جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۰
توانایی یالوم در ترکیب ادبیات و اگزیستانسیالیسم او را محبوب ایرانیان می‌کند

حسین کاظمی یزدی که تاکنون تعدادی از آثار ارویین یالوم را در ایران ترجمه کرده معتقد است، روان‌شناسی در ادبیات قدمتی به اندازه خود ادبیات دارد و توانایی یالوم در ترکیب ادبیات و اگزیستانسیالیسم است که او را در ایران محبوب کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)ـ اروین دیوید یالوم روانپزشک و نویسنده آمریکایی چند سالی‌ست که با رمان‌ها و حتی کتاب‌های نظری‌اش در حوزه روان‌شناسی برای کتابخوانان ایرانی به ویژه علاقه‌مندان به مباحث روان‌شناسی به چهره‌ای محبوب و پرمخاطب تبدیل شده است. 

او که با رمان «وقتی نیچه گریست» جای خود را بین مخاطبان ایرانی باز کرد؛ به دلیل نوع نگاهش به مباحث روان‌شناختی و روانکاوی که ریشه در فلسفه اگزیستانسیالیسم دارد، کم‌کم هم‌پای یونگ و فروید در لیست کتاب‌های پرفروش حوزه روان‌شناسی ایران قرار گرفت. با توجه به نوع نگاهی که یالوم به مسائل روان‌شناختی دارد و اینکه بازار کتاب در این سال‌ها با حجم انبوهی از آثار روان‌شناسی تجاری و زرد مواجه است؛ چرایی توجه مخاطب ایرانی به آثار یالوم احتمالا تصویر قابل اعتنا از نگاه جامعه ما به امر روان‌شناختی به دست می‌دهد.
 

مردم روان‌شناسی را به زندگی روزمره خود راه داده‌اند

حسین کاظمی‌یزدی (مترجم آثار یالوم) از جمله کتاب‌های «یالوم‌خوانان» و «من شدن، خاطرات یک روان‌پزشک» در گفت‌وگو با ایبنا درباره چرایی استقبال جامعه کتابخوان ایرانی از یالوم می‌گوید: یالوم اتفاقا در همین کتاب آخرش به نام «من شدن» می‌گوید که من در چند کشور مثل یونان و ترکیه  و ایران معروف شده‌ام و واقعا خودم هم نمی‌دانم چرا و چگونه در ترکیه و ایران تا این اندازه معروف شده‌ام و مردم کتاب‌هایم را دوست دارند. واقعیت این است که جامعه ما آن‌طور که از وضعیت انتشار کتاب‌های روان‌شناسی می‌بینیم و در حوزه‌های مختلف روان‌شناسی در ایران کتاب منتشر می‌شود به این مباحث علاقه‌مند هستند و روان‌شناسی حتی موضوعی‌ است که مردم در نشست‌ها و محافل خانوادگی خود از آن صحبت می‌کنند. از این مهمتر اینکه مسئله روان‌شناسی، روان‌کاوی و روان‌پزشکی در چند سال اخیر در ایران باب شده است چراکه تا پیش از این و حتی در دوره نوجوانی ما اینگونه بود که اگر کسی می‌خواست به روان‌کاو و روان‌پزشک مراجعه کند مردم نگاه خوبی به او نداشتند ولی امروز مردم ما متوجه شده‌اند که مسائل روانی چه اهمیت بالایی دارند و توجه به آن را در زندگی روزمره خود جای داده‌اند. 

مترجم آثار یالوم همچنین با اشاره به توانایی یالوم در خلق اثر ادبی یادآور می‌شود: اما اینکه چرا یالوم تا این حد و اندازه در ایران مورد استقبال قرار گرفته و می‌گیرد، نویسنده و ادیب بودن یالوم است. او داستان‌ها و رمان‌هایش را با تم و پیرنگ روان‌شناسی روایت می‌کند و از این رو کتاب برای مخاطب جذاب می‌شود، چراکه هم قصه می‌خواند و هم در عین حال مسائل روان‌شناختی به مخاطب می‌آموزد. البته که کتاب‌های نظری یالوم هم خالی از ذوق و قریحه نوشتن و نویسندگی او نیست و این کتاب‌هایش هم پر از حکایت هستند. بنابراین می‌توان گفت، او نویسنده بسیار راحتی‌ است و جنبه ادبی قوی در او وجود دارد و مطالب سخت و سنگین را هم به آسانی به مخاطب منتقل می‌کند. 
 

آیا روان‌شناسی اگزیستانسیالیستی انسان را جدا از مناسبات اجتماعی می‌بیند؟

در آثار یالوم بیشترین رنج و درد انسان ریشه در اضطراب‌هایی دارد که دلهره‌ها و هراس‌هایی وجودی هستند. نگاهی که به نظر می‌رسد صرفا از منظر فردی و شخصی به مسائل انسان می‌پردازد و این انسان را جدا از چارچوب‌ها و مناسبات اجتماعی موجود که در آن زیست می‌کند مورد واکاوی قرار می‌دهد. اما آیا واقعا می‌توان گفت روان‌شناختی اگزیستانسیالیستی که یالوم از آن صحبت می‌کند؛ انسان را موجودی جدا از مناسبات اجتماعی می‌بیند و اگر بله چنین نگاهی به انسان و مسائلش چرا بین مخاطب ایرانی مورد استقبال واقع شده است؟

کاظمی‌یزدی در پاسخ به این پرسش که آیا تمرکز یالوم به خودشناسی و روان‌کاوی پوچی و اضطراب درونی و ریشه‌های رنج درونی به نوعی فردی کردن ریشه‌های رنج انسان‌ها و نادیده گرفتن مناسبات اجتماعی و تبعیض‌ها در ایجاد آن‌ها نیست؛ بیان می‌کند: یالوم اساسا یک روان‌درمانگر اگزیستانسیالیست است و کتابی هم دارد به نام «روان‌درمانی اگزیستانسیال» که سال‌ها جزو منابع درسی دانشگاه‌های انگلیسی‌زبان بوده است. او در این کتاب توضیح می‌دهد که روان‌درمانی اگزیستانسیال چیست. همان‌طور که از نامش برمی‌آید روان‌درمانی اگزیستانسیال وابسته به طرز فکر اگزیستانسیالیستی‌‌ست؛ یک نحله فکری که دوران رونقش هم اوایل تا اواسط قرن بیستم بوده است. در اگزیستانسیالیسم مسئله اصلی آزادی انسان است و این آزادی را تا جایی تعریف می‌کنند که می‌گویند انسان می‌تواند خودش را بسازد. درواقع اگزیستانسیالیسیت‌ها معتقدند انسان با انتخاب‌هایی که انجام می‌دهد خودش را تعریف می‌کند و یک تعریف از پیش تعیین شده‌ای از انسان وجود ندارد.

این مترجم آثار یالوم این خودسازی انسانی از دید روان‌شناسی اگزیستانسیالیسیتی را نیز اینگونه تعریف می‌کند: در روان‌درمانی اگزیستانسیال هم به این مسئله تاکید می‌شود که ما در ساختن خودمان آزادیم و این آزادی مسئولیتی ایجاد می‌کند و این مسئولیت اضطرابی را در پی خودش دارد. اگزیستانسیالیست‌ها معتقدند این اضطراب باعث می‌شود ما خودمان را گول بزنیم که ما اصلا آزاد نیستیم و از این طریق اضطرابمان را کم کنیم. روان‌درمانی اگزیستانسیال این واقعیت را به ما نشان می‌دهد که آزاد هستیم و مسئول و این اضطراب هم چیزی نیست که بتوانی از شر آن خلاص شوی و با تو همراه است و اساسا همین اضطراب است که باعث عمل‌ کردن می‌شود.  منتها روان‌درمانگر اگزیستانسیالیست این اضطراب را کنترل می‌کند و کار روان‌درمانی اگزیستانسیال هم آموزش کنار آمدن انسان با چنین اضطراب‌هایی است. حالا اینکه شما بخواهید از یک منظر خارجی این موضوع را نقد کنید و همه روان‌درمانی اگزیستانسیال را زیر سوال ببرید در حوزه سواد و اختیار و تخصص من نیست. البته طبیعتا در بیرون از چهارچوب این تفکر روان‌شناسی تفکر و اندیشه‌هایی هم هستند که ممکن است آن را نقد کنند.

این مترجم می‌افزاید: خود یالوم درباره روان‌درمانی اگزیستانسیال نکته ظریفی را مطرح می‌کند و می‌گوید مثل دیگر مکاتب روانشناسی که اغلب هم از فروید وام گرفته‌ شده‌اند یک مکتب نیست؛ بلکه یک رویکرد است که هر روان‌درمانگر و روان‌کاوی می‌تواند از آن استفاده کند. در کتاب «روان‌شناسی اگزیستانسیالیست» هم مثالی می‌زند و می‌گوید اگر مکتب‌های روان‌کاوی و روان‌شناسی دستور غذاهای مختلف باشند روان‌شناسی اگزیستانسیالیست مثل ادویه‌ای‌ست که ما در تمام این دستورها از آن استفاده می‌کنیم و اگر نباشد غذا شکل ظاهری زیبای هم دارد ولی طعم و مزه خوشایندی ندارد. 


چرایی توجه جامعه ایرانی به روان‌شناسی اگزیستانسیالیسم 

از کاظمی‌یزدی می‌پرسیم با تمام این تفاسیر و تعریف از روان‌شناسی اگزیستانسیالیستی این میزان توجه جامعه ایرانی به این ژانر می‌تواند نشان‌دهنده چه چیزی باشد؟ و آیا می‌توان این را نشانه‌ای از افزایش اضطراب درونی افراد جامعه دانست. 

او می‌گوید: این پرسش واقعا مهم است و پاسخ به آن نیاز به پژوهش و تحقیق مفصل روش‌شناختی دارد. مسلما جامعه‌شناس و روان‌شناس در کنار همدیگر باید چنین پژوهشی را رقم بزنند. اما اگر بخواهم از منظر ادبی به قضیه نگاه کنم اگزیستانسیالیست مکتبی‌ست که همزمان و با چند سال اختلاف از دنیا در ایران شهره شد و متفکران و روشنفکران بزرگ ایرانی آثار اگزیستانسیالیست‌ها را ترجمه و به جامعه ایرانی معرفی کردند. از سوی دیگر چون اگزیستانسیالیست یک مسئله فلسفی صرف هم نیست و به حوزه اخلاق و ادبیات هم مرتبط می‌شود بین مردم همه‌گیر شده است. بسیاری از نویسندگان محبوب ما هم به طرز فکر اگزیستانسیالیستی نزدیک بودند. مثلا احمد شاملو که خیلی به این طرز فکر نزدیک بود.

به گفته این مترجم، شاید همه این‌ها باعث شده در ناخودآگاه جامعه ایران و لااقل، جامعه 70 سال پیش به بعد، متون اگزیستانسیالیستی مورد علاقه عموم باشد و حالا یالوم دو موضوع مورد علاقه مردم ایران یعنی روان‌شناسی و اگزیستانسیالیسم را به هم پیوند داده است. علاوه بر این روان‌شناسی در ادبیات قدمتی به اندازه خود ادبیات دارد و  حتی در ادبیات باستانی و کلاسیک هم تاثیر روان‌شناسی را می‌بینیم. پیش از اگزیستانسیالیست‌ها هم داستایوفسکی را در ادبیات داریم که او هم در ایران بسیار محبوب است و آثارش بارها بازترجمه و بازچاپ می‌شود. داستایوفسکی هم بین روان‌شناسی و ادبیات پیوند بسیار محکمی ایجاد کرده است، بنابراین به نظر می‌آید می‌توان به این نتیجه رسید که این توانایی یالوم در ترکیب ادبیات و اگزیستانسیالیسم است که او را در ایران محبوب کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها