نشست نقد و بررسی کتاب «استعارههای مفهومی و فضاهای قرآن» برگزار شد
کتابی که آغاز یک انقلاب در مطالعات میانرشتهای است
مجید معارف گفت: کاربردی بودن کتاب، به دلیل کاربردی بودن نظریه استعاره مفهومی که نویسنده در شش ساحت آنها را توضیح داده است، از شاخصههای دیگر کتاب است. اگر بنا باشد ما به دنبال تولید علم باشیم، این اثر نمود خوبی از تولید علم است.
در ابتدای این نشست، حسین دهقان، دبیر نشست، با توضیح این نکته که این جلسه از سلسله جلسات نقد و بررسی آثار برگزیده در جشنواره پژوهشهای فرهنگی سال برگزار میشود از نویسنده کتاب، علیرضا قائمینیا خواست تا سخنان ابتدایی خود را بیان کند.
قائمینیا گفت: این کتاب برآمده از دلمشغولیهای من در دو دهه اخیر بوده است. به گمان من مباحث زبانشناسی و شاخههای مختلف آن کارکرد فراوانی در مطالعات دینی دارد و اگر ما بخواهیم از انسدادی که در مطالعات دینی در دهههای اخیر رخ داده است، باید به مباحث زبانشناختی رجوع کنیم.
وی افزود: من مطالعات خود را از آخرین و بهروزترین نگاهها در زبانشناسی که زبانشناختی شناختی است شروع کردهام. زبانشناسی شناختی بر پایه نقد دیدگاهها نوآم چامسکی شکل گرفته است و کسانی مانند لیکاف آغازگر آن بودند. دغدغه و پرسش من این بود که چگونه میتوان از رویکردهای زبانشناسی شناختی در مطالعات قرآن و حدیث بهره ببرم. این دومین کاری بود که با رویکرد استفاده از اندیشههای روز در حوزههای شناختی در مطالعات دینی انجام میدادم. پیش از آن کتاب «معناشناسی شناختی قرآن» را نوشته بودم و پس از آن دیدم که حوزه مطالعات در این زمینه بسیار وسیع است و بحث استعارههای مفهومی حوزهای مستقل است. نوشتن این کتاب حدود 2 یا 3 سال به طول انجامید ولی حدود 7 سال ذهنم درگیر آن بود و در این میان پیامهایی هم بین من و لیکاف و دیگر پژوهشگران شاخص حوزه زبانشناسی شناختی رد و بدل شد و لیکاف هم مشتاق بود که بداند نتایج بهرهگیری از زبانشناسی شناختی در مطالعات قرآنی چه خواهد بود.
این پژوهشگر افزود: البته اینگونه نبوده است که در این کتاب تمامی ایدههای لیکاف و دیگر بزرگان حوزه زبانشناسی شناختی را بپذیرم. مواردی هم بوده است که من از پذیرش نظرات آنان عدول کردهام. در مواردی در این کتاب از سنت خودمان و بحثهای اصولی هم کمک گرفتهام. کار دیگری که انجام دادهام تدوین نمونههای مطالعاتی از دل قرآن بوده است که به تحلیل آنها از دریچه استعاره مفهومی پرداختم. نوآوری کار من در فصل آخر کتاب است. در این فصل با تحلیل معناشناختی استعارههای قرآن متوجه شدم که زبان استعاری قرآن درباره بعضی کلمات از جمله «وجه» وجودی است. این مباحث وجودی را در فصل آخر این کتاب باز کردم و سیر تحقیقات بعدیام هم به سمت مطالعه در این حوزه رفته است که در کتابهای دیگر بروز و ظهور خواهد داشت. من به دنبال یک کار سیستماتیک بودهام که برآمده از تلفیق مباحث جدید و قدیم باشد و حوزههای مختلف اسلامی را در بر بگیرد.
او همچنین افزود: در این کتاب تنها از استعارههای مفهومی استفاده نکردهام و از نظریات مرتبط با تلفیق مفهومی که در واقع نقد استعارههای مفهومی بودهاند هم استفاده کردهام. به یک معنا کوشیدهام که از مزایای تمام تحلیلها و نظرات استفاده کنم و معتقدم که این نظریات مانعهالجمع نیستند.
پس از قائمینیا، نوبت به مجید معارف رسید. وی درباره عمق مضمونی کتاب گفت: فهم این اثر نیازمند آن است که فرد حداقل یک ماه را صرف آن کند و آن هم به این شکل که خود را کنترل کند تا در روز بیش از بیست صفحه مطالعه نکند و شاید بعضی از بیست صفحهها را هم لازم باشد که دو یا سه بار بخواند. داوری منصفانه درباره چنین کتابی تنها پس از طی چنین فرآیندی ممکن است.
وی گفت: این اثر، کتابی میانرشتهای و جمع میان قرآنشناسی و زبانشناسی است و از این منظر اثری نو محسوب میشود. نویسنده برای خوب پیش بردن روند میانرشتهای، دو فصل را به عنوان مبنا در ابتدای کتاب قرار داده است. فصل اول به مباحث استعاره مفهومی در زبانشناسی شناختی میپردازد و فصل دوم به فضاهای ذهنیای که فرآیندهای شناختی در آن رخ میدهد. این دو فصل مباحث محض زبانشناختی را طرح میکنند و تنها در انتهای فصل دوم مثالهایی قرآنی برای سخن گفتن از چیستی و چگونگی فضاهای ذهنی بیان میشود.
او افزود: از فصل سوم مباحث قرآنی شروع میشود و در فصل چهار و پنج مباحث قرآنی اوج میگیرند و در این فصول خواننده احساس تحمیل نمیکند که گویی قالبی از پیش تعیین شده وجود داشته است و مباحث قرآنی در آن قالب ریخته شده است.
به گفته این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران: مسئله فارسی نویسی و روان نویسی مباحث پیچیده زبانشناختی از دیگر مزایای این کتاب است. قائمینیا هنرمندانه مباحث پیچیده ذهنشناسی و زبانشناسی را طرح کرده است. اگر چه معتقدم این کتاب نیازمند تدریس است و کارگاههایی حول آن باید شکل بگیرد، اما فرد به تنهایی و در خلوت نیز میتواند مباحث آن را درک کند. قائمینیا خود متوجه شده است که کتاب اثری سنگین است و در انتهای فصول، چکیده فصل را در سه تا چهار صفحه به زبان فارسی روان ارائه میدهد که در درک و فهم اثر بسیار مفید است.
او افزود: کاربردی بودن کتاب، به دلیل کاربردی بودن نظریه استعاره مفهومی که نویسنده در کتاب در شش ساحت آنها را توضیح داده است، از شاخصههای دیگر کتاب است. اگر بنا باشد ما به دنبال تولید علم باشیم، این اثر نمود خوبی از تولید علم است. از آنجا که نویسنده در پی بومیسازی نظریات بوده این کتاب همچنین به دلیل تطبیق مباحث با سنت تفسیری جهان اسلام هم شاخص است. در این مبحث نویسنده بیشتر از نظرات علامه طباطبایی بهره برده است اما از نظرات دیگر مفسران نیز غافل نبوده است. او مباحثی که مفسران درباره آیات قرآن بیان کردهاند را طرح کرده و سپس به این موضوع پرداخته است که اگر بخواهیم از مباحث مبتنی بر استعاره مفهومی در این مقولهها بهره ببریم چه دستاوردی خواهیم داشت.
منتقد بعدی کتاب خلیل پروینی بود. او در ابتدای سخنان خود گفت: اثر حاضر، کتابی مبتکرانه در حوزه قرآنشناسی است. قرآن کریم به عنوان یک پدیده زبانی در میان اعراب نازل شد که به فصاحت و بلاغت شهره بودند و به خود مینازیدند. اعراب در این مباحث تا قرن سوم و چهارم حاضر نبودند در مباحث بلاغی اثری را از زبانهای بیگانه ترجمه کنند و فن شعر ارسطو که در قرن سوم ترجمه شد اولین اثر از زبان بیگانه است که در این گونه مباحث به عربی ترجمه شد. در چنین محیطی، قرآن از نظر غنایی چنان زبانی داشت که همه اعراب را در حیرت فرو برده بود. ولید ابن مغیره به عنوان یکی از دشمنان شناخته شده اسلام، وقتی که به قرآن گوش میداد آرام آرام دلش در حال نرم شدن بود تا قرآن را بپذیرد. ابوجهل به ولید ابن مغیره مراجعه میکند تا در برابر قرآن قد بیفرازد. او به ابوجهل میگوید من سخن جن و انس را شنیدهام و این سخن، بهگونهای است که کلامهای دیگر را از سکه میاندازد. غنای زبانی قرآن در چنین حدی است.
پروینی سپس با مرور مباحث تحلیلی و انتقادی درباره اعجاز قرآن در قرون اولیه اسلامی گفت: اوج تلاشهای بلاغتشناسانه مسلمانان درباره قرآن را در نظریات عبدالقاهر جرجانی میشود دید. زمخشری در تفسیر خود تمام دیدگاههای عبدالقاهر را در عمل اجرا کرده است و توانسته است درباره اثبات اعجاز قرآن گامی بلند به جلو بردارد. کسانی معتقد هستند که پرداختن به بلاغت در میان مسلمانان جملهمحور بوده است ولی این درست نیست. به عنوان نمونه ما در کار زمخشری میبینیم که تمام یک سوره را به صورت حلقههای به هم پیوسته مورد بررسی قرار میدهد. اما مشکل این است که ما پس از زمخشری دچار انحطاط میشویم و تجربهای که با زمخشری به اوج رسیده بود ادامه پیدا نکرد. در دوران معاصر نیز نود درصد مطالعات، به مطالعات قدیم تنه میزند. در این میان تلاشهای سید قطب ویژه است. او از استعاره مفهومی صحبت نکرده اما مباحثی جالبی مطرح میکند نظیر اینکه مباحث ذهنی در قرآن چگونه تصویرگری هنری شدهاند؟ سید قطب میگوید خیلی از آیات در قرآن وجود دارد که در آن نه تشبیه وجود دارد و نه استعاره اما تصویر، تصویر زندهای است.
او درباره کتاب «استعارههای مفهومی و فضاهای قرآن» گفت: این کتاب آغازگر انقلابی در حوزه مطالعات میانرشتهای میان حوزه زبانشناسی و حوزه قرآنپژوهی است. خوشبختانه نویسنده با ذهن منسجم خود این انقلاب را به پیش برده و به پیش خواهد برد. قائمینیا هشت نقدی را که درباره دیدگاهش صورت گرفته یا احتمال دارد صورت بگیرد در مقدمه کتابش مطرح کرده و به آنها پاسخ داده است و این رویکردی جالب در پرداختن به بحث است. قائمینیا تلاش کرده است بین استعارههای مفهومی و معرفت دینی و جهانبینی اسلامی پیوند برقرار کند.
نظر شما