معرفی و بررسی کتاب «آسیبشناسی نظام آموزشی در ایران»
راهکارهایی برای گذار از وضع نامناسب نظام آموزشی
تفاوت عمده کتاب «آسیبشناسی نظام آموزشی در ایران» با اکثر کتابهایی که در این حوزه منتشر میشوند این است که برآورد دقیقی از مقوله ساخت نظام آموزشی در ایران دارد.
کتاب «آسیبشناسی نظام آموزشی در ایران» نوشته ولی بهرامی که انتشارات گلآذین آن را در سال 1398 منتشر کرده است، تلاشی برای بازخوانی رویکردهای آموزشی در ایران و ارائه الگوهایی دیگرگون در این زمینه، با تکیه بر ارائه الگوهایی برای اصلاح وضعیت آموزشی است.
هریک از فصول این کتاب به یکی از شاخصترین معضلات نظام آموزشی در ایران میپردازد. بحران تقسیم کار در نظام آموزشی، طرد اجتماعی دانشآموزان، کمبود نشاط اجتماعی در میان معلمان و... از جمله مباحثی هستند که در کتاب مورد توجه قرار گرفتهاند.
ساخت جهانبینی و رویکرد ذهنی نویسنده در این کتاب را میتوان از جملات آغازین پیشگفتار کتابش دریافت: امروزه نظام آموزشی به عنوان مؤلفه اساسی و بخش تفکیکناپذیری از زندگی اجتماعی جوامع بشری در نظر گرفته میشود. زندگی اجتماعی انسانها با آموزش و یادگیری گره خورده است؛ چنانچه توسعه همهجانبه هر کشوری بدون سرمایهگذاری در نظام آموزشی امکانپذیر نمیباشد. نظامهای آموزشی در نیا با موانع و مشکلاتی روبرو هستند که میتواند فرصتهای آموزشی را تبدیل به تهدید و آسیب کند. نظام آموزشی در جامعه ایران نیز برای تحقق اهداف خود با موانع و آسیبهای جدی مواجه است که آگاهی و شناخت نسبت به آن میتواند راهکارهای پیشروی سیاستگذاران و برنامهریزان و مدیران نظام آموزشی قرار دهد تا به گونه بهتری و با شناخت بیشتری نسبت به مسائل و مشکلات و چالشهای روبرو، برنامهریزی و تصمیمات مثمری اتخاذ کنند.
با چنین رویکردی، نویسنده در فصل اول کتاب مفهوم تقسیم کار در نظام آموزشی را مورد بحث قرار میدهد. نویسنده در این فصل، ابتدا صور نابههنجار تقسیم کار را مطرح کرده است. صوری که شناخت آنها میتواند به تقسیم کار بههنجار در نظام آموزشی کمک کند. همچنین در پایان فصل امر تقلب در نظام آموزشی را به عنوان یکی از پیامدهای تقسیم کار نابهنجار مورد بررسی قرار داده و تلاش کرده است از طریق سنخشناسی امر تقلب، علل آن را مشخص سازد.
در فصل دوم از دیدگاه کارشناسان، مدیران و معلمان مهمترین مسائل نظام آموزشی مورد بحث قرار گرفته است. در این ارتباط به مسائلی از قبیل عدم همکاری بین نهادی، اثرات متقابل خانواده و نظام آموزشی، بازتولید خشونت، بزرگشدن نقش رسانههای جمعی، بیسامانی آموزشی و عدم قشربندی، افزایش نرخ آسیبهای اجتماعی بین دانشآموزان و معلمان، کمبود نیروی انسانی در نظام آموزشی (کمبود مشاوران زن و مرد در سطح مدارس)، همزمانی امتحان و کلاس درس در مدارس، تغییرات جهشی در انتصاب مدیران نظام آموزشی مورد بحث قرار گرفتهاند.
در فصل سوم طرد اجتماعی میان دانشآموزان مورد بحث و تبیین قرار گرفته است. این فصل که با روش تلفیقی (کمی و کیفی) میان دانشآموزان انجام شده، زوایای پنهان مسئله طرد اجتماعی در نظام آموزشی را مشخص میکند. همچنین در این قسمت به ارتباط متغیرهای کیفیت زندگی، سرمایه فرهنگی، مشارکت اجتماعی و تبعیض اجتماعی با طرد اجتماعی دانشآموزان پرداخته شده است. بخش پایانی این فصل به این اختصاص یافته که طرد اجتماعی دانشآموزان پدیدهای چندبعدی، پیچیده و پنهان است که برای کاهش آن به تعامل بین نهادی و مشارکت نظام آموزشی با نهاد خانواده و کنشگران نظام آموزشی نیازمند است.
فصل چهارم به بررسی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی معلمان با روش سلسلهمراتبی پرداخته است. در این فصل مهمترین عوامل رتبهبندیشده مؤثر بر نشاط اجتماعی معلمان؛ امید به آینده، دینداری، پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی، سطح تحصیلات و پذیرش اجتماعی است. همچنین در این فصل نتایج مقایسه زوجی معیارهای نشاط اجتماعی معلمان بر اساس جنسیت نشان میدهد که زنان پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی و پذیرش اجتماعی را بیش از مردان و مردان امید به آینده، سطح تحصیلات و دینداری را بیش از زنان بر نشاط اجتماعی خود مؤثر میدانند.
فصل پنجم آسیبهای شبکههای اجتماعی مجازی بر دانشآموزان را بررسی میکند. در این فصل از طریق روش تحلیل مضمون پس از اکتشاف پنج مسئله مهم خانوادهگریزی، بیاعتمادی اجتماعی، اثرات تحصیلی، پورنوگرافی، ازدواج زودهنگام را از مهمترین پیامدهای شبکههای اجتماعی مورد بررسی قرار داده است.
فصل ششم به بررسی میزان آگاهی دانشآموزان از حقوق شهروندی و عوامل مرتبط با آن میپردازد. در این فصل میزان آگاهی از حقوق شهروندی با ابعاد آگاهی از حقوق مدنی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و جنسیتی مورد سنجش قرار گرفته و به رابطه بین متغیرهای جنسیت، نوع تحصیلات، میزان عضویت در انجمنها و کانونهای مدرسه، تحصیلات والدین، مکان (روستایی یا شهری بودن) و استفاده از رسانههای جمعی با میزان آگاهی از حقوق شهروندی پراخته میشود.
فصل هفتم و هشتم به عنوان راهکارهایی برای افزایش میزان آگاهی دانشآموزان از حقوق شهروندی از طریق آموزش شهروندی است. در فصل هفتم آموزش شهروندی و نقش آن در نظام آموزشی، رویکردها و نظریات مرتبط با آن و وضعیت آموزش شهروندی در نظام آموزشی ایران مورد بحث قرار گرفته است.
در فصل آخر به آگاهی از حقوق شهروندی به مثابه امری رسانهای پرداخته شده است. این فصل که در تکمیل فصل هفتم نوشته شده، رسانههای ارتباطجمعی را وسیلهای برای افزایش آگاهی از حقوق شهروندی میداند که به افزایش مشارکت اجتماعی شهروندان نیز منجر میشود.
تفاوت عمده کتاب «آسیبشناسی نظام آموزشی در ایران» با اکثر کتابهایی که در این حوزه منتشر میشوند این است که برآورد دقیقی از مقوله ساخت نظام آموزشی در ایران دارد. تحقیق صورت گرفته در کتاب مبتنی بر مشاهدات تجربی و نیز تحقیقات میدانی است و البته تلاش قابل توجهی برای ارائه راهکار در زمینه گذار از وضع موجود دار کتاب مشاهده میشود.
نشر گلآذین کتاب «آسیبشناسی نظام آموزشی در ایران» نوشته ولی بهرامی را با تیراژ 500 نسخه و با قیمت 40 هزار تومان در 252 صفحه منتشر کرده است.
نظر شما