حسین موسوینیا میگوید: نگاه من به جنگ نه سیاهنمایی صرف است و نه اغراق. من شخصیتها را در بزنگاه طوری تصویر میکنم که تصمیمهایشان شبیه انسانهای عادی به نظر برسد.
علی اصغر عزتیپاک
در ابتدای نشست علیاصغر عزتیپاک، مدیر مدرسه رمان درباره فعالیتهای این مدرسه صحبت کرد و به معرفی چندتن از نویسندگانی پرداخت که آثارشان به تازگی از سوی نشر شهرستان ادب منتشر شده اما بعد مسافت به آنها اجازه ورود به نمایشگاه را به آنها نداده بود.
وی گفت: رمان «روز داوری» نوشته سجاد خالقی، «برهنه در برهوت» نوشته هادی خورشاهیان، «گودال اسماعیلی»، نوشته زندهیاد علی شاهعلی، «جمجمهات را قرض بده برادر» نوشته مرتضی کربلاییلو که قبلا در نشر «عصر داستان» منتشر شده بود و چاپ سوم آن را ما بازنشر کردهایم، از آثاری هستند که به نمایشگاه امسال رسیدهاند. 6 عنوان کتاب هم متاسفانه آماده برای عرضه در نمایشگاه نشد.
ریحانه جعفری
در ادامه نشست ریحانه جعفری، نویسنده و مترجم از تجربیات کارگاه رمان حمیدرضا شاهآبادی گفت و تاثیراتی را که این کارگاه داشته، برشمرد. وی توضیح داد: من رمانم را که در این کارگاه نوشتهام ،14 بار بازنویسی کردهام. نوشتن ذاتی است و من سعی کردهام که در رمانم جوششی عمل کنم نه کوششی. از بخشی از خاطراتم نیز در رمانم استفاده کردهام. بهنظرم رمان من یک کار کاملا ایرانی است و با فرهنگ خودمان مطابقت دارد.
محمدقائم خانی
سپس محمد قائم خانی درباره رمان خود و شیوه نوشتن آن گفت: رمانم بسیار سخت نوشته شد. در گذشته هر ازگاهی نوشتههایی داشتم که فکر میکردم داستان کوتاه است اما در کارگاههایی که مجید قیصری برگزاری آن را برعهده داشت شرکت کردم و کمکم متوجه نقاط ضعفم شدم. بهخاطر دارم داستانی نوشتم درباره شهدای قفقاز که با تشویق آقای قیصری روبهرو شدم.
محمدقائم خانی درباره اشراف به اقلیم شمال کشور و پرداخت آن در رمان خود گفت: مدتی را در شمال گذراندم و از این تجربه در نوشتن خود استفاده کردم. در کارگاههای شهرستان ادب یکی از دغدغههای ما توجه به اقلیم و فرهنگهای بیرون از پایتخت است. بیتوجهی به این حوزه جفاست و این جفا هم در واقعیت جامعه است هم در روایت آن. چندی پیش مسابقهای تحت عنوان «باغ ملی» با رویکرد توجه به اقلیم برگزار شد و با داوری آقای بایرامی داستانهایی انتخاب شدند و همچنین در مسابقه دیگری که با داوری خانم آرمین به ثمر رسید نیز شاهد چنین حرکاتی بودهایم.
حسین موسوینیا
حسین موسوینیا از نویسندگان دیگری بود که در این نشست به معرفی اثر خود پرداخت. وی درباره مجموعه داستان خود به نام خط مرزی توضیح داد: این مجموعه 7 داستان کوتاه درباره جنگ دارد که تعداد زیادی از آنها را سالهای قبل نوشتهام و دربرگیرنده نگاه شخصی خودم به جنگ است. نگاه من به جنگ نه سیاهنمایی صرف است و نه اغراق. من شخصیتها را در بزنگاه طوری تصویر میکنم که تصمیمهایشان شبیه انسانهای عادی به نظر برسد. انسانهایی عادی اما بزرگ. وقتی مجموعه داستان را باز میکنیم میبینیم که نویسنده سن کمتری از نویسندگان نسل اول و دوم دارد و با فضای بسیار تازهای روبهرو میشویم. من هوشیار جنگم و هرجا هستم جنگ را بو میکشم تا چیزی از خانواده شهدا و جانبازان پیدا کنم و با موضع خودم از آن بنویسم. سعی کردهام همیشه هوشیار جنگ باشم و بسیاری از داستانهای خط مرزی از سوژههایی بوده که واقعیت بیرونی داشته است.
محمد قائمخانی درباره فعالیتهای تازه موسوینیا پرسید و وی جواب داد: من به فرهنگ و اصالت فرنگی اعتقاد دارم به رفتار ناخودآگاه ما که باید به پیشینیان فرهنگیمان شبیه باشد. چندگانگیهای که امروز در اجتماع میبینم نتیجه فقدان این مسئله است. سعی میکنم متون کلاسیک فارسی و عرفانی را بفهمم و مجموعه پژوهشی تولید کنم که راه میانبری باشد برای همه هنرمندان.
نظر شما