مرادی معتقد است در شرایطی که تعداد پروانههای نشر از 17هزار فراتر رفته است از نظر او اقتصاد نشر تنها ظرفیت تامین 300 ناشر را دارد.
مرادی با اشاره به اینکه اطلاعات ناشران فعال در ایران، کم و دانش نسبت به آنچه در امور کتاب اتفاق میافتد، اندک و سطحی است، ادامه داد: اکثر موسسات نشر بزرگ هم فاقد مشاوران فرهنگی و سرویراستار حرفهای هستند و کار نشر در ایران قالب حرفهای ندارد.
وقتی کتابسازی به یک اصل تبدیل میشود
این کارشناس نشر در ادامه به تعداد زیاد ناشران در ایران اشاره و بیان کرد: در کشور ما بیش از چندین هزار جواز نشر صادر شده است. و ناشران متعهدند که سالانه چهار کتاب چاپ کنند تا پروانه آنها تمدید شود. اما سوال این است که آیا در کشور ما به تعداد پروانههای نشر (17هزار پروانه) پدیدآورنده حرفهای و متخصص، مترجم کاربلد و پژوهشگر واقعی داریم؟ به نظر من خیر؛ کمتر است و به همین خاطر هم که کتابسازی و کپیکاری به یک اصل اساسی در نشر ما بدل شده است.
به گفته مرادی در زمانی که کیفیت کتابهای تولید شده کاهش مییابد، فضای مجازی به شناخته شدن نویسندگان سطحی کمک میکند. او توضیح داد: در چنین دورانی افرادی که در فضای مجازی مشهورند، میتوانند با ارائه کارهایشان، توجه عمده افرادی که به صورت حرفهای کتابخوان نیستند و تفننی کتاب میخوانند به خود جلب کنند و فروشهای کلان داشته باشند.
افزایش پروانه نشر برای توسعهیافتگی
مرادی درباره چرایی تعداد بالای ناشران در ایران توضیح داد: یکی از عواملی که بانک جهانی به عنوان معیار توسعه میشناسد، میزان تولید کتاب در یک کشور است، بنابراین زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی برای اینکه بتوانند از بانک جهانی وام بگیرند، به صورت بیرویه پروانه نشر صادر کردند. هر کس مدرک لیسانس داشت میتوانست پروانه نشر دریافت کند.
این کارشناس نشر درباره امکاناتی که فرد دارای پروانه نشر دریافت میکند، بیان کرد: رانتهای زیادی مانند وام کمبهره و کاغذ با ارز دولتی در این مسائل مطرح میشود. اینها باعث شد رانتخواریهای بزرگی در این زمینه انجام شود. وقتی خواستند بساط این داستان را جمع کنند، دیر شده بود و تا امروز شاهد تبعات دوران سازندگی هستیم.
سلیقه خوانش نداریم
مرادی با بیان این نکته که کتابهای سطی و عامهپسند در همهجای دنیا فروش بالایی دارند، گفت: نمیتوان این مساله را پدیده را غیرعادی دانست اما اگر ناشری تمام توان خود را روی این کارها میگذارد ناشری است که فقط به سود خود فکر میکند و وجه فرهنگی فعالیت خود را فراموش کرده است.
این ویراستار پیشکسوت ادامه داد: فقط تعدادی محدود از ناشران، فعالیتهای خود را به شکل حرفهای و مدرن ادامه میدهند و باقی انتشارات به شکل سنتی اداره میشوند؛ برای مثال در دفتر کارشان بیشتر از دو یا سه نفر فعال نیستند و همانها هم مرتب در حال تغییر و جابجاییاند.
او با اشاره به اینکه در دنیا هدف از انتشار کتاب، ساخت بسترهای تغییرات ذهنی برای خواننده است، بیان کرد: هدف نشر فقط بالابردن سلیقه ادبی مخاطب نیست. در ایران شاید 70 تا 80 ترجمه از جوجومویز وجود دارد. همچنین کتابی مانند «ملت عشق» چندین ترجمه و آمار بالای فروش دارد؛ در حالی که به زحمت 200 یا 300 نسخه از کتابهای جدیتر مشتری پیدا میکند.
این کارشناس نشر تاکید کرد: مساله این است که ما سلیقه خوانش نداریم؛ خواننده حرفهای نداریم و برای تربیت ذهنی خواننده حرفهای، اقدام پایهای صورت نگرفته است. در نتیجه همه چیز به هم میریزد و نمیتوان انتظار خاصی از مخاطب داشت.
بازار نشر حداکثر میتواند 300 ناشر را سیر کند
مرادی با اظهار این نکته که ناشران کوچک محکوم به فنا هستند، توضیح داد: 10 یا 20 سال پیش که رانتهای زیادی در حوزه نشر نبود و این حرفه سرمایهبری زیادی نداشت؛ مثلا سالهایی که کاعذ بندی 3000 یا 4000 تومان بود، ناشر با یک میلیون تومان دو یا سه کتاب تولید میکرد و کسی که 10 میلیون تومان سرمایه داشت و اقدام به شروع فعالیت نشر میکرد، در کارش گردش مالی شکل میگرفت و سرپا میماند اما امروز تولید کتاب گران شده است و برای انتشار یک عنوان کتاب به 10 میلیون سرمایه نیاز است.
به گفته مرادی در ایران هیچ وقت برنامهریزی پیش از تولید کتاب وجود نداشت؛ بلکه افراد براساس علایق خود کاری کردهاند یا از ناچاری و بیکاری دست به این کار زدهاند. او گفت: ممکن است افرادی با اندیشه استفاده از پروانه نشر در راههای دیگر، وارد این بازار شده باشند؛ بنابراین با سرمایه محدود پروانه گرفتهاند اما شناختی از بازار نشر نداشته و نتوانستهاند کار خود را ادامه دهند و به اجبار فعالیت خود را جمع کردند. عدهای دیگر هم کتابهایی چاپ کردند که فروش داشت و توانستند به کار خود ادامه دهند.
او ادامه داد: با این قیمت کاغذ ناشرانی که برنامهریزی دقیق برای ادامه کار ندارند، مسلما نمیتوانند به کار خود ادامه دهند زیرا به گردش سرمایه بالاتری نیاز دارند؛ درحالیکه تیراژ کتاب در ایران افت کرده، هزینهبری بالاتر رفته است و درآمدی برای آنها ایجاد نمیشود. تیراژ در نشر ما پایین آمده اما شعار قدیمی «کوچک زیبا است» در این زمینه مصداق ندارد؛ بلکه باید بگوییم «کوچک مرده است». به نظر من نشرهای کوچک به تدریج از بین میروند و از دور خارج میشوند.
به گفته مرادی سفرهای که بیش از 17 هزار ناشر بر سر آن نشستهاند حداکثر میتواند 300 نفر را سیر کند. او بیان کرد: وقتی بازار نشر برای 17 هزار ناشر مورد استفاده قرار میگیرد، تعداد زیادی از آنها گرسنه میمانند رفتهرفته حذف میشوند.
تنازع بقا در بازار نشر
مرادی با اشاره به اینکه در بازار نشر ایران تنازع بقا شکل گرفته است، ادامه داد: ناشرانی که شکل حرفهایتری در تولید کتاب دارند، کتابهاشان به چاپهای مجدد رسیده و توانایی مالی بیشتری پیدا میکنند و ناشران کوچک را از گردونه رقابت بیرون میرانند.
او ادامه داد: آمارهایی دارم که در مجموع 74 درصد تولید کتاب در ایران دست 273 ناشر است. امسال 2700 ناشر در نمایشگاه شرکت کردند اما از این تعداد 1200 ناشر غرفه مشترک داشتند. علیرغم همه اینها، فقط 15 درصد دارنگان پروانه نشر در نمایشگاه حضور داشتند، پس 85 درصد دیگر دارندگان پروانه نشر کجا هستند؟ این پروانهها برای چه صادر شده است و چه استفادههایی از آنها میشود؟ ناشرانی که حتی یک کتاب هم برای شرکت در نمایشگاه نداشتند، چه میکنند. از میان این 2700 ناشر، 273 ناشر بار اصلی نشر را بر دوش میکشند.
این کارشناس نشر با طبیعی خواندن روند حذف ناشرانی که فعالیت حرفهای ندارند، اظهار کرد: هیچ کجای دنیا 17 هزار ناشر نمیبینیم. در فرانسه که یکی از بزرگترین میدانهای تولید کتاب با گردش مالی عظیم است، 158 ناشر کارت عضویت در اتحادیه ناشران فرانسه را دارند. در آلمان تعداد ناشران از فرانسه هم کمتر است و فقط 134 ناشر در این کشور فعال هستند.
نظرات