سیده عذرا موسوی، نویسنده و منتقد در نشست نقد و بررسی رمان «فردا مسافرم»، بیان کرد: این اثر روایت زنانهای از ماجرای اسارت خاندان نبوت است. به عبارتی دیگر، نویسنده پای یک داستان عاشقانه (نجوا و سعید) را به میان کشیده تا در خلال ماجرای این دو، نقبی به ماجرای کربلا بزند.
سیده عذرا موسوی در این نشست گفت: به دلیل انتشار زیاد کتاب در حوزه تاریخ مذهب، اقدام به نگارش اثری در این زمینه کار سادهای نیست، زیرا بیشتر آثار ضعیف، تکراری و یا کممایه هستند. این موضوع باعث میشود مخاطب با سوءظن به اثر نگاه کند. از سویی، رمان مبتنی بر تخیل است و نویسنده رمان تاریخی مجاز است در پرداخت شخصیتها و حقایق تاریخی تا حدی از جعل بهره ببرد، به شرطی که تبدیل به اموری غیرقابل تشخیص و یا دورغ نشود. این محدودیتها برای نویسندهای که قصد دارد درباره یک معصوم بنویسد، بیشتر است؛ زیرا نمیتواند قول یا عملی را به او نسبت دهد که در تاریخ نیست. به همین سبب، نویسنده نیاز به مطالعه گسترده و دقیق دارد.
وی در ادامه با اشاره به رمان «فردا مسافرم» افزود: این اثر روایت زنانهای از ماجرای اسارت خاندان نبوت است. به عبارتی، نویسنده پای یک داستان عاشقانه (نجوا و سعید) را به میان کشیده تا در خلال ماجرای این دو، نقبی به ماجرای کربلا بزند، اما نتوانسته از تمام ظرفیتهای شخصیتها و سوژهها بهره ببرد؛ بهویژه پس از همراهی نجوا با کاروان اسرا، سعید به شکل قابلتوجهی به حاشیه رانده میشود.
این منتقد درباره نقاط قوت و ضعف اثر نیز بیان کرد: رمان با توصیفات دقیق و زیبا آغاز شده، ولی با گذشت زمان، این توصیفات زیبا تبدیل به کلیشه میشوند. از طرفی دیگر، نویسنده خود را محدود به یک زاویه دید نکرده، بلکه با بهره گرفتن از زاویه دیدهای مختلف شامل منِ راوی، دانای کل و سوم شخص محدود، کوشیده تا از منظرهای مختلف به داستان بپردازد. زبان اثر نیز ساده و بدون دستانداز است، اما خالی از اشکال نیست. حذف بیجا، بیدلیل و بیقرینه افعال و حروف اضافه، استفاده از زبان عربی، آوردن ترجمه آیات قرآن به جای الفاظ عربی آنها و یا استفاده کردن شهربانو از واژههای عربی، نمونهای از این اشکالات است.
سمیه عالمی نیز در این آیین گفت: در این اثر، تنها بخش نجوا و سعید را میتوان در چهارچوب رمان لحاظ کرد. نویسنده هر اندازه برای بازنویسی تاریخی سنگ تمامگذاشته در این بخش چندان موفق نبوده است. بهانه نوشتن «فردا مسافرم» و بازخوانی واقعه عاشورا، اتفاقاتی است که بین نجوا و سعید میافتد، اما این اتقاقات آنقدر جاندار نیست که بتواند خواننده را همراه خود کند. روایتهای زنانه اثر در بخشهایی که نویسنده خود را از بند تاریخ رها کرده و آشناییزدایی صورت گرفته، موفق بوده، اما این موارد کم هستند. از طرفی دیگر، ارادت نویسنده به حضرات باعث شده شخصیتسازیها در حد همان بازنویسی تاریخی بماند.
این داستاننویس و منتقد در ادامه با اشاره به هدف بازخوانی ماجرای کربلا، اظهار کرد: آیا دلیل این بازخوانی، ارائه مصادیق امروزی عاشورا و بیان اهداف نیست؟ این مهم در جملهای به آن اشاره میشود که اگر به صوم و صلات بود، حسین اینجا نبود، اما هیچ اشارهای به آنچه که باعث شد زنان حاضر در این واقعه این همه سختی را به جان بخرند، نمیکند. شیعه به «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» معتقد است و «فردا مسافرم» میتوانست نشانههای این مورد را در کار بگنجاند و مفهومسازی کند.
نویسنده «مسافر جمعه» افزود: توجه نویسنده به بخشهای بازنویسی، باعث غفلت از پیرنگ رمان شده و سعید و نجوا در جریان این بستر تاریخی، تغییر خاصی را نداشتهاند. دلیل تقابل نجوا و سعید چیست؟ نجوا ندانستن اینکه آیا او پای رقعه دعوت از حسین (ع) را امضا کرده یا نه را عنوان میکند، ولی سعید سه بار در اوایل کار اشاره میکند که پای نامه را امضا کرده است. اینجا برای مخاطب این سوال پیش میآید که اصلا امضای او چه اهمیتی دارد که برای یاری لشکر ایشان اقدام نکرده؟! شاید دلیل تقابل میتوانست باعث همراهی نکردن باشد. در اینصورت هم جوهره زنانه نجوا که عشق او به سعید است، نمود پیدا میکرد و هم سعید شخصیت محکمتری برای داستانپردازی شده و در نهایت نیز کار به قالب رمان نزدیکتر میشد.
مریم راهی نیز در این نشست، بخشهایی از رمان «فردا مسافرم» را برای حاضران خواند.
نظر شما