نمایشگاه کتاب تهران، باید پیشخوان متنوعی از تازههای نشر کشور باشد؛ نه آینههایی که نامها و عناوین مشابهی را در خود تکرار میکند...
حدنصابهای کمی و آغاز مسأله
نمایشگاه کتاب امسال با مشارکت 2650 ناشر داخلی و خارجی برپا شد که از این میان 2100 ناشر، داخلی بودند. مراحل ثبتنام ناشران و تایید حضورشان از سوی کمیتههای مربوطه، همچون ادوار پیشین یکی از اصلیترین دغدغههای فعالان صنعت نشر بود؛ دغدغهای که با تقسیم متراژ بین 2100 ناشر سرانجام یافت.
مطابق با «ضوابط حضور ناشران داخلي در سی و یکمین نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران» شرط حضور برای ناشران عمومي، دانشگاهي و آموزشي، داشتن 40 عنوان كتاب و شرط حضور ناشران بخش کودک و نوجوان، داشتن 45 عنوان کتاب درنظر گرفته شده بود؛ البته با تبصرههایی که بر اساس آنها در همه حوزهها، حداقل 15 عنوان از کتابهاي منتشر شده بايد چاپ اول باشد و...
آنها که رسیدند؛ آنها که بازماندند
افزایش حدنصاب کتابها در بخشهای مختلف؛ خصوصا افزایش حدنصاب در بخش ناشران عمومی از 35 به 40 عنوان در این دوره، از همان آغاز با اعتراضهایی همراه شد. حرف معترضان که اغلبشان ناشران سال اولی (یا سال دومی) بودند، این بود که چرا در آستانه برپایی نمایشگاه، حدنصاب را افزایش دادهاند؛ زیرا آنها با تلاش فراوان تعداد عناوین خود را به 35 رسانده بودند و حالا... البته این اعتراضات با قولِ مسئولان نسبت به ارزیابی کیفی کتابهای این ناشران همراه شد اما ماجرایی که این نوشتار به آن خواهد پرداخت، ماجرایی کلانتر و دیگرتر است.
نمایشگاه کتاب تهران؛ یکی از بزرگترین فروشگاههای دورهای کتاب در جهان به شمار میآید و حضور در این نمایشگاه، برای ناشران (با توجه به سرریز شدن حمایتها و یارانهها و بنهای خرید کتاب) حکم دستیابی به درآمد و نقدینگی قابل توجهی را دارد که چه بسا حیات آنان را تضمین میکند. از این منظر؛ نمایشگاه کتاب تهران یک فرصت پیش روی فعالان حوزه نشر است اما این فرصت، آسیبهایی را نیز در بطن خود دارد.
نمایشگاه کتاب تهران؛
هدفی که هر وسیلهای را توجیه میکند
حضور در نمایشگاه کتاب تهران برای بسیاری از ناشران، حکم مسابقهای را پیدا کرده که باید در آن از دیگر رقبای خود پیشی بگیرند. رقابت البته به خودی خود، امری مثبت است اما مساله اینجاست که حضور در نمایشگاه، به عنوان یک «هدف» برای ناشران تعریف شده؛ هدفی که بعضا برای برخی از صاحبان پروانه نشر، هر وسیلهای را توجیه میکند.
با وجود آمار قابل توجه ناشران داخلی و محدودیتهایی که حضور در نمایشگاه کتاب تهران ایجاب میکند، قطعا باید برای ثبتنام ناشران، شرایطی تعیین شود اما مساله اینجاست که اکتفا به شرط کمیِ تعداد عناوین کتاب، نمیتواند شرط کافی باشد. به این مساله از دو منظر میتوان پرداخت؛ نخست از منظر ناشرانی که با اتکا به تعاریف حرفهای از این شغل، به دنبال تولید کتابهای کیفی هستند و احتمالا به دلیل بضاعت نه چندان زیاد خود، نمیتوانند چند یا چندین پروژه تولید کتاب را همزمان پیش ببرند.
آن سوی ماجرا اما ناشرانی قرار دارند که به ملاحظات کیفی، تقید چندانی ندارند و همانند و همراه با رویکرد آئیننامهای نمایشگاه، مساله نشر را از منظر کمی نگاه میکنند؛ آنچنانکه انتشار کتابهایی را در دستور کار قرار میدهند که ارزش کیفی قابل قبولی ندارند؛ اما با تعریف مسئولان نمایشگاه جور درمیآیند.
فقط آمار، فقط عدد
از نوع کتابها گرفته، تا جنس کاغذ، کیفیت صحافی، تعداد صفحات و... هیچکدام از این موارد در ثبتنام ناشران و تایید حضورشان در نمایشگاه کتاب تهران دخیل نیست و این مساله نارضایتی ناشرن کیفیگرا و رضایتمندی ناشران کمیگرا را به همراه دارد.
در چنین شرایطی است که برخی ناشران سال اولی، با انتشار سراسیمه و بیدقت بیش از 40 عنوان کتاب ظرف چند ماه، میخواهند به هر قیمتی صاحب غرفه شوند و در مقابل، ناشرانی که شاید دو یا سه سال از زمان صدور پروانه انتشاراتیشان میگذرد، با دقت و همت فراوان به تولید کتاب کیفی پرداختهاند اما تعداد کتابهاشان هنوز به 40 عنوان نرسیده و پشت درهای نمایشگاه کتاب میمانند.
دست بازاریها باز است
نقد دیگری که به این رویه وارد است و البته تنها به دوره 10 روزه نمایشگاه کتاب تهران خلاصه نمیشود، مساله نبود نظارت و بازرسی بر روند فعالیت ناشران است؛ آنچنانکه هیچکس بر کیفیت کتابها و دستِ کم صحتِ میزان شمارگان کتابها نظارت ندارد. از سوی دیگر شیوع دستگاههای چاپ دیجیتال این امکان را به ناشران میدهد که از یک کتاب، تنها 10 نسخه چاپ کنند و همین محدود نسخهها برای او کافی است تا آمار کتابهای چاپ شده خود را بالا ببرد.
کسی حواسش به تکراریها نیست؟
همچنین بر کیفیت محتوایی کتابها نیز نظارتی وجود ندارد. مثلا اگر همزمان در نمایشگاه کتاب امسال، قریب به 30 ناشر مبادرت به انتشار کتابهایی از جوجومویز کرده باشند، هیچ مهم نیست! حال آنکه نمایشگاه کتاب تهران باید پیشخوان متنوعی از تازههای نشر کشور باشد؛ نه آینههایی که نامها و عناوین مشابهی را در خود تکرار میکند.
در نمایشگاه کتاب امسال (همچون ادوار گذشته البته) با ایستادن مقابل غرفههای مختلف، میشد به وضوح ناشرانی را تمیز داد که صرفا با رویکرد کسب درآمد از این بازار بزرگ به نمایشگاه کتاب تهران پا گذاشتهاند و عناوین روی پیشخوان آنها، جز تکرار عناوین پرفروش در بازار و تکرارِ مکررات با عناوین قدیمی حکایت دیگری نداشت.
قاچاق و افست و... قس علی هذا
اندراحوالات آن دسته از ناشران (اگر نگوییم ناشرنماها!) که بزرگترین رویداد کتابی کشور را تنها عرصهای برای سودجویی هرچه بیشتر میبینند، گزارش تخلفات از زبان سخنگوی سیویکمین نمایشگاه کتاب تهران بس! همایون امیرزاده در آخرین روز این دوره از نمایشگاه، در جمع خبرنگاران اعدادی را اعلام کرد که جای توضیح بیشتری نمیگذارد. به گفته او ٣٧١ گزارش تخلف به دبيرخانه هيات ارسال شد كه منجر به صدور ٢٤١ راي شد و به اين ترتيب ٩٥ ناشر از حضور در نمايشگاه كتاب سال آينده محروم شدند. اميرزاده با اشاره به چرايي بروز تخلفات، توضيح داد: اتفاقاتي كه به عنوان تخلف در نمايشگاه كتاب انجام شد، بستري دارد و شكل گيري و سببسازی تخلفات سرريز مشكلات جاري حوزه نشر در نمايشگاه جاری شد، به طوري كه مشكلاتي چون قاچاق و افست كتاب را شاهد بوديم، البته پربسامدترين تخلف در نمايشگاه ارائه فروش كتاب سایر ناشران بود.
مخلص کلام اینکه تکا به شاخصههای کمی؛ یعنی تایید حضور ناشران تنها با لحاظ کردن تعداد کتابها، فرایندی است که یحتمل عرصه را برای ورود و عرض اندام ناشران سودجو باز میگذارد؛ حال آنکه ناشر کیفیگرا، فرهنگ را به پول نمیفروشد.
نمایشگاه هم حبابی دیگر است
در روزگاری که اثباب حجیم شدن حبابهای مختلف در بازار ارز و طلا و مسکن و ... فراهم است؛ گویا در نمایشگاه کتاب تهران نیز با حبابی مواجهیم که صنعت نشر کشور را به شکل اغراقآمیزی بزرگ و گسترده نشان میدهد. حال آنکه پتانسیل واقعی نشر ما؛ اینهمه نیست.
نظر شما