برشی از کتاب «الف لام خمینی» به مناسبت سالروز رحلت شیخ عبدالکریم حائری یزدی؛
ارادت علمی و قلبی حاجآقا روحالله به استادش
ارادت علمی و قلبی حاجآقا روحالله به استادش، حاج شیخ، بارها در جملات کوتاه و موجز او رخ نمود. وی همواره از آقای حائری به «شیخنا»/ شیخ ما یاد میکرد. این ترکیب در واژگان اهل علم و دل، ضمن اشارت به شاگردی و مریدی، حکایت از والایی مقام و علو جاه استاد و مراد دارد؛ مخصوصا اگر دانسته شود که این شاگرد تا چه اندازه در کابرد القاب ممسک و محتاط بوده است.
به مناسبت سالروز درگذشت آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی، برگهایی از کتاب «الف لام خمینی» تالیف هدایتالله بهبودی که به این موضوع اختصاص دارد، انتخاب و پیشروی علاقهمندان قرار گرفته است.
«آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، ساعت 30: 22 نهم بهمن 1315 چشم از جهان فروبست. پانزده سال از زمانی که او به حوزه علمیه کمرمق قم آمد و با بنیانی نو، جان تازهای به آن بخشید، میگذشت. مغناطیس فقاهت او عالمان بسیاری را به این شهر کشید و خیلی زود قم را به مرکز تعاطی آراء فقهی تبدیل کرد. حکمای نامور نیز برای بهرهمندی از دانش آیتالله چندسالی به قم آمده، ضمن شرکت در درس خارج او، به تدریس فلسفه همت گماشتند و حوزه علمیه قم را شریک گسترش معارف حکمی تهران کردند. مزایای سیاسی حضور حاجشیخ در قم کمتر از فواید علمی آن نبود. وجود او ادامه هر رخداد سیاسی مذهبی را به قم میکشید؛ چه این حادثه یک سرش در عتبات عالیات باشد، چه در تهران، اصفهان، تبریز و مشهد. هرچند دوری از سیاست را یکی از ویژگیهای آیتالله برشمردهاند، اما در پشت این واقعیت، باید به این حقیقت اشاره کرد که او نهال علوم دینی را آشکارا در حوزه علمیه قم غرس کرد و پنهانی با قنات سیاست آبیاری نمود.
فردای فرمان یافتن حاجشیخ، جراید پایتخت خبر را درج کردند و نوشتند که ساعت 12 ظهر مراسم تشییع با حضور چند هزار نفر در قم انجام شد. دولت رضاشاه در یازدهم بهمن مجلس ترحیمی در مسجدشاه برپا کرد که رئیس الوزرا، برخی از اعضای کابینه، روحانیان و اصناف در آن شرکت جستند.
این مراسم، محدود به تهران و قم نبود. مردم شهرهای دیگر نیز در سوگ رئیس روحانی کشور شرکت کردند، اما عوامل دولتی تضییقاتی برای جلسههای ختم آیتالله در قم به اجرا گذاشتند. شاهدان نزدیک گفتهاند: «در تمام شهرستانها دو روز مجلس ترحیم گرفتند، ولی در قم مراسم تشییع جنازه و کفن و دفن بیشتر از نصف روز طول نکشید. همان شب هم فاتحه گرفتند و از فردای آن روز مجلس فاتحه قدغن شد. در تهران نیز از طرف دولت مجلس ترحیمی در مسجدشاه برگزار شد، ولی امام جمعه تهران که قصد داشت فاتحهای بگیرد، پهلوی به او اجازه نداد.» منع برپایی مراسم ختم در مساجد قم، شاگردان و دوستداران حاج شیخ را در خانهاش گردآورد. «آنجا را دیگر نتوانست جلوگیری کند.»
ارادت علمی و قلبی حاجآقا روحالله به استادش، حاج شیخ، بارها در جملات کوتاه و موجز او رخ نمود. وی همواره از آقای حائری به «شیخنا»/ شیخ ما یاد میکرد. این ترکیب در واژگان اهل علم و دل، ضمن اشارت به شاگردی و مریدی، حکایت از والایی مقام و علو جاه استاد و مراد دارد؛ مخصوصا اگر دانسته شود که این شاگرد تا چه اندازه در کابرد القاب ممسک و محتاط بوده است. وقتی مقدمه کتاب دماء ثلاثه را به نویسندهاش، حاجآقا روحالله خمینی، نشان دادند، آن را خواند. نویسنده مقدمه یادی از استاد مولف، مرحوم آیتالله حائری، کرده بود. «من برای مرحوم حائری از پیشوند حضرت آیتالله استفاده کرده بودم. اما وقتی به این جمله رسیدند ناراحت شدند و فرمودند: باید مینوشتی آیتالله العظمی. ایشان بطنی بودند در علم!»
گفتنی است پس از درگذشت حاج شیخ، حاج اقا روحالله، در درسی که بخواهد مطلبی به داشتههای علمیاش بیفزاید، شرکت نکرد؛ اما برای مرور فقه و اصول، با عالمانی چون سیدصدرالدین صدر و سیداحمد زنجانی بحث و تبادلنظر داشت.»
نظر شما