چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۸
آزادارمکی: راهی به‌جز به رسمیت شناختن کنشگران اصلی در دانشگاه نداریم

آزاد ارمکی در کتاب «دانشگاه و چالش‌‌های بنیادین در ایران» بیان می‌کند: «برای برون‌رفت از شرایط نابسامان علمی و آموزشی و تحقیقاتی در کشور راهی به‌جز به رسمیت شناختن کنشگران اصلی در این نهاد نداریم. باید استادان، محققان و دانش‌پژوهان دانشگاهی را به‌عنوان درمانگران نظام فکری، علمی و دانشی در دانشگاه به رسمیت شناخته و از آنها انتظار داشت تا براساس اخلاق حرفه‌ای و اجتماعی به تقویت فضای علمی و تحقیقاتی بپردازند.»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) کتاب «دانشگاه و چالش‌‌های بنیادین در ایران» جدیدترین اثر تقی آزاد ارمکی عضو هیات علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران است که از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است.
 
آزاد ارمکی در مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشته بیان می‌کند: «دانشگاه یکی از اصلی‌ترین و اثرگذارترین نهادهای اجتماعی در جهان مدرن است. دامنه اثرگذاری این نهاد به ساختار جامعه و نحوه استقرار آن در نظام نهادی و سازمانی برمی‌گردد. اگر جامعه دارای ساختار پهن‌دامنه با سابقه تاریخی به لحاظ علمی و دانشی باشد، این نهاد نقش‌آفرینی بیشتری در ساخت اذهان و ایجاد الگوهای جدید رفتاری و سامان سیاسی و توسعه‌ای خواهد داشت. در صورتی‌ که جامعه دارای ساختاری بسیط و ساده باشد، دانشگاه در آن نقش واحد با دامنه محدود خواهد داشت. در نتیجه رابطه‌ای بین کارکرد و نقش‌های دانشگاه با ساختار نظام اجتماعی و سیاسی وجود دارد. به‌عبارت‌دیگر، داوری در مورد دانشگاه بدون توجه به ساختار جامعه و روند تحولات دانشی و علمی و بینشی آن غیرفنی و حرفه‌ای است. با این نگاه می‌توان به داوری جایگاه و نقش دانشگاه در سامان حیات اجتماعی ایران در مقایسه با دیگر کشورهای جهان پرداخت. این داوری ما را از مطلق‌گویی-دانشگاه به‌منزله فضایی انتزاعی یا همه‌کاره- دور خواهد ساخت.
 
دانشگاه اساسا در ایران در ادامه سنت علمی و فکری مردم ایران شکل گرفته است و حیات آن‌‌ هم می‌تواند از این منبع مهم تغذیه متاثر باشد. درست است که دانشگاه در شهر تهران به‌جای اینکه در شهر قم یا مشهد در ادامه سنت حوزوی قرار گیرد، تشکیل شده است، اما جهت کلی آن دینی و فرهنگی است و در ساختن فرهنگ و ارزش‌های دینی و فرهنگی ایرانیان در دوره معاصر نقش‌آفرینی عمده‌ای داشته است. به‌طور خاص، دانشگاه تهران به‌عنوان نماد آموزش عالی در کشور محل اصلی‌ترین حوادث در دوره معاصر بوده است. جریان‌های دین‌باوری، نقد استبداد و سلطه، اصلاح‌گرایی و استقلال‌طلبانه در دانشگاه تهران نشوونما یافته است. شواهد تاریخی در سده اخیر مرتبط با زندگی ما در زمان حال حکایت از این دارد که اساتید و دانشجویان در دانشگاه‌های کشور و به‌طور خاص دانشگاه تهران در شکل‌گیری انقلاب اسلامی نقش محوری داشته‌اند.

از طرف‌دیگر، اصلی‌ترین افرادی که در دانشگاه تهران بوده‌اند، به‌عبارت‌دیگر، متاثر از سنت‌های فکری و علمی حوزوی بوده‌اند. بزرگان دانشگاه تهران کسانی هستند که سابقه کهن فرهنگی و علمی (حوزوی) داشته‌اند. فضاهای مناقشه‌ساز و مناقشه‌بردار افراد مهم و موثر در گروه‌های آموزشی‌ای بوده‌اند که سابقه فرهنگی و علمی داشته‌اند. دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشکده معقول و منقول، دانشکده ادبیات در کنار دانشکده پزشکی و فنی و علوم و از دهه 1350 به بعد دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد در شکل‌دهی به تفکر اجتماعی و فرهنگی ایران موثر هستند. این فضاها بیش از اینکه متاثر از سنت‌های اندیشه و فکری غربی باشند از سنت‌های فکری و فرهنگی تاریخی در ایران متأثر بوده‌اند.»
 

مولف کتاب معتقد است، به‌دلیل اهمیت دانشگاه در ایران به‌طور کلی، بدون تفکیک دانشگاه‌ها با توجه به توان تخصصی و حرفه‌ای، چندین کارکرد متفاوت (تولید کارشناس و متخصص، شهروند و اهل فکر و منتقد) با هم پیوسته در اهدافش اعلام شده است. به‌دلیل سامان اداری و ضرورت‌های توسعه‌ای، ورودی‌ها و خروجی‌های دانشگاه می‌بایستی به ‌تربیت متخصص بینجامد و در صورت عدم توان در تحقق این کارکرد و نیاز، از ادامه حیات باز خواهد ماند.
 
تقی آزادارمکی آنچنان‌ که در مقدمه کتاب آورده تاکید می‌کند که با توجه به تاکید بر تحقق وضعیت چندین کارکردی دانشگاه در ایران، شواهد نشان از کم‌اثری آن دارد. چون انتظارات با امکانات موجود تناسب نداشته است. مشکلی که در این زمینه وجود دارد عدم پیوستگی به‌عبارت‌ صریح‌تر تعارض بین کارکردهای چهارگانه در دانشگاه است. متخصص و کارشناس دانشگاهی باید جهت‌گیری شهروندی داشته باشد. همان طور که متفکر و دانشمند حاضر یا تربیت‌ شده از دانشگاه می‌بایستی دغدغه تولید کارشناس و منتقد اجتماعی داشته باشد.

از طرف‌ دیگر جریان روشنفکری تولید شده یا مورد استفاده در دانشگاه معطوف به کنش عقلانی و توسعه‌ای هم‌گرایانه مردمان ایرانی داشته باشد. به‌دلیل جدایی وضعیت تعارضی کارکردهای چهارگانه در دانشگاه با نوعی به‌هم‌ریختگی ساختاری در نظام دانشگاهی روبه‌رو هستیم. حاصل کار دانشگاه به تولید متخصصان بی‌ارتباط با نظام کاری، روشنفکران کم‌ارتباط با مشکلات ساختاری، متفکران بی‌اعتنای به نظام کارشناسی و... شده است که نتیجه کلی آن موجب تعارض کارکردی در مرحله اول و در نهایت تعارض درون سازمانی و بحران ساختاری شده است. این وضعیت موجب شده است تا عده‌ای به بحرانی بودن دانشگاه یا بحرانی شدن دانشگاه اشاره کنند.
 
مولف کتاب حاضر معتقد است، با یک نگاه کلی می‌توان به این فهم رسید که دانشگاه در دوره جدید در ایران دچار نابسامانی کارکردی و به‌هم‌ریختگی ساختاری و سازمانی شده است. این وضعیت در دانشگاه در ایران ریشه در سوگیری مهم سازمانی و اداری تا فرهنگی و فکری دارد. وقتی که دانشگاه که نهاد اجتماعی و فرهنگی با اساتید و محققان است و می‌بایستی از طریق کنشگران اجتماعی و فرهنگی مورد داوری و مدیریت قرار گیرد، به‌واسطه کنشگران سیاسی و اداری پی‌گرفته می‌شود، به وضعیت نابسامان در سطح ساختاری و کارکردی خواهد رسید. در ادامه به اقدام‌های متعدد اداری و سیاسی که در نابسامانی نظام آموزشی و دانشگاهی در دوره جدید نقش‌آفرینی کرده‌اند، اشاره می‌شود.
 
به گفته آزاد ارمکی در کتاب، شرایط آشفته و نابسامان در نظام آموزشی و دانشگاهی در ایران به ظهور مدیریت آشفته و بدتصمیم انجامیده است. درحالی‌که در این شرایط باید کمترین مداخله‌گری صورت گیرد.
 
وی یادآور می‌شود: «قرار گرفتن دانشگاه در معرض چالش‌های غیرطبیعی موجب شده است تا دانشگاهیان هم به توسعه فضای چالشی غیرواقعی تا سامان اجتماعی و فرهنگی و علمی وارد شوند. اساس چالشی شدن دانشگاه به ظرفیت‌هایی است که در این نهاد مستتر است. دانشگاه محل تولید چالش در ساحت‌های متعدد است. امکان طرح چالش‌های عمده علمی و تخصصی را دارد. وقتی از این ظرفیت برای سامان بهره گرفته نمی‌شود، ظرفیت موجود به سوی طرح چالش‌های عمده سیاسی و اداری و فرهنگی سوگیری می‌شود.

همان‌طور که اشاره شد، علت اصلی توان تولید چالش‌های متعدد به‌واسطه کنشگران دانشگاهی چون استاد و دانشجو به ماهیت آن برمی‌گردد. قرار بوده است و واقعیت هم نشان از این دارد که دانشگاه محل متخصصان و صاحبان فکر و اندیشه است. در ورود افراد با صلاحیت‌های عمومی تلاش بسیاری شده است. کمتر می‌توان مدعی شد که فردی در دانشگاه هست که نفوذی بوده یا اینکه باقی‌مانده از رژیم پیشین باشد.

همه حاضران در دانشگاه با توجه به اینکه حدود چهار دهه از انقلاب اسلامی می‌گذرد همه یا اکثریت حاضران در دانشگاه استخدام‌شده‌های بعد از انقلاب اسلامی هستند. همین وضعیت موجب شده است که آنها نسبت به انقلاب اسلامی حساسیت داشته باشند. مسائل انقلاب اسلامی را پی گرفته و براساس آن به کار و تلاش حرفه‌ای اقدام می‌کنند. افرادی که خودی هستند جرات پرداختن به مسائل و مشکلات مرتبط با شرایط فعلی را دارند. بسیاری از آنها از سابقه و اعتبار کافی در ورود به مباحث و موضوعات برخوردارند. جرات و اقدام در پرداختن به مسائل جاری خود منشأ بروز مجموعه‌ای از چالش‌ها شده است.

به‌طور خاص می‌توان به نقش چالشی که جامعه‌شناسان ایرانی در مورد مسائل و مشکلات جامعه و نظام مدیریتی و اجرایی کشور دارند اشاره می‌کنم. جامعه‌شناسان ایرانی خیلی سریع به مشکلاتی که نظام اداری و سیاسی در مسیر حرکت به جلو دچار شده، اشاره کرده‌اند. طرح مشکلاتی چون کاهش اعتماد اجتماعی، تغییر در دین‌داری، ظهور سبک‌های جدید زندگی، تغییر در گروه‌بندی اجتماعی، و در نهایت مشکلات و آسیب‌هایی که در مسیر توسعه ایران دچار شده‌ایم به‌واسطه جامعه‌شناسان در طی چند دهه اخیر در قالب مقاله و سخنرانی و کتاب و نقد ارائه شده است.

اولین کسانی که در مورد تغییر دین‌داری در ایران سخن گفته‌اند از میان جامعه‌شناسان هستند. همان‌طور که اولین کسانی که از کاهش اعتماد اجتماعی سخن گفته و در این زمینه بعد از تحقیقات تجربی در سطح ملی به تالیف مقاله و کتاب اقدام کرده‌اند از میان جامعه‌شناسان بوده است. همین نوع ورود جامعه‌شناسان به مسائل اساسی کشور موجب آزار و مخالفت مدیران و برنامه‌ریزان کشور شده است. تنها راهی که آنها در مقابله با جامعه‌شناسان ایرانی انتخاب کرده‌اند، سکولار خواندشان بوده است. این برچسب به‌طور فراگیر بر هر کسی که به نقادی اجتماعی پرداخته است، اطلاق شده است.»

آزاد ارمکی در پایان مقدمه کتاب بیان می‌کند که برای برون‌رفت از شرایط نابسامان علمی و آموزشی و تحقیقاتی در کشور راهی به‌جز به رسمیت شناختن کنشگران اصلی در این نهاد نداریم. می‌بایستی استادان و محققان و دانش‌پژوهان دانشگاهی را به‌عنوان درمانگران نظام فکری، علمی و دانشی در دانشگاه به رسمیت شناخته و از آنها انتظار داشت تا براساس اخلاق حرفه‌ای و اجتماعی مرتبط با سازمان کاری‌شان ضمن ارتقابخشی به منزلت استاد و محقق در نظام اجتماعی، به تقویت فضای علمی و تحقیقاتی بپردازند. امید است که تلاش اصلی‌ترین کنشگران حوزه دانشگاه و علم و دانش زمینه‌ساز ظهور شرایط جدید فکری، طرح چالش‌های واقعی و جدید، توسعه فضای نقد با محوریت نیروی جدید علمی در نظام دانشگاهی باشد.

کتاب «دانشگاه و چالش‌‌های بنیادین در ایران» با شمارگان هزار نسخه در ۲۱۶ صفحه و قیمت ۱۱ هزارتومان به همت انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها