شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۷
​ارزانی باعلت و گرانی باحکمت

از قدیم الایام بسیار شنیده‌ایم: هیچ گرانی بی‌حکمت و هیچ ارزانی بی‌علت نیست. شکی نیست که کتاب نیز طی شش‌ماه گذشته به خاطر افزایش بدون رویه و ضابطه قیمت مواد اولیه ـ تا حد دویست درصد ـ گران شده باشد و شده است و ناشران در این میان، قصوری نکرده و تقصیری ندارند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ نصرالله حدادی: از پله‌های ایستگاه مترو پایین می‌روم و با این که در قلب تهران هستم، اما ایستگاه نسبتاً خلوت است و تا رسیدن قطار، غرفه کوچک کتاب توجهم را به خود جلب می‌کند. بر روی دیواره غرفه با ماژیک قرمز، میزان تخفیف پنجاه درصد قید شده است. نگاهی به قیمت دو سه جلد از کتاب‌ها می‌اندازم. قیمت‌ها معقول به نظر می‌رسند و تمامی کتاب‌ها، اعم از جلد سخت و نرم، همان کتاب‌هایی است که در بساط کتاب‌فروشی‌های روبه‌روی دانشگاه دیده‌ام. از فروشنده که مشغول خواندن کتاب است ـ و سر در تلفن همراه ندارد ـ علت تخفیف زیاد را می‌پرسم و در جوابم، می‌گوید: عیبی داره؟ کتاب رو ارزون میدیم، مردم کتاب بخونن! پاسخ دندان‌شکنی است: ارزان می‌دهند، تا مردم کتابخوان شوند و عکس قضیه هم می‌تواند درست باشد: گرانی کتاب، باعث روگردانی مردم از مطالعه کتاب می‌شود؟ استدلال بدی نیست و می‌خواهم از خانمِ جوان فروشنده بپرسم: مگر چقدر کتاب سود دارد که با نصف قیمت آن را می‌فروشید؟ و با نگاه سردی که به من می‌افکند و همچون «عاقل اندر سفیه» است، پشیمان می‌شوم و حداقل یک جلد از کتاب‌های روی میز را می‌دانم که توسط طراران محترم به چاپ رسیده و خبری از «هولوگرام» مخصوص ناشر ـ که از دوستان قدیمی و بسیار خوب من است و در جشن چاپ پنجاهم آن شرکت کرده بودم ـ نیست و علتِ ارزان‌فروشی، از دور داد می‌زند، تا چه رسد به نزدیک و به رأی‌العین.

شباهنگام چشم به صفحه تلویزیون دوخته‌ام که مؤسسه نام آشنایی، کتاب‌های کمک درسی خود را با پنجاه درصد تخفیف ندا می‌دهد و گویا هزینه‌های ارسال را نیز متقبل شده، چرا که کافی است فلان شماره را، به فلان سامانه پیامکی بفرستید، تا ترتیب کارها داده شود و باز از خود می‌پرسم: مگر کتاب چند درصد سود دارد که پنجاه درصد می‌توان تخفیف داد؟ و می‌دانم در صدا و سیما، هزنه‌های تبلیغ به چه میزان است و به هنگام پخش خبر، استدعای وزیر آموزش و پرورش برای عدم پخش آگهی‌های مربوط به کتاب‌های کمک درسی از سیما و صدا و باز حرف پنجاه درصد است که از میزان آگهی تبلیغ این‌گونه کتاب‌ها کاسته شده و یا خواهد شد و تأکید وزیر بر این نکته: هشتاد و پنج درصد دانشگاه‌های کشور، نیاز به کنکور ورودی ندارند و همان تأکید همیشگی از جانب ایشان: باید بساط کنکور برچیده شود.

حاصل کنکور، ایجاد فضای رقابتی کاذب است و ثمره‌اش، کتاب‌ای کمک درسی و خروجی آن‌ها، دانشجویان چهارتستی و «بی‌سوادی مدرن» و رهاورد فروش کتاب‌های قاچاق، انهدام صنعت نشر کشور است.
بارها از سوی عالی‌ترین مقام قوه مقننه مطرح شده است: باید برای کنکور فکری کرد و نمی‌شود به شیوه پنجاه سال پیش، پذیرش دانشجو داشت و مقامات وزارت ارشاد، بارها تاکید کرده‌اند: باید با پدیده شوم قاچاق کتاب قاطعانه برخورد کرد.

مبارزه با معلول، آسیبی به علت نمی‌رساند. تا زمانی که بساط کنکور برجاست و پهن است، کتاب‌های کمک درسی نیز «پهلوان میدان» هستند و تا زمینه‌های اجتماعی سرقت و طراری، ریشه‌کن نشوند، پدیده قاچاق نیز وجود داشته و خواهد داشت و عجبا وقتی که قاچاق‌چیان کتاب، بعضاً سوبسید (همان یارانه خودمان) را نیز دریافت می‌دارند، صد البته میدان را برای خود آماده می‌بینند و تاخت و تاز می‌کنند. چگونه؟ عرض می‌کنم: برپایی نمایشگاه کتاب، به مناسبت فلان رویداد، آن هم در محوطه‌ای از سالن اصلی بهمان کارخانه تولید‌کننده ـ مثلاً خودرو ـ با هفتاد درصد تخفیف! بدین‌سان که همین طراران، پیشنهاد برپایی نمایشگاه کتاب با تخفیف پنجاه و شصت درصد را می‌دهند و با روابطی که دارند، درخواست می‌کنند، برای هرچه بهتر برگزارشدن نمایشگاه کتاب، آن‌ها نیز به کارکنان خود «سوبسید» بدهند و مثلاً ده تا بیست درصد کمک حالِ تخفیف ارائه شده شوند و طبیعی است که کتاب بیست هزار تومانی، وقتی شامل هفتاد درصد تخفیف شود، بالاخره خریدار پیدا می‌کند و به این ترتیب، با یک تیر سه نشان زده شده است: اول، فلان مسؤولِ بهمان کارخانه، پُز خواهد داد که دست به یک کار فرهنگی، آن هم با صدها عنوان کتاب ـ و صد البته قاچاق ـ زده است و به اشاعه فرهنگ کتابخوانی کمک کرده است. ثانیا کُلی کتاب روز با قیمت بسیار ارزان در اختیار کارکنان قرار داده است و چه کار دارد به‌ این امر که این کتاب‌ها چگونه و از چه طریق به چاپ رسیده‌اند و ثالثا: دزدان و طراران، تشویق می‌شوند تا این کار فرهنگی! را بیش از پیش در راه اشاعه فرهنگ کتاب‌خوانی، ادامه دهند.

ناشری که می‌تواند پنجاه درصد تخفیف بدهد، هرگز نمی‌تواند ناشری با اصول صحیح باشد و در خوشبینانه‌ترین حالت، باید گفت: یا کتاب‌های انباری خود را چوب حراج زده، و یا برای خارج کردن رقیب از میدان، دست به ارزان‌فروشی مکارانه یازیده است، واِلّا چگونه است که همین‌گونه ناشران، در شرایط عادی، حتی حاضر نیستند میزان تخفیف خود را ـ حتی در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ـ از 20 درصد بیشتر ارائه دهند؟

تکلیف آن دزد و طرّار هم مشخص است: نه چک زده، نه چانه و عروس آمده است به خانه. نه آماده‌سازی قبل چاپ، نه حق‌التألیف و نه مراحل اخذ مجوز؛ و فقط کاغذ و چاپ و صحافی و سود سرشار.

از قدیم الایام بسیار شنیده‌ایم: هیچ گرانی بی‌حکمت و هیچ ارزانی بی‌علت نیست. شکی نیست که کتاب نیز طی شش‌ماه گذشته به خاطر افزایش بدون رویه و ضابطه قیمت مواد اولیه ـ تا حد دویست درصد ـ گران شده باشد و شده است و ناشران در این میان، قصوری نکرده و تقصیری ندارند. آنها حتی حاضرند جور بسیاری از ندانم کاری‌ها و قصور مسئولین و قانون را به دوش کشند، تا کتاب قیمتی را پیدا نکند که در حد همین پانصد و هزار نسخه هم، خریدار پیدا نکرده و قدرت خرید مردم ـ بخوانید کتابخوان‌ها ـ را در نظر می‌گیرند و به اصطلاح «یارانه می‌دهند» تا جبران مافات دیگران را بکنند.

قیمت هر کالایی، تابع شرایطی است که بر آن حاکم است و با «بگیر و ببند» و قوانین خلق الساعه و ناکارا، نمی‌توانیم آن را برای همیشه ثابت نگه داریم.

آیا در زمینه تولید لبنیات و قیمت‌گذاری‌های اعلام شده، گوش تولید‌کنندگان مواد لبنی اصلا احساس بدهی کرد؟ یا از کیفیت آن کاستند، یا از وزنش کم کردند و یا آن‌که بر سر قیمتی که هیچ‌گونه نظارتی بر آن وجود ندارد، باقی ماندند و بدین‌گونه است وضع، از خودرو گرفته، تا قوطی رب گوجه فرنگی و صدها کالای مورد مردم. کتاب نیز از این قانون مستثنی نیست و تابعی از وضعیت جامعه خود است و اگر تنها کالایی است که مشمول تخفیف علنی می‌شود، چنانچه کم باشد، از سوی ناشران متعهدی است که عاشقانه در این راه گام می‌زنند و اگر زیاد باشد، حتماً غشی در معامله آن وجود دارد.

ریشه‌کن کردن پدیده شوم چاپ زیرزمینی کتاب‌ها، به‌عوامل گوناگونی بستگی دارد و نمی‌توان به‌صورت مجرد، و تنها از یک راه ـ جمع‌آوری و کشف انبارها ـ با آن مبارزه کرد و باید همه‌جانبه و در تمام زمینه‌ها، بستر آن را خشکاند. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها