منتقدین میگویند تمامی داستانهای چیور درباره سقوط بشر است؛ درباره رواج فساد در بهشت، بینظمی در نظم و ترتیب، یا ادغام واقعیت با توهم.
جان ویلیام چیور در 1912 در شهر کوئینسی از ایالت ماساچوسِت آمریکا به دنیا آمد و در 1982 در نیویورک از دنیا رفت. او نویسنده داستانهای کوتاه متعدد و چند رمان است. در داستانهایش اغلب به شیوه قصهگویی و با حکایتها و کمدیهای طنزآلود، زندگی، رفتار و ارزشهای اخلاقی طبقه متوسطی را که عمدتا در حومه شهرهای آمریکا زندگی میکنند به تصویر میکشد. تمرکز بیشتر آثار او بر حومههای منهتن، ماساچوست، نیوانگلند و ایتالیا است. چیور به خاطر تواناییاش در بیان احساسات، هیجانات و مشکلات زندگی شخصیتایش و نیز به تماشا نهادن لایههای زیرینِ حوادث به ظاهر بیاهمیت و کوچک و تمرکز بر زندگی مردمان حومه شهر به چخوف حومهها مشهور است. درونمایه اصلی اغلب داستانهای چیور پوچی زندگی احساسی و معنوی، به ویژه در میان طبقه متوسط حومهنشین است. شخصیتهایش را بر مبنای ارزشهای اخلاقی سنتی قضاوت میکند و به همین دلیل از او بهعنوان یک اخلاقگرا نیز یاد میشود.
چیور در خانوادهای از طبقه متوسط به دنیا آمد. پدرش یک فروشنده کفش ورشکسته بود و مادرش یک دکان اجناس کادویی زهواردر رفته را اداره میکرد. دوران نوجوانی او به دلیل مشکلات مالی و زناشویی پدر و مادرش با غم و اندوه همراه بود، و مصرف سیگار و نمرات بد باعث اخراجش از آکادمیتِیِر در سن هفدهسالگی شد، اتفاقی که دستمایه اولین داستان او به نام «اخراجی» شد که در 1930 به چاپ رسید.
چیور پس از ترک مدرسه با برادر بزرگترش به اروپا رفت. آنها پس از بازگشت در بوستونِ ماساچوست اقامت کردند. او در 1941 ازدواج کرد و در 1942 به خدمت ارتش درآمد. پس از جنگ، چیور و همسرش از نیویورک به مناطق حومهنشین شهر نقل مکان کردند، که فرهنگ و آداب و رسوم مردمانش در داستانهای بعدی او نشان داده میشود. او با نثری شفاف و خوش ساخت حکایاتی طنزآمیز و منتقدانه درباره رویدادها و حوادث به ظاهر بیاهمیت مینوشت. داستانهایش اغلب در مجله نیویورکر و گاهی هم در نیوریپابلیک، کولیرز، استوری، و آتلانتیک به چاپ میرسید.
اولین مجموعه داستان او با نام «شیوه زندگی بعضی از آدمها» در 1943 منتشر شد که پس زمینه داستانهای آن، جنگ جهانی دوم و رکود اقتصادی بزرگ 1929 بود. پس از آن مجموعه داستانهای دیگری، از جمله «رادیوی بزرگ و سایر داستانها» در 1953، و «سرتیپ و بیوه گلف» در 1964 از او منتشر شد. سرانجام در 1978 مجموعه داستانهایش برنده جایزه پولیتزر و جایزه ملی منتقدان کتاب شد.
هرچند که توانایی چیور عمدتا در تمرکز بر روایات پراکنده بود و در ساخت و پرداخت روایات طولانی در رمانهایش با مشکل مواجه میشد، اما اولین رمانش، «شرح وقایع وپشات» (1957) که در مورد استفادههای نادرست از ثروت و روانشناسی بود، جایزه ملی کتاب (National Book Award) را نصیبش کرد. ادامه این رمان باعنوان «رسوایی وپشات» در 1964 و رمان دیگرش فالکونر در 1977 به چاپ رسیدند.
از ویژگیهای داستانهای چیور توجه به جزئیات، نثر دقیق، و تواناییاش در به تصویرکشیدن ناهنجاریهای زندگی مردم عادی است. شخصیتهای او آدمهایی عادی و خوباند که زندگی به ظاهر آرام و سعادتمندی دارند اما همواره گرفتار درد و رنجاند. دستمایه بیشتر داستانهای او زندگیهای خانوادگی به ظاهر خوب اما در باطن آشفتهایست که اغلب با حوادث کوچک و مضحک آشفتهتر میشوند. او در داستانهایش منظری واقعی از زندگی طبقه متوسط دهههای سی و چهل آمریکایی و وقتگذرانی آنها در مهمانیها و کوکتل پارتیهای تو خالی و مشروبخوریشان پیش رو میگذارد.
چیور در 1951، موفق به دریافت بورس گوگنهایم شد، که در 1925 به نویسندگان اختصاص یافته بود. این بورس، پولِ لازم و وقتِ کافی برای نوشتن در اختیار چیور گذاشت. داستان «پنج و چهل و هشت» جایزه مجله بنجامین فرانکلین از آن خود کرد، و او سال بعد همسر و سه فرزندش را به ایتالیا برد. پس از بازگشت، به همراه خانوادهاش در اوسینینگِ نیویورک اقامت کردند.
چیور در اوج موفقیت خود، درگیر یک جدال بیست ساله با مشکل اعتیاد به الکل شد. عاقبت در ژوئن 1982 به دلیل بیماری سرطان از دنیا رفت. آخرین اثر او با عنوان «اوه، چه بهشتی به نظر میرسد» پس از مرگش به چاپ رسید.
چیور که خود فرزند یک خانواده شکستخورده بود، پیچیدگیهای جاهطلبی و حقارتِ زندگی آمریکایی پس از جنگ را به خوبی درک میکرد. او به شیوهای طنز آلود و با نگاهی انتقادی، تابلوهایی بیشمار از قصه زندگیِ آدمهای افسرده و غیرخلاق و زندگی کسالتبارشان در مناطق حومهنشین را به تماشا میگذاشت. اما نگاهش فراتر از نگاه یک منتقدِ معمولیِ زندگی روستاییِ کسلکننده در آمریکا بود. به قول جان آپدایک: «جان چیور را اغلب بهعنوان نویسندهای میشناسند که درباره حاشیهنشینی مینویسد؛ اما بسیاری از نویسندگان درباره حاشیهنشینی مینویسد؛ اما بسیاری از نویسندگان درباره حاشیهنشینی نوشتهاند. از میان آنها، تنها چیور توانست مکانی ازلی از آن بسازد.»
چیور چندین رمان نیز نوشته، اما شهرتش عمدتاً به خاطر داستانهای کوتاه است. او و چند نویسنده همعصرش نظیر فانری اوکانر و دونالد بارتلمی با نگارش داستانهای کوتاهِ منحصر به فرد و به یادماندنی نشان دادهاند که ارزش ادبی داستان کوتاه نه تنها از رمان کمتر نیست که گاهی از آن پیشی میگیرد.
آنتونی اولیور اسکات در مقالهای تحت عنوان «در تمجید داستان کوتاه» که در آن داستانهای جان چیور، فلانری اوکانر و دونالد بارتلمی را تحلیل کرده است، مینویسد: «انتشار تا حدی همزمان سه زندگینامه ادبی، چالشی قدرتمند در برابر عادت دستکم گرفتن داستان کوتاه است. سوژههای این سه زندگینامه ـ فلانری اوکانر، جان چیور و دونالد بارتلمی ـ همه کارهای طولانیتری هم عرضه کردند، اما شهرت آنها به خاطر کارهای کوتاهترشان است، کارهایی که نه تنها کم اهمیت نیستند که از موترترین و بدیعترین آثار ادبیات تخیلی آمریکا در نیمه دوم قرن بیستم به شمار میروند. در واقع آنها آثاری خلق کردهاند که رمانها در برابرشان طویل جلوه میکنند. چشمانداز ادبی دهه پنجاه و اوایل دهه شصت پر بود از نویسندگان جنوبی، نویسندگان کلیسای کاتولیک و نویسندگانی که به طور تفننی به گوتیک و پوچگرایی میپرداختند، اما هیچ کدام به آن در هم آمیختگی کمدی گروتسک با جدیت اخلاقی و وسواس و موشکافی گزنده و خردمندانهای که در قصههای اوکانرا از جنوبیهای لجوج به چشم میخورد حتی نزدیک نمیشوند. هیچ اثر برجستهای درباره نارضایتی در زندگی زناشویی یا خمودی و کسالت باریِ زندگی حومهنشینها نمیتواند در بینش و دقت به پای حکایات تمثیلی بینظیر چیور از ناهنجاریهای پر از ریخت و پاش برسد.»
جان چیور حومهنشینهای آمریکایی اواسط قرن نوزدهم را به شکل آدمهایی شجاع و در عین مفلوک نشان میدهد. شخصیت حومهای چیور مدام در حال برقرار کردن توازن میان امید، دو دلی و اضطراب است. او بین تمایل به پذیرش جایگاهش در میان جماعت حومهنشین و تردید در مورد آنچه ممکن است روش غلط زندگی باشد معلق مانده است. شخصیتهای چیور به نحو چشمگیری هم به توانایی خود اطمینان دارند و هم اسیر سرنوشتی نامطمئناند. تواناییِ به تصویرکشیدن این وضعیت دشوار بشری و ترکیب آن با یکی از جدیدترین و فراموششدن ترین جلوههای زندگی امریکایی، یعنی حومهنشینی، نشاندهنده قدرت و بینش هنری چیور است.
منتقدین میگویند تمامی داستانهای چیور درباره سقوط بشر است؛ درباره رواج فساد در بهشت، بینظمی در نظم و ترتیب، یا ادغام واقعیت با توهم.
چیور امیدهای کاذب و توجیهات عجیب و غریب، اما قابل فهم شخصیتهایش در مسخره میکند و ترسها و آرزوهای نامعقول و افراطآمیزشان را به نمایش میگذارد و در عین حال از حماقتهایشان در زندگی خانوادگی و اجتماعی میگوید که چگونه اسیر روزمرگی چنان به شکل یک عادت اخلاقی و رفتاری در میآید که آنها به جای بدلشدن به شخصیتهای کلیشهای تا حد یک کهنالگو ارتقا مییابند.
کتاب «گنج خیالی و داستانهای دیگر» اثر جان چیور با ترجمه آذر عالیپور در 360 صفحه با شمارگان 550 نسخه به بهای 46 هزار تومان از سوی نشر آموت راهی بازار کتاب شد.
نظر شما