اولین همایش ملی منشا حیات دیدگاههای علمی و فلسفی برگزار شد
تنها فیزیک و فلسفه به شما میگوید که منشأ حیات چیست
کارشناسان و دانشمندان در اولین همایش ملی در باب منشأ حیات دیدیگاههای علمی فلسفی معتقد بودند علم و فلسفه در راستای یکدیگر باید باشند تا بتوانند به برخی سوالات درباره ذهن و شعور پاسخ داد فیزیکدانان و فیلسوفان هردو تکامل دهنده نظریه منشأ حیات هستند.
در ابتدای این مراسم اردکانی با اشاره به ارتباط ماده و روح و بحثهای فلسفی موجود در آن گفت: همواره ابتدا کمال است بعد تنزل. روح آنقدر تنزل مییابد تا به نقص برسد و ماده موجودی است عین نقص. توضیح ماده برای فیلسوفان همیشه امری دشوار بوده است و به تدریج پیچیدهتر هم میشود تا اینکه ماده به حیات میرسد حال بحث اینجاست که وقتی به حیات میرسد تبدیل به موجودی میشود که از سنخ خود است یا خیر؟
وی ادامه داد: همانگونه که اشاره کردم روح تنزل پیدا میکند تا ماده میشود اما زمانی که ماده خروج کند به حیات میرسد همه چیز ماده است و ماده هم روحی ذلیل و ناقص است. این مسئلهای است که علم زیستشناسی باید به آن بپردازد و در کتابها هم درباره این موضوعات مباحث زیادی را میخوانیم. بحث دیگر در این باره این است که آیا میان انسان و حیوان تفاوتی وجود دارد? امروزه دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که میان نظریههای علمی و دین منافات ندارد. در اینکه میان فکر و فیزیولوژیک یک تناسب و تعادلی است تردید نیست آدمی دارای سازمانی بیولوژیکی است که با کارهایی که انجام میدهد تناسب دارد.
اردکانی با اشاره به نظریه تعریف انسان در قرآن گفت: وقتی از انسان در قرآن سخن میآید بیشتر نزدیک به نظریه گسست است در واقع فکر و روح از ماده نیست و با روشهای علمی هم نمیتوانیم آنرا تعریف کنیم. دانشمندان هر چه بیشتر به فلسفه گوش میدهند به روشن شدن مسئله نزدیک میشوند.
رییس فرهنگستان علوم با اشاره به نگرش دانشمندان درباره اخلاق گفت: داروینیها یک مثالی دارند که میگویند اخلاق ماهیتی زیستشناسی دارد و با زیستن تناسب دارد نمیتوان این ادعا را رد کرد اما باید توضیح داد که اخلاق چگونه با ماده عجین میشود؟ مسئله قابل طرح میان دانشمندان در علوم مختلف این است که باید بحث علمی کرد اینکه فقط برای مثال مننظر خود را تحمیل کنم و اذعان کنم که فردی یا دانشمند دیگری این موضوع را درک نمیکند هیچگاه یک بحث علمی موثر شکل نمیگیرد. باید اهل فلسفه سخنان اهل دانش و علم را بشنوند اگر چنین باشد علم پیشرفت خواهد کرد و اینجاست که به دین آسیبی نمیرسد راه علم راه بازی است باید باز هم بماند.
در ادامه گلشنی با اشاره به نگرش فراماتریالیستی به علم و با ارائه مفصل درباره دیدگاههای فیزیکدانان برجسته در طول تاریخ درباره شعور و ذهن گفت: سالهای موضوعی در دانشگاههای ایران مرا آزار میدهد و یکیازدلایلی که از این جلسه استقبال میکنم این است که جلسات اینچنین سرآغاز تحول دیدگاه در علم و فلسفه در ایران است. در بیست یا سی سال گذشته تحول عظیمی در نگرشهای علمی در دنیای غرب رخ داده است اما متاسفانه انعکاس آن در ایران خیلی کمبوده است من معتقدم این تحولات هرچه زودتر باید در دانشگاههای نا رسوخ کند.
ویادامه داد: تا اواخر قرن بیستم دانشمندان معتقد بودن علم به سرحد نهایت خود رسیده است و بسیاری از دانشمندان خبر از انتهای یافتههای علمی را دادند و در سخنرانیها به این موضوع اشاره میکردند که ما فقط میتوانیم یافتههای خود را دقیقتر کنیم. اما در سی و چهل سال اخیر تحولی در علم و تکنولوژی رخ داد که به سرعت نگرش دنیای غرب را نسبت به خود تغییر داد.
گلشنی گفت: این واقعیت است که علم هنوز به نقطه ثابتی نرسیده است امروزه دانشکندان و صاحبان کرسی در دانشگاهها معتقدند سخن قطعی امروز در علم در یکقرن بعد جزو شکبرانگیزترینهاست. همواره توضیح شعور برای دانشمندان درحوزههای گوناگون مشکل بوده است. برای مثال بزرگانی که نظریه کوانتومی را ساختند معتقد بودند هرگز نمیتوان شعور انسانی را با فیزیک توضیح داد بسیاری دیگر از دانشمندانهم معتقد بودند شعور فرآیندی مطلقا بنیادی است و اصلا نمیتوان هیچ رایانهای را به آن شبیهسازی کرد در حقیقت شعور جدای از ماده است.
این فیزیکدان با اشاره به نظریه عصبشناسان درباره شعور تشریح کرد: حال بیایید نظر عصبشناسان را درباره شعور بدانیم آنها هم معتقد بودند نکیتپان به صورت دقیق فهمید که شعور چیست در حقیقت چون مادهگرایان نمیتوانند یگانگی روح را توضیحت هند باید آنرا به حقیقت الهی نسبت داد آنها معتقدند شعور بنیادیتر از ماده است. برخی دیگر از دانشمندان هم مانند پودر معتقدند شعور مادی است اما نمیتوان با علم توضیح داد چراکه دارای سیستمی پیچیده است و نمیتوان آنرا با علم شناخت.
گلشنی مهمترین رویکردی که دانشگاهیان امروزه باید درباره فیزیکو فلسفه در پیش بگیرند و جریانسازی کنند تحولی است که سالها قبل دنیای غرب آنها تجربه کردهاند وی توضیح داد: امروزه اغلب دانشمندان سرشناس غرب درباره علم فارغ از تعصب بیانیهای دادند که این بیانیه از سوی فیزیکدانان و فیلسوفان منتشر شد و شعارشان به سوی یک علم فارغ از تعصب بود امروزه تمام دانشمندان در دانشگاههای برجسته دنیا فهمیدند که منافیزیک با علم نباید تداخل داشته باشد. تلفیق فیزیک و فلسفه راهی برای شناخت شعور و استقرار منشأ حیات است.
ویگفت: محیط دانشگاهی ما در این وارد بسیار عامیانه برخورد کرده است و تا حدی با نوآوریهای فلسفی فیزیکی مخالفت میکنند. وقتی ما فرمولهای پیچیده و ضرب و تقسیم خود را از غرب گرفتهایم خوب است نگاهی هم به این تحولات میان رشتهای داشته باشیم.
درادامه درویزه با اشاره به نظریه اصلی منشا حیات گفت: دانشمندان با جریانی از علم در دنیا مواجه هستند که همه چیز را در چارچوب خواص ماده و انرژی است و روابطی را میبینیم که حاکم بر ماده و انرژی است. افت یعنی آنکه تمام مجموعه عظیمی که ما میبینیم تحت حاکمیت یک شعور مطلق ابداع شده است. یکی از تفاوتهایی که در مهندسی الهی وجود دارد این است که خداوند قادر است اطلاعات را به سیستم تبدیل کند.
وی ادامه داد: در بحث منشا حیات دو پیش فرض وجود دارد اینکه آیا سیستمها به تدریج به وجود آمدهاند یا اینکه طراحی اولیه داشتند. در فلسفه به نظر میآید که در پاسخ به آن با دشواری مواجه شود. ممکن است برخی هم تصور کنند تفاوتی میان این دو وجود ندارد. موضوعی که اهمیت دارد این است که امروزه در علم کمتر کسی به خود جرات میدهد که با بنیادی نبودن آفرینش مخالفت کند چرا که اغلب دانشمندان بر اینامر اتفاق نظر دارند که اصل بنیادین از دل مطالعات علمی استخراج نشده است.
نظر شما