنۀ زبان در فيلمهاي او، در بسياري موارد، جانشين ساختِ نحويِ معمولي و روزمره شده است. به عبارت ديگر، يكي از عوامل تشخص زبانِ فيلمهاي حاتمي استفاده از كلمهها و تركيبهای فخيم و گاه مهجور و انتخاب تلفظ قديمترِ كلمات است كه با لحن و غناي مخصوصي، كه بايد آن را جزو سبك او به حساب آورد، همراه است. البته او كلمات يا ساختِ نحوي جملهها را فقط از حيث قدمت و كهنگي آنها به كار نميبُرد، بلكه به توازن و ضرباهنگ و ريتم كلمهها و تركيبها نيز كاملاً توجه داشت. همچنين او از زبان محاورۀ كوچهبازاري و آواي دورهگردها نيز بهره ميگرفت و بافت ادبي و زبانِ فصيح را با كنايهها و تركيبهای عاميانه و مثلهای رايج درميآميخت و اين درآميختگي، كه گاه با ظرافت تمام انجام ميگرفت، امتياز اصلي زبان او است. به گمان من تعبیر «سعدی سینمای ایران» از این بابت دربارۀ حاتمی به کار رفته است یا به کار میرود.
فکر میکنید زبان فاخر علی حاتمی در فیلمنامههایش چه تأثیری روی سینمای زمان خود و بعد از آن گذاشته است؟
من کتابم دربارۀ حاتمی را با این عبارت آغاز کردهام: علي حاتمي يكي از چهرههاي اصلي سينماي ايران است كه به نحو بارزي بر آن تاثير گذاشته است. تأثيرِ بارزِ حاتمي بر سينماي ايران به اين معني است كه نقش و رنگِ ممتاز او بر سينماي ايران از نقش و رنگِ آثارِ سينماگران ديگر متمايز است. او در ميان فيلمسازان همنسل و نسل پس از خود مانندي ندارد؛ زيرا از همان آغاز فعاليت فيلمسازي خود درصدد خلق آثاري بود كه در سينمای ما تقريباً سابقه نداشت. با وجود این، كمتر كسي كه با سينماي حاتمي آشنا است در معرفي او بهعنوان يگانه فيلمسازِ «اصيل» و «اورژينال» دچار شک و ترديد ميشود. شیوۀ فیلمسازی و مؤلفههای آثار حاتمی، هر چه که هست، خود ویژه است و قابل تقلید نیست. بنابراین اگر دیگرانی هم کوشش کردهاند که با تقلید از زبان فاخر او بنویسند چندان موفق نبودهاند. هر چه هست ـ خوب یا بد ـ کپیشان برابر اصل نیست، و من تا کنون ندیدهام که فیلمساز یا فیلمنامهنویس معتبری ادعایی از این بابت داشته باشد.
عباس بهارلو photo by:josef polleross
علاقه و مطالعۀ فراوان حاتمی به آثار کلاسیک و فاخر زبان و ادبیات فارسی چه تأثیری در زبان و کلام هنری او گذاشته است؟
راست این است که حاتمی بیش از هر چیز دیگر متأثر از زبان و ادبیات دورۀ قاجار است؛ اما زبان آدمهای فیلمهای او همان زبان منشیهای دورۀ قاجار نیست. بخشهایی از آن زبان برای مخاطبان امروزی به سادگی قابل درک و فهم نیست. بدیهی است که حاتمی آن زبان را در فیلمهایش طوری به کار میبرد که برای مخاطبان نسل خودش و شاید بعد از خودش قابل فهمتر باشد. برای آن که منظورم را روشنتر بیان کرده باشم مثالی از فیلم «حاجی واشنگتن» میآورم که در کتابم هم نوشتهام. نطقِ حسینقلی صدرالسطنه (با بازی عزتالله انتظامی) در حضور استيفن گراور كليولند، ریيسجمهور ينگه دنيا، اگرچه با چربزباني بيان ميشود، و فصاحت لازم را دارد، حاتمي آنرا بسنده ندانست و با طنطنۀ الفاظ و زبانآوريِ خاص خود آن را آراست؛ اگرچه ميدانست که كليولند از نطقِ غرايِ صدرالسلطنه، كه براي جلب توجه و برانگيختن حسِ اعجاب و تحسين او قرائت ميشود، چيزي دستگيرش نميشود یا به عبارت درستتر چیزی نمیفهمد. بهعنوان مثال قطعهاي از نطق حسينقليخان را كه در اسناد مربوط به او درج است، نقل ميكنم: «از اين به بعد عقد دوستي و مراودت فيمابينِ دولت معظم و قديم ايران و اين دولت محترم جديدالبنيان كه از دوّل درجه اول تمدن و تمكن اين زمان است بسته و به واسطه وصلت با يكديگر طريق مراودت و تجارت و سياحت و غيره مفتوح شود كه بدينوسيله اهالي اين دو مملكت بالسويه جلب فوايد و كسب اطلاعات نمايند و نيز...» اما كلام آهنگدار و تملقآميزي كه حاتمي از دهان حاجي حسينقليخان نقل كرده از جنس ديگري است. او میگوید: «السلام اي ریيسالرؤسا. رأس رياست. نظري كن به وفا سوي شه شرق. اعليحضرتِ سلطانِ قدرقدرتِ خاقان، خسروِ اسلامپناه، قبلۀ عالم. شاهِ پدرشاه، شهنشاه، برونشاه، درونشاه، خُطب اسرارِ صفا، مرشد كامل، شيخ واصل كه پس از حضرت ظلاللهي، ناصرالدينِ خدا، روحي ارواحانافدا. شاهِ آلمانشكن و روس بر باد ده و لندن و پاريس بر انگشتِ مبارك به جولان. تخت بر تخت به ايوان، مُطبق، فزون گشته به كيوان. شاه كرده ميل شاهانه كه سفيري به طرف آمريك برود، سوار بر حدات. كه ببندد ز صفا عهد مودت، بگشايد به وفا بارِ تجارت. رسم گردد سفر و سير و سياحت...» به گمان من، حاتمی شیفته و شیدای این نوع زبانآوری بود، و شاید داستانها و فیلمنامههایش را طوری انتخاب میکرد که بتواند چنین طنازیهایی با کلام انجام دهد.
نظر شما