مطالعات مختلفی در سطح جهان درباره جوایز ادبی و تاثیر آنها بر ادبیات در حوزههای مختلف انجام گرفته است. مثلا پژوهشگران ایتالیایی نتایج مهمترین جایزه ادبی ایتالیا (Strega) را برای ارزیابی تاثیر اهدای جایزه بر فروش کتاب بررسی کرده و مشاهده کردند که دریافت جایزه در فروش کتاب تاثیر فراوانی دارد و بیشترین تاثیر در هفتههای پس از اعلام نتیجه دیده میشود. حتی مطالعاتی که روی جایزه بوکر انجام شده نشان میدهد که هیچ تفاوت قابل ملاحظهای در موفقیت تجاری بین عناوین برنده و نامزدی دریافت جایزه وجود ندارد.
در ایران سالانه حدود هفت تا هشت جایزه مخصوص شعر برگزار میشود و البته تعداد کل جوایز ادبی در ایران در مقایسه با کشوری مثل فرانسه که سالانه هفتصد جایزه ادبی برگزار میکند بسیار کم است. همچنین در مقایسه با جوایزی مثل نوبل، گنکور، پولیتزر و فمینا که نزدیک به صد سال قدمت دارند، قدیمیترین جوایز ادبی در ایران، عمری بیشتر از دو تا سه دهه ندارند.
طی این سالها بعضی از جوایز همچنان به فعالیت خود ادامه دادهاند در حالیکه بسیاری از آنها پس از چند سال فعالیت و به دلایل مختلف متوقف شدهاند. جایزه شعر فروغ، جایزه شعر خورشید و نیز جایزه شعر کارنامه که به دبیری منوچهر آتشی و حافظ موسوی برگزار میشد از جوایزی هستند که به دلایل مختلف متوقف شدند و در مقابل تعدادی از جوایز دولتی و خصوصی به فعالیت خود ادامه میدهند یا به تازگی فعالیت خود را شروع کردهاند. در عین حال به نظر میرسد همین جوایز نیز در سالهای اول تاثیر بیشتری داشتند اما با گذشت زمان مقبولیت خود را از دست دادهاند. عدم توسعه جوایز ادبی در ایران دلایل متعددی دارد که در زیر به بعضی از آنها اشاره میشود ناگفته پیداست که این این موارد نسبی است:
-برگزار کنندگان دولتی جشنوارهها و جوایز به دلیل داشتن مجاری متعدد برای دریافت منابع مالی و ارتباط جمعی، در رقابت با جوایز خصوصی از امکانات بهتر و بیشتری برخودار هستند، حتی صداوسیمای ملی از انتشار اخبار مربوط به جوایز خصوصی خودداری میکند.
-حامیان مستقل مالی برای جوایز خصوصی وجود ندارد.
-جوایز ادبی خارجی جایزه نقدی چشمگیری دارند که منفعت مالی قابل توجهی را نصیب مولف میکند اما در ایران یا جایزه نقدی وجود ندارد یا اگر جایزهای مثل جلال آل احمد یکصدوده سکه داشته باشد با حواشی متعدد روبهرو میشود.
- از بین رفتن اعتبار جوایز در طول زمان، حساسیت ناشران و مولفان را نسبت به جوایز کاهش داده است.
- انتخاب سلیقهای و بدون کارکرد موضوع یا محور بعضی جوایز یا جشنوارهها نگاه همه جانبه داورانیا حتی دامنه انتخاب داوران این جوایز را محدود میکند.
-معیارها و سنجههای داوری شفاف نیستند.
-انتخاب هیات داوران هیچ معیار و دلیل مشخصی ندارد و گاهی به دلیل اینکه شاعران مطرح و صاحب نام به دلایل متفاوت مثل از دست رفتن اعتبار جوایز یا عدم علاقه به مطالعه تعداد زیاد آثار، داوری یک جایزه را نمیپذیرند، افرادی وارد هیات داوری میشوند که شبهاتی را برای نحوه داوری به همراه دارند.
-گاهی بیانیههای پایانی جوایز تبیین کننده علل اعطای جایزه به یک اثر نیست.
با توجه به مواردی که ذکر شد و نیز با بررسی جوایز شعر که در سالهای گذشته به فعالیت خود ادامه دادهاند به نظر میرسد بتوان نکاتی را مورد بحث قرار داد: داوری جوایز، تاثیر انتخابها بر مولفان، تاثیر جوایز بر بازار کتاب و صنعت نشر و نیز اثری که این جوایز بر مخاطبین دارند. داوری جوایز شامل دو عامل شخص داور و معیارهای داوری است. نگاهی به جوایز ادبی خارجی نشان میدهد که هیات داوران در آنها از تنوع برخوردار است، حتی نمایندهای از خوانندگان یا حامیان نشر نیز در بین آنها دیده میشود. تنوع داوری باعث میشود که نگاهها متفاوت بوده و طیفهای مختف آثار مورد بررسی قرار گیرند. همچنین داور باید منتقد خوبی بوده و دنبال کشف در روند داوری خود باشد. او نباید مرتکب پیشداوری شود و باید بتواند فارغ از هرگونه تنگنظری آثار برتر را کشف کند. مثلا از پیش به جریانگریزی، مخاطبگریزی و امثال آنها نظر مثبت یا منفی نداشته باشد.
سنجههای داوری نیز باید شفاف و روشن بوده، متناقض هم نباشند و تحت تاثیر شرایط بیرونی قرار نگیرند تا سلیقهها و دادههای ذهنی در آن دخالت نکند. متاسفانه هیچ معیار مشخص و مکتوبی برای جوایز شعر و مخصوصا شعر آزاد وجود ندارد و حتی بررسی دقیقی هم در این زمینه انجام نشده است.
از طرفی داوری نادرست نتایج بدی را نیز به دنبال دارد که عبارتند از: بیاعتبار شدن جایزه، بیاعتبار شدن داوران، عدم معرفی آثاری که دارای شایستگی واقعی هستند و نیز ایجاد سرخوردگی برای شاعری که به غلط انتخاب شده چرا که بعد از مدتی هیچ اثر شاخصی تولید نمیکند. همچنین جوایز ادبی در ایران و در شرایط فعلی هیچ کمکی به افزایش کتابخوانی و اقتصاد نشر نمیکنند.
به راستی وقتی نویسنده یا شاعر جایگاه خود را در جامعه نمیشناسد چرا باید توقع داشته باشد که جامعه برای جایگاه او قدری قائل شده و حاصل کار او را بشناسد و بخواند؟
نظر شما