در نهمین نشست تخصصی «چهل شاهد» مطرح شد؛
وقتی مدیر فرهنگی بهجای نویسنده تصمیم میگیرد مخاطب را از دست میدهیم
محسن هجری در نشست «جلوههای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در ادبیات کودک و نوجوان»، گفت: اتفاق مثبتی که در این چهار دهه شاهد بودیم، احترام گذاشتن و توجه به عنصر جذابیت و نیاز مخاطب بهویژه مخاطب کودک و نوجوان است. در این جریان تحول، نگاه نویسنده و مخاطب تغییر کرده، ولی نگاه مدیران فرهنگی ما هنوز تغییری نکرده است. وقتی مدیر فرهنگی بهجای نویسنده تصمیم میگیرد، ماحصل این میشود که مخاطب را از دست میدهیم.
رفیع افتخار در این نشست بیان کرد: داستان انقلاب یک مفهوم عام است که میتواند شامل انقلاب فردی (درونی) و بیرونی باشد، ولی منظور ما بهطور واضح، انقلاب اسلامی است که مبارزات، درگیریها و چالشها را در یک بازه زمانی که به 22 بهمن 57 منتهی شد را دربر میگیرد. منظور ما دقیقا پیروزی انقلاب اسلامی است که مفهوم یک بار ایدئولوژیک پیدا میکند. اگر به این نتیجه رسیدیم، میتوانیم در یک چارچوب معین مفاهیم ادبی را بگنجانیم. در این تعریف و چارچوب، داستانهای ما شخصیتهای خاکستری نخواهند داشت.
وی ادامه داد: یک انقلاب در کشور اتفاق افتاده که اسلامی بوده، چیزهایی که میخواهیم در این حوزه بنویسیم منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی میشود. البته آثار بسیاری درباره موضوع انقلاب نوشته شده که صرفا مرتبط با انقلاب اسلامی نیستند مانند «همسایهها» اثر احمد محمود. در داستان انقلاب، به داستانهای تاریخی و سیاسی پهلو میزنیم. همه نظرات در این محدوده میگنجد ولی پوسته کار، انقلاب اسلامی است.
این نویسنده حوزه کودک و نوجوان گفت: برای نوشتن در این حوزه ابتدا باید مشخص کنیم درباره چه انقلابی میخواهیم بنویسیم. داستان انقلاب هم مانند داستان دفاع مقدس، باید محدوده مشخص و روشنی داشته باشد. به اعتقاد من داستان انقلاب و دفاع مقدس خاص کشور ما هستند. انقلاب ما یک انقلاب اسلامی بوده که بار ایدئولوژیک داشته، بنابراین هرچه در آن محدوده هست و در این قالب میگنجد، خاص کشور ماست و باید تئوریزه شود.
افتخار همچنین با اشاره به نتایج بررسی خود درباره حوزههای علاقهمندی کودکان به ژانرهای مختلف، اظهار کرد: کودکان و نوجوان ایرانی حدود 90 درصد به ژانر وحشت و فانتزی، پنج درصد به ژانر طنز، سه درصد به آثار مذهبی و 2 درصد نیز به دیگر حوزهها علاقه دارند. در این بررسی متوجه شدم که کودکان و نوجوانان گرایشی به داستان انقلاب و دفاع مقدس ندارند، مگر تعدادی از آنها که به نوعی در خانواده شهید داشته و با این مفاهیم آشنایی دارند. در داستان انقلاب، گزاره اخلاقی مطرح است و پیروزی نهایی خیر بر شر و به همین خاطر تأکید دارم باید تعریف درستی انجام شود.
وی افزود: در کتابخانهها نیز بچهها چندان به سمت کتابهای این حوزه نمیروند، در حالیکه این آثار باید خوانده و بررسی شوند و از روی بازخورد متوجه شویم که باید در این حوزه بنویسیم یا نه. باید روی اصل قضیه، یعنی ایجاد جذابیت برای مخاطبان کودک و نوجوان تمرکز کنیم. در این راستا یک مساله این است که آیا میتوانیم فانتزی را وارد داستان انقلاب کنیم؟ بسیاری از اهالی این حوزه با این موضوع مخالف هستند. هدف اصلی این است که جذابیت ایجاد کنیم تا مخاطب کودک و نوجوان کتابها را بخواند. اگر نویسندگان میخواهند در این حوزه بنویسند، باید نیازهای مخاطبان را درنظر بگیرند. اگر کتابهای این دو حوزه برای بچهها جذاب نباشد، حتی به آنها نگاه هم نمیکنند. اگر نویسندگان میخواهند در این حوزه بنویسند، باید نیازهای مخاطبان را درنظر بگیرند. اگر کتابهای این دو حوزه برای بچهها جذاب نباشد، حتی به آنها نگاه هم نمیکنند.
این نویسنده و پژوهشگر با مقایسهای بین سبک نوشتن در حوزه داستان کودک و نوجوان در زمان پیش از انقلاب و امروز، گفت: لازمه آن دوران، نحوه نوشتن خاص آن دوره بوده ولی امروز شرایط تغییر کرده و اقبال نوجوانان و حتی بزرگسالان به این خاطر به ترجمه بیشتر شده که خواهان فانتزی هستند. این به معنای کنار گذاشتن کار رئال نیست، چراکه این سبک هم علاقهمندان خود را دارد ولی امروزه بیشتر نوجوانان کتابخوان به سمت فانتزی تمایل دارند. در شرایط کنونی، برای انتقال پیامها باید زبان و شیوه نوشتن را تغییر دهیم و از شیوهها و تکنیکهای جدید استفاده کنیم. گرههای موجود را باید با انجام کار کارشناسی برطرف کرد و با ایدههای جدید متناسب با مقتضیات زمانه، کارهای ادبی نو ارائه دهیم.
آسیبهای رویکرد آئیننامه در داستاننویسی
محسن هجری دیگر سخنران این نشست تخصصی نیز درباره تعریف داستان انقلاب، بیان کرد: تصور میکنم همیشه مفاهیم و طبقهبندیها بعد از رخدادهای عینی شکل میگیرد، ازجمله طبقهبندیهایی که در حوزه ادبیات صورت گرفت؛ مانند ادبیات تاریخی، ادبیات پایداری، ادبیات انقلاب، ادبیات سیاسی. وقتی نویسنده یک متن را شکل میدهد، جهانبینی و ایده خود را در متن وارد میکند و سپس پژوهشگر و کارشناس، با مطالعه آن میگوید که متن این کتاب در چه دستهبندی قرار میگیرد.
وی ادامه داد: پس از انقلاب یک نگاه رسمی داشتیم که چارچوبی ایدئولوژیک را تعریف کرد که میتوانم آن را به رویکرد آئیننامهای تشبیه کنم که برای نویسنده تعیین تکلیف میکرد. نویسنده دعوت شد در این چارچوب متن خلق کند. این موضوع تا حد زیادی باعث مهار جوشش و خلاقیت ادبی شد. اگر نویسنده بخواهد در چارچوب یک آئیننامه بنویسد، آن آئیننامه، نویسنده را محدود کرده و دائم به او یادآوری میکند که در یک زمینه و محدوده مشخص باید حرکت کند. متنهای مرتبط با انقلاب از دهه 20 تا 15 خردا 42 و از آن برهه تا پیروزی انقلاب، هرکدام در یک مقطعی روایت شدهاند ولی نویسندهها در ذهن نداشتند که میخواهند آنرا در کدام چارچوب و قالب بنویسند. این رویکرد بیشتر پس از انقلاب رایج شد.
نویسنده «داستان فکر ایرانی»، گفت: داستان انقلاب، داستانی در خدمت اهداف انقلاب اسلامی است. تصور من این است که تعریفهای موجود، جامع نیستند. به نظر من، ادبیات انقلاب اسلامی، تعریفی سیار دارد و نمیتوان تعریف جامعی ارائه داد. ادبیات نباید به مفهوم کپی کردن از روی چیز دیگری باشد.
هجری در ادامه با اشاره به موضوع آسیبشناسی ادبیات کودک و نوجوان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اظهار کرد: ابتدا باید مفهوم ادبیات را معرفی کنیم. ادبیات متنی است که با روایت و بیان مستقیم سروکار ندارد. ادبیات وادی ایجاز، کنایه، تشبیه، تمثیل و استعاره است. وقتی به ادبیات رو میآوریم که نمیخواهیم به بیان مستقیم بپردازیم و قصد پرهیز از بیان مستقیم را داریم. در واقع از این زاویه، ادبیات مضمونی است که هر واژهای وارد آن میشود باید آداب آنرا بپذیرد. لذا بیتوجهی به ذات ادبیات، نخستین بحث در آسیبشناسی این حوزه است.
وی افزود: در دورههای مختلف در حوزه ادبیات کودک و نوجوان چند رویکرد وجود داشته است. نخست، رویکرد اخلاقی که بیشتر مربوط به قبل از دوران مدرن است. دومین رویکرد بعد از انقلاب مشروطه برای تلطیف فضای تربیتی و آموزشی شکل گرفت. سومین رویکرد نیز هنری است که بیشتر بعد از انقلاب و به منظور لذت بیشتر مخاطب از وجوه زیبائیشناختی است. در این رویکرد هم آموزههای اخلاقی، آموزشی و تربیتی بیان میشود ولی زبان، زبان مستقیم نیست، بلکه یک متن چندلایه برای ارتباط بیشتر مخاطب با مضامین زیبائیشناسانه شکل میگیرد.
نویسنده کتاب «طلوع آن ستاره»، گفت: یکی از آسیبهایی که متاسفانه پس از انقلاب با آن مواجه شدیم، استفاده از ادبیات برای اهداف انسانی و اخلاقی بود، در حالیکه نباید از جنس ادبیات فاصله میگرفتیم. آنقدر مضمون برای ما ارزش پیدا کرد که از جنس و ذات اصلی ادبیات فاصله گرفتیم. لذا یکی از اصلیترین آسیبها، اشتیاق ما برای انتقال مفاهیم انقلابی، انسانی و اسلامی بوده که ما را از ذات واقعی ادبیات دور کرد. مدیران فرهنگی، شرایط زمانی و علایق نویسندهها در این زمینه تاثیرگذار بودند.
هجری در ادامه بیان کرد: فضای داستان و رمان، فضای پیدا و پنهان است و مخاطب دوست ندارد همچیز برایش وضوح داشته باشد. نوجوان ما به جنگ و انقلاب و آموزههای اخلاقی علاقهمند است ولی وقتی سراغ کتاب میآید، به دنبال ادبیات فانتزی و خیال است. عنصر خیال برای این قشر در اولویت قرار دارد. در جهان واقعیت، در چارچوب مناسبات علّی اسیر هستیم، ولی در جهان ادبیات و خیال، جهان موردنظر خود را میسازیم. نوجوان دوست ندارد وارد جهان علت و معلولها شود و فانتزی به معنای عام چیزی است که از جنس خیال باشد.
وی همچنین با اشاره به فراز و فرودهای داستاننویسی پس از انقلاب اسلامی نیز افزود: به تدریج در این چهار دهه، به ماهیت ادبیات نزدیکتر شدیم و از زبانی که آموزش مخاطب را هدف قرار میدهد، فاصله گرفته و به جهان پررمز و راز ادبیات پناه بردیم. مخاطب سراغ داستانهایی میرود که مملو از گره و جذابیت است؛ گرههایی که دوست دارد خودش آنها را باز کند.
این داستاننویس گفت: اتفاق مثبتی که در این چهار دهه شاهد بودیم، احترام گذاشتن و توجه به عنصر جذابیت و نیاز مخاطب بهویژه مخاطب کودک و نوجوان است. ابتدای انقلاب تصور میشد که میتوان مضمون داستان را به مخاطب دیکته کرد، ولی به مرور مشخص شد این اصل درست نیست. امروز نویسندگانی که به مضامین دینی، انقلابی و جنگ علاقهمند هستند متوجه شدهاند که دیگر با زبان و شیوه دهه 60 نمیتوان راه به جایی برد.
هجری در پایان سخنانش اظهار کرد: در این جریان تحول، نگاه نویسنده و مخاطب تغییر کرده ولی نگاه مدیران فرهنگی ما هنوز تغییری نکرده و میخواهند نویسنده را وادار کنند در یک چارچوب خاص بنویسد که این نوع نوشتن نیز مخاطب را جذب نمیکند و وقتی مدیر فرهنگی بهجای نویسنده تصمیم میگیرد، ماحصل این میشود که مخاطب را از دست میدهیم.
خلق آثاری با نگاههای نو و توجه به زوایای کمتر دیده شده
محمد حنیف بهعنوان گرداننده بحثها نیز در این نشست تخصصی در سخنانی کوتاه گفت: انقلاب ما، انقلاب اسلامی بوده، ولی برای به باز نشستن آن انسانهای مختلفی در حوزههای مختلف ادبیات قلم زدهاند. پیش از انقلاب آثاری از بزرگانی همچون بزرگ علوی، احمد محمود و سیمین دانشور و گلابدرهای تولید شده و پس از انقلاب نیز افرادی همچون امیرحسین فردی، سید مهدی شجاعی، مومنی آثار ارزشمندی خلق کردهاند.
وی ادامه داد: بسیاری از نویسندگان ما کودتای 28 مرداد 1332 را خیلی برجسته میکنند، ولی در عوض به واقعه 15 خرداد در آثار داستانی اندکی پرداخته شده است. برخی اهالی قلم نیز گروههای سیاسی را در آثار خود برجسته کردهاند در حالیکه خاستگاه بسیاری از افرادی که در سال 57 انقلاب کردهاند در جای دیگری است. حرف من این است که داستانی بنویسیم که در آن به مفاهیمی همچون نقش بازار و مسجد در انقلاب یا رفتارهای مسالمتآمیز در برابر رفتارهای مسلحانه نگاه و توجه ویژهتری داشته باشد. ما نیاز به خلق آثاری با نگاههای نو و توجه به زوایای کمتر دیده شده داریم.
این نویسنده و پژوهشگر بیان کرد: علاوه بر آسیبهایی که از سوی سخنرانان نشست مطرح شد، در زمینههای مدیریت فرهنگی، تبلیغات و حتی شکل ظاهری و طراحی کتابها نیز مشکلاتی داریم که باید بررسی و مرتفع شوند.
نظر شما