مترجم کتاب «افلاطون، چکیده جامع کل آثار به انضمام یک مقاله از رالف والدو امرسن» امیدوار است این کتاب حرکتی باشد که بتوانیم با ابوعلیسینا و ارسطو و دیگر بزرگان اندیشه که آثار متفرقی دارند هم این کار را بکنیم.
بهنام چهرزاد مترجم کتاب در گفتوگو با ایبنا درباره کتاب «افلاطون، چکیده جامع کل آثار به انضمام یک مقاله از رالف والدو امرسن» گفت: بعد از بنجامین فرانکلین دو سال برای این کار زمان گذاشتهام و آثار افلاطون را به طور کامل از انگلیسی به فارسی برگرداندهام و در عین اینکه کار را ترجمه کردهام درواقع آثار او را به نوعی فشردهسازی و خلاصهسازی هم کردهام. البته نه به معنای حذف اصل متن بلکه به نیت فراتر رفتن از متن و یک بسته کاملتری تشکیل دادن برای خواننده که خواننده بتواند جامع معلومات افلاطون را مفید و مختصر بخواند و لذت ببرد. منتها این آثار خب پیشتر و در سالهای ۵۱ و ۵۲ از سوی دکتر لطفی از زبان آلمانی نیز به فارسی ترجمه شدهاند و ترجمههای دیگری از سوی افرادی همچون فواد روحانی و صناعی و ... هم در بازار موجود است که من هم در مقدمه این کتاب به آنها اشاره کردهام.
او سپس با اشاره به تاکید برخی بر لزوم ترجمه آثار کلاسیک فلسفه از زبان یونانی بیان کرد: عدهای هستند که اطلاعاتی از زبان یونانی دارند و بر این عقیده هستند که افلاطون را بایستی از زبان یونانی ترجمه کرد و خواند و میگویند بسیاری از موادی که در ترجمههای فعلی فارسی مطرح شده صحیح نیستند. من به شخصه این اندیشه را قبول ندارم چراکه دورنمای اندیشه و حکمت افلاطون و سقراط در آنچه که تا به حال به فارسی ترجمه شده است وجود دارد. حالا شاید از منظر زبانی و فقه لغت کلماتی در این آثار به کار رفته باشد که یا معادل دقیق فارسی نداشتهاند. مثلا معادلی که در فارسی تحت عنوان فضیلت ترجمه شده درست نیست و بهتر است گزینه دیگری به جای آن گذاشته شده باشد. منتها من شخصا ملانقطی(البته منظورم ملانقطنما هستند) عمل نمیکنم و معتقدم فحوای این کلمه این است که آنچه در وجود شما نهاده شده از قابلیت به فعلیت برسد و یک انسان خوب بشوی حالا اگر ورزشکار هستی، یا شاعر و پزشک و ... یعنی مهم این است که یک چیزی بشوی و آنچه که در وجود شما به عنوان قابلیت نهاده شده به ظهور برسد.
این مترجم ادامه داد: خود من لغت فرزامی را به عنوان معادل فضلیت که یک واژه کلیدی در اندیشههای افلاطون است درنظر گرفتهام. به عبارت دیگر من زیاد سر بحث فقه و لغت نمیایستم که بخواهم برای کسی واژه تعیین کنم یا بگوییم مترجم انگلیسی و فرانسه یونانی را اشتباه فهمیده است. آنچه که من از افلاطون دریافتهام و در مکتبش شاگردی کردهام این کتاب است. امیدوارم آنهایی که تازه میخواهند با فلسفه افلاطون آشنا شوند یا حتی آنهایی که ۵ تا ۶ رساله او مثل قانون و جمهور را گزینشی خواندهاند از آن بهره ببرند. خواننده به فراست با چند صفحه در ذهنش گنجانده میشود که منظور از فرزامی چیست. اما من واژه قابلیت را در هم کنار آن قرار دادهام که خواننده را راهنمایی کند که منظور همان فضیلت است.
چهرزاد همچنین متذکر شد: ترجمه مقاله مهم رالف والدو امرسن آمریکایی هم به عنوان یکی از نوافلاطونیهای مهم قرن 19 در کتاب آورده شده و ترجمه کامل کتاب «مردان نمونه» این نویسنده هم تا پایان امسال منتشر خواهد شد. علاوه بر این ۱۰۰ کتاب از بزرگان ادبیات کلاسیک جهان را نیز در دست ترجمه دارم.
او در پایان تاکید کرد: با چینش و نظمی که من برای خوانش آرا و اندیشههای افلاطون درنظر گرفتهام و به عنوان پیشنهاد در کتاب ذکر کردهام خواننده با ذهن منظمتری اندیشههای او را میخواند و حتی در ترجمههای انگلیسی و فرانسه هم این انتظام دیده نشده و رسالهها به نوعی پراکنده ارائه شدهاند. امیدوارم این کار یک نقطه حرکتی بشود که ما بتوانیم با ابوعلیسینا و ارسطو و دیگر بزرگان اندیشه که آثار متفرقی دارند هم این کار را بکنیم. اگر بچههای فلسفه این همت را بکنند و بتوانیم آثار جامع حکما را در ۲۰ تا ۳۰ جلد داشته باشیم هم خوانش اندیشه را عمومیتر میکند و هم اطلاعات پراکنده را یک جا گردآوری کردهایم.
افلاطون پیامبر عقل است؛ او نخستین درس قابل خواندن هر علاقه مند فرهنگ، ادبیات، هنر، علوم اجتماعی، اخلاق و سیاست می باشد؛بدین معنا که به طرز شگفتی از ورای دوهزار و اندی سال زمینه ای مستحکم برای آغاز حرکت هر کدام ازین علاقه مندان میسازد. اما اتفاق ثمربخشی که در این کتاب رخ داده، علاوه بر بازآفرینیِ بایستهای از مقاله ارزشمند رالف والدوامرسُن اندیشمند بزرگ امریکایی که خود همجون کتابی ست گرانقدر، ایجاد امکان هموارتری برای خواندن کل میراث افلاطون به یکباره است؛ مطالعهای جامع که تا کنون در نادر مواردی از سوی مطالعه گران و یا استادان صورت گرفته است بنابراین آنها نیز خواهند توانست در اینجا کل افلاطون را برای نخستین بار بخوانند. خواندن افلاطون گاه خواننده را از خواندن فلسفه ها یا نظام های اجتماعی حتی آن گونه ادبیات، علوم و هنرهای ناکارآمدی که تنها چشم و ذهن را اغوا میکنند بی نیاز میکند و هستهای پایدار در شخصیت فرهنگی انسان میسازد. در کتاب پیش رو که دومین شماره از ترجمه صد کلاسیک بزرگ فرهنگ جهان (کتاب های بزرگ)است، کوشش نویسنده و مترجم بر آن بوده است تا نه تنها افلاطون از کمیت خود آثار وی موجزتر و اکسیر سخن او تبدیل به قصار گونه ها شود بی آن که نکته ای حیاتی(و نه نکته ای که ممکن است به نظر کسی مهم بیاید) حذف گردد، بلکه کوشش در حل معماها و روشن ساختن مواد مطروحه در آن نیز مزیتی دیگر به این حاصل دانشورانه بخشیده است.
نظرات