بهزاد پاکروح درباره تبعات نشر غیرقانونی کتاب در فضای مجازی به ایبنا گفت:
دانلود غیرقانونی کتاب حکم تصرف مال غیر را دارد
مسئول انتشارات اندیشهسرا با اشاره به آسیبهای فضای مجازی به حوزه نشر گفت: شما باید با یک تلفن بتوانید جلوی این آتشسوزی معنوی را بگیرید نه اینکه ناشر یا نویسندهای احساس کند پیگیری این تخلف زحمت و هزینهاش خیلی زیاد است و آنقدر طول میکشد که نوشداروی پس از مرگ سهراب خواهد شد.
این موضوع بهانهای شد که دقایقی با بهزاد پاکروح؛ پژوهشگر، نویسنده و مسئول انتشارات اندیشهسرا به گفتوگو بنشینیم تا مباحث مرتبط با کپی غیرقانونی کتاب در فضای مجازی را در این مصاحبه به بوته نقد گذاشتیم.
اين روزها وضعيت كپي غيرقانوني كتابها در فضاهاي مجازي چگونه است؟
از زمانی که دستگاههای چاپ دیجیتال و صحافیهای کوچک بهآسانی در دسترس قرار گرفتهاند، نشر غیرقانونی کتاب بهصورت کپی کاغذی «از نظر تعداد عناوین»، رشد زیادی یافته. قبلا تنها انتشار غیرقانونیِ کتابهای بسیارپرفروش برای سوء استفادهکنندگان مقرون به صرفه بود؛ حالا در تیراژ کم هم برایشان مقرون به صرفه است. در فضای مجازی و بهویژه از زمانی که تشکیل کانال و ابَرگروهها در محیط تلگرام امکانپذیر شد، تاثیر ویرانگری بر صنعت نشر کشور گذاشته شد که میزان آن از تکثیر کاغذی کتابها بسیار بیشتر است.
در جمع، به جایی رسیدهایم که با توجه به این واقعیت و البته در کنار سایر واقعیتها، نشر از نظر اقتصادی برای اغلب ناشران مقرون به صرفه نیست و اگر کسی دارد این کار را ادامه میدهد یا از روی علاقه و به قصد خدمت است، یا در کارش گیر کرده و جمع کردنش طول میکشد! در هر حال به اختیار یا به اجبار، بیشتر نشرها در حال کوچک شدن هستند. از دیدِ تولید محتوا هم، وضع مناسبی نیست. در این شرایط تعداد کمی مولف حرفهای حاضرند برای تألیف وقت بگذارند و این بر روی کیفیت محتوای کتابها تاثیر چشمگیر گذاشته و بهتدریج بیشتر و بیشتر اثر خواهد گذاشت.
اگر تغییر مثبت بزرگی در شرایط ایجاد نشود، عده کسانی که کتاب ارزشمند مینویسند و عده ناشرانی که کتاب ارزشمند منتشر میکنند کمتر و کمتر خواهد شد.
در این میان همكاري نهادهاي مؤثر در برخورد با اين جرائم را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اگر «نسبت به گذشته خودشان» در نظر بگیریم پیشرفت زیادی رخ داده؛ اما «نسبت به گذشته خودشان» ملاک خوبی نیست. باید این پیشرفت در حدی باشد که از پیشرفتِ سوء استفادهکنندگان بیشتر باشد. اگر برخورد «صد برابر» شده باشد اما میزان سوء استفاده «ده هزار برابر»؛ شرایط نسبت به گذشته بدتر است و بهخاطر رشد چشمگیر سوء استفاده از فناوری، متاسفانه همینطور هست یعنی انتشار غیرقانونی کتاب چنان تسهیل و تسریع شده که برای خنثی کردنش باید به دنبال روشهای دیگری هم باشیم. سرعت عمل در برخورد هم متناسب با سرعت تخلفها نیست. عکسالعمل نهادهای مسئول باید مثل عکسالعمل آتشنشانی باشد! تا شما با یک تلفن بتوانید جلوی این آتشسوزی معنوی را بگیرید نه اینکه ناشر یا نویسندهای احساس کند پیگیری این تخلف زحمت و هزینهاش خیلی زیاد است و آنقدر طول میکشد که نوشداروی پس از مرگ سهراب خواهد شد.
فكر میکنید اقداماتي كه تاكنون انجام شده، مؤثر بوده است و اگر نبوده چه پيشنهادي داريد؟
اقدامات مفید بوده اما متناسب با کارهای سوءاستفادهکنندگان رشد نکرده. تاکنون راه و روش مناسب «از نظر گستردگی و سرعت عمل» برای برخورد با انتشار غیرقانونی کتاب «در فضای مجازی» وجود نداشته. ناشران زیادی کتابشان به صورت غیرمجاز در فضای مجازی قرار گرفته و جمع کردن کاملش ممکن نیست. اگر در یک کانالِ صدنفره فایل کتابی منتشر شود، به فرض اینکه ناشر فورا باخبر شود، و به فرض اینکه در کوتاهترین زمان ممکن با ادمین کانال تماس بگیرد و به فرض اینکه نتیجه این باشد که کتاب از کانال حذف شود، در همین زمان کوتاه معمولا تعداد قابل توجهی ارسال(فوروارد) انجام شده و حتی پس از حذف از منبع اول، انتشار فایل در فضای مجازی با رشد تصاعدی ادامه مییابد.
تعداد زیادی از اعضای این کانالهایی که فایل کتاب را بدون اجازه ناشر منتشر میکنند، خودشان کانالی یا گروهی دارند که به همین کار مشغولاند به این ترتیب کتابی که وارد این شبکه میشود دیگر حذف کاملش ممکن نیست؛ لذا روشهایی که مشکل را اساسی و کامل رفع نکند مثل ناتمام مصرف کردن آنتیبیوتیک است که آن آنتیبیوتیک را بیاثر میکند!
كمكاري ناشران در اين زمينه مؤثر بوده يا تشكلهاي صنفي يا نهادهاي دولتي؟
در حالت ایدهآل، وظیفه ناشر نیست که کل بازار و فضای مجازی را رصد کند و با سوء استفادهها برخورد کند. امکاناتش هم برای این کار کافی نیست. این کاری نیست که انجامش را از ناشران توقع داشته باشیم هرچند برخی از آنها وقت و هزینه زیادی را در این راه صرف کردهاند. اینکه توقع داشته باشیم ناشر خودش این مشکل را حل کند تا حدی شبیه به این است که پلیس به کسی که خودرویش را دزدیدهاند بگوید خودت برو خودرو و دزد را پیدا کن.
تشکلهای صنفی هم امکانات لازم برای برخورد کامل با این حجم تخلف را ندارند و باید از ایجاد ارتباط با بیرون از تشکل استفاده کنند. نه فقط دولت، از مجلس و قوه قضائیه هم انتظار داریم که نقش چشمگیری در این کار داشته باشند. رسانهها و مردم هم بخش مهمی در پازلِ اصلاح این وضعیت هستند. چون رفع اساسی این مشکل، به اطلاعرسانی صحیح به تکتک مردم نیاز دارد. این یک کشتی است که هیچکس نباید زیر پای خودش را سوراخ کند! موضوع از بین رفتن درآمد ناشر و نویسنده نیست؛ این است که اگر این وضع ادامه پیدا کند، عاقبت نه نویسندهای خواهد نوشت و نه ناشری میتواند کتاب تازهای را منتشر کند.
به نظر شما ناشران چگونه ميتوانند از فضاي مجازي و شبكههاي مختلف براي برخورد با اين بياخلاقيها بهره ببرند؟
در این زمینه، استفادهای که ناشران میتوانند از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بکنند آموزش و آگاهیبخشی است. اگر توضیح صحیح و کاملی به زبان ساده به مردم داده شود بخش بزرگی از مسأله حل میشود. این آموزش و آگاهیبخشی هنوز در سطح وسیع رخ نداده و بسیاری از مردم از اشکالات و مشکلات این وضعیت باخبر نیستند.
ناشران، نویسندگان، رسانههای معتبر و کسانی که میدانند و میتوانند، باید در فرهنگسازی در این زمینه تلاش کنند. فرهنگ، ذرهذره ساخته میشود. باید از فضای مجازی که در آن هرکسی میتواند گوینده یا بازگوکننده در سطح وسیع باشد شروع کنیم و فرهنگ رعایت حقوق مولفین و مصنفین را بسازیم.
باید توجه مردم را به این نکته جلب کرد که حتی برای بازنشر یک مطلب در فضای مجازی باید اصولی رعایت شود تا چه رسد به بازنشر یک کتاب که حاصل سالها تلاش یک نویسنده است و ناشر برای انتشار آن سرمایهگذاری کرده. روش درستِ بازنشر مطلب در فضای مجازی را کسی به کاربران نگفته است و از قضا، ادمینهای اکثر کانالهای تلگرامی بزرگ حیات کانلشان در رعایت نکردن آن است و ادمینهای بسیاری از گروههای تلگرامی بزرگ هم، به همین دلیل، کاربران را مجبور به حرکت در خلاف جهت میکنند.
در کشورهای پیشرفته، حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان، علاوه بر اینکه بهصورت جدی مورد حمایت قانون است، رعایتش در اثر آموزش و نیز رفتار صحیح، به فرهنگ تبدیل شده. برخی کشورها، در این راه مبتدی هستند و اصلاح باورها و رفتارهای نادرست در آنها به عزم عمومی نیازمند است. بازنشر مطالبِ یک کانال تلگرامی بهصورت کپی (با حذف لینک یا تغییر لینک)، ناقض حقوق معنوی پدیدآورنده است.
اصولی که باید رعایت شوند برای اغلب کاربران فضای مجازیِ فارسی آنقدر غریب است که غالبا اطلاعرسانی درباره آنها با جبههگیری اشخاص (معمولا سوء استفادهکنندگان و گاهی هم اشخاصی که قصد سوء استفاده ندارند) روبهرو میشود. در بیشتر گروههای تلگرامی بزرگ از کاربران خواسته میشود که مطالب را فوروارد نکنند بلکه کپی و لینک آن را حذف کنند! حتی روبوتهایی را به گروهها اضافه کردهاند که مطالب لینکدار را حذف میکنند!
به این روش؛ هم حق معنوی مؤلف زیر پا گذاشته میشود، هم برای بیننده معلوم نیست که مطلب از کجاست، تا میزان اعتبار آن را بداند یا اگر بخواهد، بتواند به منبع دسترسی پیدا کند و مطالب مشابه را بخواند؛ هم مسئولیت محتوای آن به عهده کپیکننده خواهد بود.
حفظ لینک، تضییع «بخشی» از حق معنوی پدیدآورنده است. نقل مطلب از پدیدآورنده در واقع نیاز به اجازه دارد و ذکر منبع کافی نیست. حق مادی پدیدآورنده جدای از این است و ممکن است از این لحاظ درج مطلب نیازمند کسب اجازه از صاحب اثر باشد. وقتی از «اثر» صحبت میشود، منظور لزوما یک کتاب یا مقاله نیست؛ یک عکس و حتی یک جمله هم مشمول این گفته است. متاسفانه فضای مجازی فارسی، بیمبالاتی را از این لحاظ بسیار افزایش داده و سوءاستفادهکنندگان موفق شدهاند برخی تضییع حقوقها را به عرف تبدیل کنند. در صورت تصحیح نشدنِ این رویه، تضییع حقوق در فضاهای دیگر افزایش خواهد یافت. گستردگی این نقض و ریختن قبح این عمل، پس از گسترش پیامرسانهای پرکاربردتر بین عموم چشمگیر شده است.
همین زیر پا گذاشتن حقوق مؤلفین و مصنفین در فضای مجازی، سبب شده است که کانالهای تلگرامیِ تولیدکنندهی محتوا معمولا دارای چندهزار عضو باشند و کانالهایی که از چندین کانال تولیدکننده محتوا «مطلب میدزدند» چندده و گاه چندصد هزار عضو داشته باشند! مثلا یک خبرگزاری با بیش از صد خبرنگار و کارمند، کانالی چندهزارنفره دارد و یک کانال مجهول و مجعول که توسط یکی دو ادمینِ بیتخصص، مطالب چندین منبع دیگر را میدزدد چندصدهزار دنبالکننده دارد.
اینجا مشکل فقط بحث حقوق پدیدآورنده نیست، این کانالها در کنار درج مطالب منابع معتبر، از منابع نامعتبر هم هرچه دلشان خواست برمیدارند و به چندصدهزار مخاطب عرضه میکنند و افکار عمومی و فرهنگ جامعه میشود بازیچه این کانالها که خودش بحث مفصلی جدا از بحث امروز ماست.
به نظر شما كارگروه حمايت از آثار نويسندگان وزارت ارشاد در اين زمينه چقدر موفق بوده است؟
به نسبت وقتی که چنین کارگروهی نبود خیلی مفید و مؤثر بودهاند و جای تقدیر فراوان دارد اما به نسبت حجم و تنوع جرائمی که رخ داده، کاری که تاکنون انجام شده کافی نیست. اخیرا چندصدهزار کتاب که بدون اجازهی ناشر چاپ شده، کشف و ضبط شده است. این حجم، نشان از عظمتِ کار خلافکاران دارد. اما چند نکته قابل ذکر است:
الف. این برخورد عمدتا در سطح توزیعکنندگان بوده که مهمترین حلقه انتشار غیرقانونی کتابهای کاغذی هستند اما باید در سطح تولیدکنندگان و فروشندگان هم کارهای لازم انجام شود.
ب. این کتابها عمدتا کتابهای عمومی هستند، و باید منتظر باشیم این برخورد به زمینههای دیگر هم برسد. مثلا کتابهای دانشگاهی علاوه بر انتشار غیرقانونی در بازار کتاب، در داخل بعضی دانشگاهها به راحتی تکثیر میشوند. یا اینکه هنوز مراکز فنی که کارشان تکثیر است مطلع نیستند یا نمیخواهند مشتریشان را از دست بدهند و حاضرند کتاب کپی کنند.
ج. مورد مهم دیگر، فضای مجازی است. لازم است ساز و کارهایی برای برخورد «سریع» و «موثر» با کسانی که فایل کتاب ناشران را بدون اجازه در تارنماها، کانالهای تلگرامی و گروهها قرار میدهند پیشبینی شود. تلگرام تا حدی به کپیرایت جهانی توجه دارد و کانالهای زیادی را به خاطر عرضه کردن موسیقی و کتابهای غیرایرانی مسدود کرده است؛ آن هم بدون درخواست مستقیمِ شاکیانِ ذینفع؛ لذا انتظار داریم بشود آنها را قانع کرد که کانالهایی که حقوق مؤلفین و مصنفین داخلی ایران را نقض میکنند نیز مسدود شوند. مکاتبه با وزرای علوم و بهداشت برای پیشگیری از انتشار غیرمجاز کتاب در دانشگاهها و مکاتبه با مدیران اصلی شرکت تلگرام میتواند سبب پیشرفت زیادی در برخورد با انتشار غیرقانونی کتاب شود.
متنی در شبکه مجازی منتشر شده که ادعا میکند دانلود کتاب حکم امانت گرفتن کتاب از کتابخانه را دارد. آیا این صحیح است؟
نویسندهی آن مطلب، آقای اندرو فورسهایمز، اظهار نظرشان ناشی از «شناخت بسیار ناقص» است. هریک از ما ممکن است درباره مسائلی که اطلاعاتمان دربارهشان ناقص است نظری داشته باشیم اما اگر نظرمان با قانون و اخلاق مغایر باشد نباید مبنای عمل قرار گیرد و نباید به صورت عامهپسند انتشار یابد مبادا شنوندهای با شنیدن استدلالِ یک طرف، قانع شود و به آن عمل کند! یا دستآویز کسانی برای سوء استفاده قرار گیرد.
پیش از این ادمینهای کانالهای تلگرامی که با گذاشتن فایل کتب ناشران در کاناشان آنها را میسوزانند از این مطلب سوء استفاده کرده بودند؛ به این شکل که آن را نه بهعنوان «یک نظرِ پذیرفته نشده»، که جایگزین اخلاق، قانون و شرع میدانستند.
الف. استدلالِ به کار رفته در آن نوشته، شبیه به این است که به شخصی بگوییم شما که یکهزارمِ ثروتت را صرف کار خیر کردهای، بقیه ثروتت را هم در همین راه، یکجا و فورا در اختیار بگذار و برو دوباره از صفر شروع کن! و دوباره هم هرچه را که به دست میآوری فورا در همین چرخه بگذار!
کاری که کتابخانهها میکنند سبب تعطیلی ناشران و کتابفروشان و کنارهگیری نویسندگان از نوشتن و مترجمان از ترجمه کردن نمیشود اما دانلود غیرقانونی کتاب سبب این اتفاقات میشود؛ نکتهی اصلی این است. درست است که نشر در ایران، در بهترین حالتِ خود، به نسبت زحمت و ریسکی که دارد در مقایسه با بیشتر مشاغل کار سوددهی نیست، اما به اندازهی دوام خودش که باید درآمد داشته باشد! و دوامش به همین کتابهایی وابسته است که برخی بهراحتی آن را از بین میبرند. میگویند بچهها دور برکهای جمع شده بودند و مسابقه پرتاب سنگ به داخل برکه داشتند. یکی از قورباغهها سرش را از آب در آورد و گفت: «این که برای شما سرگرمیه، برای ما حکم مرگ و زندگیه»!
ب. نویسنده آن مطلب، تنها بخشی از تأثیر کتابخانهها را دیده و تعمیم داده است؛ غافل از اینکه کار کتابخانهها جنبههای دیگری هم دارد. مثلا آنها خود، مشتری خوبی برای ناشران هستند و اگر فقط همان کتابخانهها بهخوبی توسعه یابند و خریدار کتابها باشند، دوام کار ناشران و نویسندگان امکانپذیر است. دانلودکنندگانِ غیرقانونی کتاب، در این جهت تاثیرشان فقط منفی است و در همین حالت که کارشان توجیه اخلاقی نشده و قانون هم با آنها مخالف است، در بعضی کشورها سبب ایجاد شکستگیهای عظیم در کشتی نشر شده است.
ج. گروهی از استفادهکنندگان از کتابهای کتابخانهها، کسانی هستند که در صورت عدم وجود کتاب در کتابخانه، آن کتاب را خریداری نمیکنند؛ از این رو، بخشی از فعالیت کتابخانه، سبب کاهش فروش کتاب نمیشود. در سوی دیگر، بخش هرچند کوچکی از فعالیت کتابخانه سبب معرفی کتاب و افزایش فروش آن میشود.
د. معامله ناشر و کتابخانه دارای موافقت صاحب مادی و معنویِ اثر است. ناشر و نویسنده در حالت معمول از اینکه کتابشان در کتابخانه در اختیار خوانندگان گذاشته شود رضایت دارند. دانلود غیرقانونی کتاب، فاقد این رضایت است و از نظر حقوقی، حکمِ تصرف در مال غیر را دارد. معامله بر اساس رضایت یک طرف (خریدار) معتبر نیست و واسطهی این کار در این حالت «به فرض» که "دزدی" و "تضییع حق" را نادیده بگیریم، در کمترین حد، مرتکب "معاملهی فضولی" (فروش مال غیر) شده است که عملی باطل است.
نظر شما