به مناسبت سالروز ولادت باسعادت این امام همام، چهار عنوان از تازههای نشر با موضوع زندگی و سیره آن حضرت، در گزارش پیشرو معرفی شده است.
«سیری در سیره اخلاقی امام حسین (ع)»، تالیف آیتالله احمد بهشتی، نخستینبار در سال 1397 در 288 صفحه با شمارگان یکهزار نسخه از سوی موسسه بوستان کتاب راهی بازار نشر شد.
این کتاب در قالب هشت فصل به «اخلاق نبوی (ص) در سیره حسینی»، «پیامبر (ص) و امام حسین (ع)»، «نبوغ اخلاقی»، «جرقههای نهضت کربلا»، «پیامآور کربلا»، «وصیت تاریخی امام حسین (ع) و پیامهای آن»، «ویژگیهای پیشگامان جهاد» و «اسلام قلبی و اسلامی قالبی و مدافعان آن» میپردازد.
در مقدمه این کتاب آمده است: «درباره مظلومیت و شهادت سالار شهیدان - خواه به نظم و خواه به نثر - بسیار سخن گفتهاند و فزون از شمار، نوحهسرایی و روضهخوانی شده است؛ در مراسم، تکیهها و مساجد، سوگواریها و عزاداریها شده، ولی هنوز هم آنگونه که باید و شاید، حق آن معلم بزرگ آزادی و اسوه سترگ تربیت فضایل و کمالات ادا نشده است.
این نوشتار، در پی نگارش مقتل و سرودن چکامه عزا، به نظم و نثر کشیدن حوادث خونین عاشورا مجسم کردن صحنه غمبار سرزمین کربلا نیست؛ چراکه این کارها را پیشینیان در حد توان انجام دادهاند و بهطور قطع، بعد از این هم آیندگان انجام خواهند داد و صد البته که این رشته سرِ دراز دارد و داغی است بر دل محبان خاندان نبوت و غمی است بر جان شیفتگان انسانیت که هرگز از یادها نخواهد رفت.»
در بخشی از کتاب می خوانیم: «حسین مظلوم، آیندهنگر است. او محیط و مردم را میشناسد. او بعد از جد بزرگوارش، پنجاه سال از عمر بابرکت خود را همراه با حوادث و ترفندها گذرانیده، اخلاص مردان و زنان پاکدل را به تماشا نشسته، ریاکاری و حقکشی جرثومههای ظلم و فساد را تجربه کرده، بر گردن پدر، ریسان دیده، تربت مادر مظلومه را مخفی پسندیده، فرق شکافته خلیفه راستین پیامبر را در محراب مسجد مشاده کرده و جنگهای ناکثان و قاسطان و مارقان را برای به انزوا کشیدن عدل و انصاف علوی لمس کرده و قتل توطئهآمیز برادر بزرگتر خود را شاهد بوده است؛ حال چگونه ممکن است که از تجارب گذشته عبرت نگیرد و آیندهنگری نکند و بگذارد که سوژهبافان، سوژهای دیگر بیابند و او را متهم کنند که چنین و چنان بوده و انگیزهاش خدمت و نیتش اصلاح و هدفش احیا نبوده است؟!»
«آشنایی با زندگی حضرت امام حسین (ع)؛ از ولادت تا شهادت»
کتاب «آشنایی با زندگی حضرت امام حسین (ع)؛ از ولادت تا شهادت» به قلم عباس رمضانی، در 183 صفحه با شمارگان یکهزار نسخه به بهای 23 هزار تومان در سال 97 از سوی انتشارات کتاب تارا روانه بازار نشر شده است.
نویسنده این اثر در هشت فصل، ضمن مروری بر زندگی حضرت «از تولد تا امامت» به «قیام امام حسین (ع)»، «امام حسین (ع) از مکه تا کربلا»، «وقایع روز عاشورا»، «وقایع بعد از شهادت امام حسین (ع)»، «عزاداری برای امام حسین (ع)»، «اهلبیت امام حسین (ع) از کربلا تا مدینه» و «سرنوشت شوم قاتلان شهدای کربلا» پرداخته است.
در مقدمه کتاب میخوانیم: «در میان همه نهضتهایی که در طول تاریخ برای دفاع از اسلام و مبارزه با دشمنان آن انجام شده، قیام سید و سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین (ع)، مهمترین آنهاست. نهضتی که بهخاطر خدا و یاری و حمایت از کاملترین دین الهی، یعنی اسلام شکل گرفت. این ویژگی را میتوان در ماندگاری واقعه عاشورای سال 61 هجری و اثربخشی آن در عرصههای مختلف تاریخ بشریت دانست. از زمان ظهور اسلام تاکنون در برخی از برهههای زمانی تاکنون، حوادثی پدید آمده که بعضی از آنها با هدف حمایت از اسلام و نشر و گسترش این دین و سیره عملی اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام شکل گرفت، درحالیکه هیچکدام از آنها قادر نبودند تاثیر عمیق و موثری مثل حادثه عاشورا برجای بگذارند.
رمز و راز جاودانه شدن قیام امام حسین (ع) در الهی بودن آن، اخلاص و ازجانگذشتگی امام حسین (ع)، منطبق بودن آن با دستورات خداوند متعال، توجه به دو اصل مهم امر به معروف و نهی از منکر، خداشناسی، آزادگی، مبارزه با ظلم و ستم و ... بود.»
کتاب «زندگینامه امام حسین (ع)» در قالب مجموعه زندگینامه معصومین، در 112 صفحه به همت فاطمه جعفری نیکو، گردآوری و با شمارگان سه هزار نسخه در سال 1397 از سوی انتشارات کانون علوم خطیب، به بازار نشر عرضه شده است.
تولدی سرخ، آغاز نهضت، نخستین شهید، شهر نظامی، گرفتار شدن مسلم، در سرزمین کربلا، آخرین سخن، باز هم یک شب عجیب، در صبح آن شب، بیداری، آغاز مبارزه، بانگ نماز، آخرین وداعها و به یاد گذشتهها، برخی از سرفصلهای این کتاب هستند.
عشق و علاقه حضرت محمد (ص) به حسین (ع) زبانزد بود و بارها در روایات مختلف بر این موضوع تاکید شده است. یکی از این روایات در کتاب حاضر اینگونه نقل شده است: «محمد بن عبدالله رسولالله (ص) در محراب عبادتش نماز میگذاشت. حسین بن علی که هنوز بسیار کودک بود، در محراب بازی میکرد، ولی شیرینترین بازیهایش این بود که وقتی جدش سر به سجده میگذارد، او برخیزد بر گردنش سوار شود و «حل حل» کند. گویا این اصطلاح ساربانهاست که شترها را به این آهنگ ازجا برمیخیزانند. هر وقت که پیغمبر سر به سجده فرو میکشید، حسین بر گردنش سوار میشد و «حل حل» میکرد، آنقدر این بازی را درمیآورد تا ذکر سجود به پایان برسد، وقتی رسول اکرم ذکرش را ادا میکرد، به ناچار سرش را بلند میکرد؛ ولی حسین بن علی دستپاچه نمیشد، اصلا نمیترسید، زیرا خود میدانست که جدش با چه مهربانی او را از گردن خویش پیاده خواهد کرد. او را از گردنش فرود میآورد و دوباره به سجده میرفت و حسین هم دوباره بر آن مقام شامخ مینشست و «حل حل» کنان، پاهای خود را به پهلوی پیغمبر میزد. بالاخره نماز خاتمه گرفت.
یک نفر یهودی که به هوای انجام معاملهای تجارتی به مسجد آمده بود، از نزدیک شاهد این معرکه بود، بالاخره طاقت نیاورد و گفت: یا اباالقاسم؛ شما با فرزندانتان روشی اینچنین دارید؟ رسول اکرم لبخندی زد و فرمود: «این روش ویژه ما نیست. هرکس به خدا و انبیایش ایمان بیاورد، فرزندش را دوست میدارد». این سخن رقتی به قلب آن بازرگان یهودی گذاشت که بیاختیار گفت: یا رسولالله به من کلمه شهادت را تلقین کنید، زیرا میخواهم مسلمان شوم!»
جلد سوم از «فرهنگ جامع سیره معصومین (ع)» در 463 صفحه با شمارگان 500 نسخه در سال 1397 از سوی نشر معروف راهی بازار نشر شده است.
این جلد که به قلم مشترک محمود شریفی، سید محمود مدنی، محمود لطیفی، سید حسین سجادیتبار و محمود احمدیان تدوین شده، به سیره حضرت زهرا (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و امام زینالعابدین (ع) اختصاص دارد.
سومین بخش این کتاب به معصوم پنجم؛ امام حسین (ع) میپردازد. «القاب و ویژگیهای حضرت»، «اصول معارف»، «عبادت، قرآن و ذکر»، «اخلاق و آداب» و «احکام» پنج فصل این بخش از کتاب هستند.
در صفحه 225 این کتاب میخوانیم: «طبرسی از محمد بن سائب نقل میکند که گفت: روزی مروان بن حکم، به حسین بن علی (ع) گفت: اگر شما افتخار فاطمه (س) را نداشتید، با چه چیز خود به ما افتخار میکردید؟! حسین (ع) که - قویپنجه بود - جست گلوی او را گرفت و فشرد و دستارش را دور گردنش پیچید تا اینکه از حال رفت؛ سپس او را رها کرده، به جماعتی از قریش رو کرد و فرمود: شما را به خدا سوگند! اگر راست گفتم، تصدیقم کنید؛ آیا بر روی زمین، کسانی که از من و برادرم، نزد رسول خدا (ص) محبوبتر باشند، سراغ دارید؟ آیا روی زمین، جز من و برادرم، فرزند دختر پیامبری را میشناسید؟ گفتند: خدایا (تو دانی که) نه. فرمود: و من بر روی زمین، کسی را که نفرین شده و فرزند نفرینشده باشد، جز این و پدرش - که تبعیدی رسول خدا (ص) بودند - سراغ ندارم؛ (سپس رو به مروان کرده فرمود:) سوگند به خدا! میان جابرسا و جابلقا – که یکی در دروازه مشرق دیگری در دروازه مغرب است – کسانی که خود را مسلمان خوانند و دشمنترین مردم نسبت به خدا و رسول خدا (ص) باشند، جز تو و پدرت نیست. نشانه گفتارم درباره تو این است که: چون خشم کنی، عبا از دوشت فرو افتد. راوی گوید: بهخدا سوگند! مروان از جای خود برنخاست، مگر که خشمگین شد، تکان خورد و عبا از دوشش فروافتاد.»
نظر شما