جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۴:۴۳
دميرچي شناسنامه چاپ ایران بود

دميرچي شناسنامه چاپ بود با تواضع به محل اتحاديه‌ها مي‌رفت تا اطلاعاتي برای تكميل آثارش كسب كند كه مطلبي گيرش نمي‌آمد. به جرات عرض مي‌كنم كمتر شخصي چه پير يا جوان در كشور در خانواده چاپ وجود دارد كه ايشان را نشناسد. دومين همچون شخصيتي بزرگمرد وجود ندارد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، غلامرضا شجاع؛ مدیرعامل تعاونی لیتوگرافان تهران یادداشتی در پی درگذشت زنده‌یاد اسمعیل دمیرچی؛ پیشکسوت صنعت چاپ ایران یادداشتی به ایبنا ارسال کرده است که به شرح زیر است:
 
 
بازگشت همه به سوي اوست
 پرواز جناب استاد اسماعيل دميرچي را به خانواده و خصوصا فرزند برومند اين عزيز سفر كرده تسليت عرض مي‌كنم .
 
دميرچي شناسنامه چاپ بود با تواضع به محل اتحاديه‌ها مي‌رفت تا اطلاعاتي جهت تكميل آثارش كسب كند كه مطلبي گيرش نمي‌آمد. به جرات عرض مي‌كنم كمتر شخصي چه پير يا جوان در كشور در خانواده چاپ وجود دارد كه ايشان را نشناسد. دومين همچون شخصيتي بزرگمرد وجود ندارد،
امين خانواده مرحوم نورياني بزرگ بود و آثار مكتوب به جا مانده از ايشان نشان‌دهنده گوشها ي از تلاش‌هاي اين بزرگ‌مرد بي‌ادعا بود وقتي كه حدود ٢ دهه قبل همسرش به رحمت ايزدي پيوست و تنها يار غار او در منزل بود و مي‌گفت چه كنم چگونه بدون او ادامه دهم.

همه مخاطبينش كه امروز و فرداها پیام تسليت ارسال كرده يا خواهند كرد در پشت ميز رياست گامي يا حمايتي برايش بر نمي‌داشتند. تمام عشقش در خانه بود كه خستگي بي‌وفائي‌ها را از تنش بدر مي‌كرد. جزء اولين مردهايي بود در تهران كه اصرار داشت عكس همسرش بر روي برگه آگهي ترحيم خانمش باشد در حالی که هنوز عكس بر روي برگه ترحيم براي خانم‌ها چيز غريبي بود و مدل نشده بود.

او هر بار به ما كوچكتر ها سر مي‌زد جز خجالت و جز ناتواني از زحمات خستگي‌ناپذيرش چيزي نداشتيم تقديم كنيم فقط احترام و احترام.
 
بي‌وفائي كتابخانه مجلس شوراي اسلامي در ارتباط با آن همه زحمات چندساله و جمع‌آوري ماشين‌آلات قديمي چاپ و صنايع وابسته كه از داخل و خارج از كشور در موزه‌اي در كنار هم با زحمات فراوان گرد آورده بود و با جابجايي مديري با بي‌احترامي پاره‌هاي تن او را كه با خون دل جمع‌آوري كرده بود که با صدمه و كم ارزش خواندن در انباري غير استاندارد و به دور ريختن ضربه‌اي بزرگ به اين خادم صنعت چاپ بود.

وقتي از بي‌وفائي و بي‌توجهي و بي‌تفاوتي اتحاديه‌ها و ارشاد آن زمان همراه با قطره اشكي از ديدگانش جاري مي‌شد جز شرمندگي و عجز كاري از دستم بر نمي‌آمد و ايشان را با آبروي كمي كه داشتم قرار ملاقات با مسئولين برايش بر قرار مي‌كردم ولي جز بي‌وفایي خبري از ايشان نمي شنيدم.
 
 در يكي از مراسم كاروان مهرباني مي‌گفت آرزويم همبستگي و يكي‌شدن اتحاديه‌هاست كه مورد اعتراض يكي از روساي اتحاديه واقع مي‌شود كه چرا اين جمله را گفتي.

سال گذشته وقتي به رسم قدرداني كتابي فوق نفيس با دست پيشكسوت صنفمان؛ جناب غلامرضا اميرزاده تقديم ايشان شد فرمودند که اين كتاب اگر هم وزنش طلا مي‌داديد طلا براي من كم‌ارزش‌تر بود .
 
يادش گرامي و روح بلندش شاد .

غلامرضا شجاع 
مدير عامل شركت تعاوني سازندگان كليشه و ليتوگراف، مهر و پلاك و چاپ اسكرين

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط