اسکات هیل نویسنده آمریکایی و مددکار اجتماعی مرکز روان شناسی دانشگاه اوهایو این گوشهگیری را به شدت برای نویسندهها توصیه میکند.
اسکات هیل که پیش از این هفت رمان منتشر کرده و در حال نوشتن هفتمین رمانش است در یادداشتی به مزیت گوشهگیری اینگونه اشاره می کند که همیشه تاریکی و انزوا بد نیست. خودانعکاسی واژهای است که اسکات برای نویسندهها توصیه میکند به طوری که آنها میتوانند در خلوت و انزوا به این پدیده دست یابند. وقتی نویسنده نتواند تنهایی افراطی را تجربه کند نمیتواند احساسات درونی خود را روی کاغذ پیاده کند. نویسندگی معماری کلمات است و وقتی این معماری قرار است شخصیتهای انسانی با آن همه پیچیدگی را در قالب یک داستان یا رمان روی کاغذ پیاده کند نیاز به تصویری وجود دارد که تنها با خودانعکاسی به دست میآید.
اسکات مینویسد: گوشهگیری و عمیق شدن در احساسات توسط نویسنده همه شخصیتهای داستان را با وجود درها و پنجرههای بسته به درون اتاق دعوت میکند. در گوشه تنهایی نویسنده با شخصیتهای داستان خود همراه است و به خوبی میداند که خلق این شخصیتها را نمیتوان در محیط بیرون پر از سر و صدا پیدا کرد. بهتر است ذهن خود را از طوفانهای پرهیاهو خالی کنید و به آسمانی صاف پناه ببرید چون در این صورت است که خواهید توانست روشنایی آفتاب را تماشا کنید. تنهایی و انزوا و یا همان گوشهگیری برای افراد معمولی جامعه مضر است، ولی به نظر میرسد تجربه ثابت کرده برای نویسندگان یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
به نظر بسیاری از کارشناسان ادبی بیشتر رمانها در سالهای اخیر شبیه هم شدهاند چون به نظر میرسد کسی به اصول حاشیهای نویسندگی توجه نمیکند. ایجاد فرصت خلاقیت در خود نیاز به رعایت یک سری قوانین حاشیهای دارد که یکی از آنها مکان نویسندگی است. مدرنترها فکر میکنند اتاق و میز تحریر شیک در نوشتن یک رمان جذاب موثر است، ولی باید به این دسته از آدمها گفت که نه، اینطور نیست. البته نمیشود گفت که یک قانون برای همه صدق میکند ولی شاید گاهی اوقات نیاز برای نوشتن با توجه به شرایط شخصی افراد ایجاد میشود که ممکن است یکی از این شرایط تنهایی و گوشهگیری باشد.
نظر شما