انتخاب بشیریه آشکارا ایستادن در میانه دو رویکرد بنیادین سیستمی و کارگزارگرا و بهره بردن از امکانات هر دو است. در زمانهای که جدال میان این دو رویکرد در حوزه علومسیاسی بسیار بالا گرفته بود (یعنی در دهه 80 میلادی) اتخاذ چنین رویکردی نمود میانهروی روششناختی بشیریه و نگرش متفاوت و فارغ از جو زدگی اوست.
بشیریه این کتاب را در میانههای دهه 80 میلادی در آمریکا منتشر کرده و در آن تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در بازه زمانی بیست ساله 1961 تا 1981 میلادی یا به عبارت دیگر، 1341 تا 1361 شمسی را مورد بررسی قرار داده است.
چنانکه بشیریه گفته است، این کتاب حاصل پژوهشهایی است که او در سال 1359 در ایران برای نوشتن رساله دکتریاش انجام داده است. این پژوهشها که جنبهای میدانی نیز به خود گرفته و به حضور بشیریه در «استانهای غربی کشور برای بررسی مسائل اقلیتها» (ص:9) منجر شده است، بهویژه به فصول انتهایی کتاب جنبه سندی قویای میبخشد که حتی اگر این کتاب، از نظر غنای علمی و آکادمیک پس از گذشت نزدیک به چهل سال از زمان انتشار آن، حرف تازهای برای گفتن نداشت، صرف همین جنبه اسنادی، کتاب بشیریه را به اثری قابل توجه تبدیل میکرد. اما آشکارا رویکرد چندعاملی بشیریه برای پرداختن به چرایی وقوع انقلاب در ایران، در شرایطی که حتی هنوز هم میل به تحلیل تکعاملی این رخداد بسیار مشاهده میشود، هنوز هم آموزنده است.
علاوه بر علل بروز انقلاب ایران، موضوع دیگری که بشیریه در کتاب «دولت و انقلاب در ایران» در پی بررسی آن بوده، مراحلی است که این انقلاب از سر گذرانده است. بشیریه این مباحث را در فصول انتهایی کتاب و بهطور مشخص فصول 6، 7 و موخره مورد بررسی قرار داده است. او در این زمینه نگرشی کلاسیک مبتنی بر انقلاب فرانسه داشته و چهار مرحله «حکومت میانهروها»، «استیلای تندروها»، «حکمرانی وحشت و فضیلت» و «ترمیدور» را که به نظر برخی نظریهپردازان انقلاب الگوی رخ دادن تمامی انقلابها است را در انقلاب ایران تشخیص میدهد، اما از فحوای کلام بشیریه میتوان دریافت که او به دو کلانگونه از انقلاب اعتقاد دارد. انقلاب «خودانگیخته» و «انقلاب طراحی شده». بشیریه تفاوت میان این دو گونه انقلاب را اینگونه تبیین میکند: «انقلابی که تحققاش بر پایه طرح قبلی باشد، از روستاها و حومه شهرها آغاز و به پایتخت ختم میشود. این نوع انقلاب، بخشی از یک طرح و برنامه شفاف و از پیش ریخته برای بازسازی دولت است؛ از این رو، دوران پس از انقلاب، (نظیر انقلاب چین) محل نزاع میانهروها و تندروها بر سر تصاحب قدرت نخواهد بود.» (ص: 16)
به گمان بشیریه انقلاب ایران مانند همه انقلابهای کلاسیک دیگر، انقلابی «خودانگیخته» بود و نه «مبتنی بر طرح قبلی». زیرا در آن هیچ طرح و برنامه از پیش تعیین شدهای برای آرایش سیاسی نیروها وجود نداشت و اهداف اجتماعیای که بعد از انقلاب باید محقق میشد نیز از پیش معلوم نبود.
شاید اکنون با توجه به روندهای پس از سال 1361، که پایان بازه زمانی پژوهش است، بتوان در این زمینه که انقلاب ایران ترمیدور خود را بهشیوهای کلاسیک پشت سر گذاشته است تشکیک کرد و به نظر نمیرسد حتی خود بشیریه نیز، با رای قاطع خود در این زمینه، اکنون چندان موافق باشد، اما این موضوع، ارزش و اهمیت کتاب را تحتالشعاع قرار نمیدهد. چرا که همانگونه که پیشتر نیز در همین مطلب گفتیم، این کتاب اهمیت خود را از جنبه اسنادیای که بهعنوان یک پژوهش میدانی روشمند در بازه زمانی سالهای آغازین انقلاب به خود گرفته، به دست آورده و نیز به این دلیل که توانسته است یک تحلیل چندعاملی فراگیر از چرایی وقوع انقلاب ایران ارائه دهد.
تحلیل چندعاملی بشیریه در برابر دو دسته از تحلیلها صفآرایی میکند. تحلیلهایی که با عنوان «نظریههای مدرن انقلاب» از آنها یاد شده است. به گفته بشیریه: «نظریههای مدرن انقلاب را میتوان در دو گروه اصلی جای داد: نظریههای روانشناختی و نظریههای جامعهشناختی کارکردگرا. در راستای همین طبقهبندی از یکسو دیویس، تد گور، شوارتز و هانتینگتون به مفاهیم روانشناختیای چون محرومیت نسبی و افزایش انتظارات متوسل میشوند تا انقلاب را تبیین کنند و از سوی دیگر، اسملسر، جانسون و هاگوپیان، برای تبیین انقلابها به سراغ جامعهشناسی کارکردگرا میروند.» (ص:13)
چنانکه بشیریه گفته است، پرسش اصلی نظریههای روانشناختی این است که «اعتراضات چگونه شکل میگیرند؟» و در پاسخ به این پرسش، فرض این نظریات این است که هر نارضایتی و اعتراضی پس از ایجاد به طور خودکار تبدیل به کنش جمعی میشود. این نظریات بین احساس خشم و فوران خشونت رابطهای مستقیم میبینند و هر نوع فوران خشونت را مترادف با انقلاب تلقی میکنند.
نظریههای کارکردگرا هم علل بروز انقلاب را در عدم تعادل و ناهماهنگی جستجو میکنند. آنها جامعه را به مثابه یک سیستم میبینند و معتقد هستند که جامعه را هم مانند هر سیستمی میتوان تحلیل کرد.
به عبارت دیگر، چنانکه از لابهلای سطوری که در بندهای پیشین آمد قابل تشخیص است، نظریات روانشناختی در رویکرد بشیریه نمود نظریهپردازی کارگزارمحور و فردگرا در تحلیل انقلاب هستند و نظریات کارکردگرا نمود نظریات سیستمی. رویکرد بشیریه در این کتاب، از جنس راه سوم است. رویکردی بین کارگزار و سیستم.
تلاش بشیریه در فصولی از کتاب خود (بهطور مشخص فصلهای 3، 4 و 5) این است که علل اصلی انقلاب را تبیین کند. او مجموعهای از عوامل موثر در شکلگیری انقلاب ایران را در این فصول، چنین دستهبندی کرده است: «بسط و توسعه یک ایدئولوژی انقلابی که کمابیش از یک دهه قبل از انقلاب جامعهای بهتر را به تصویر میکشید؛ بحران اقتصادی سالهای 1351 تا 1356 که خود منجر به نارضایتیها و اعتراضات فراوان در مقیاسی گسترده گردید؛ بروز تضادهای فاحش بین منافع دولت و طبقه فرادست و بورژوا؛ قطع حمایتهای خارجی از رژیم شاه؛ بسیج انقلابی توده مردم از طریق شبکهای از سازمان بسیج کننده مردم و ایجاد ائتلاف سیاسی بین نیروهای مختلفی که وجه مشترکشان مخالفت با نظام سلطنتی بود.
اما فصول ابتدایی کتاب، یعنی فصل اول و فصل دوم آن که «سیر تکاملی ساختاردولت» و «نظام کهن: حکومت پادشاهی» نام گرفتهاند، تلاش بشیریه بر این بوده است که سیر تکاملی ساختار دولت در ایران از ابتدای قرن بیستم تا تثبیت رژیم شاه در سال 1342 و نیز ماهیت ساختار قدرت پهلوی در فاصله سالهای 1342 تا 1356 مورد بررسی قرار بگیرد. به گمان بشیریه بنیانهای قدرت در این بازه زمانی عبارت بودند از ثروت حاصل از درآمد نفتی، ثبات اقتصادی، همکاری و همگامی دولت و طبقه فرادست جامعه، سرکوبگری و پشتیبانی سیاسی آمریکا از شاه.
از دیگر ابعاد مهم کتاب بشیریه، تلاشی است که برای تطبیق مفهوم «طبقه» با شرایط ایران در آن صورت گرفته است. او این مفهوم را نه بر مبنای نظریات مارکس که بر مبنای نظریات نیکوس پولانتزاس مورد بهرهبرداری قرار داده است. بر مبنای ایدههای پولانتزاس، طبقات برآیند مجموعهای از ساختارها و روابط است که ابتدا در سطح اقتصادی، سپس در سطح سیاسی و نهایتاً در سطح ایدئولوژیک بروز و ظهور مییابند. (ص: 18)
همانگونه که از این تعریف نیز برمیآید، انتخاب بشیریه آشکارا ایستادن در میانه دو رویکرد بنیادین سیستمی و کارگزارگرا و بهره بردن از امکانات هر دو است. در زمانهای که جدال میان این دو رویکرد در حوزه علومسیاسی بسیار بالا گرفته بود (یعنی در دهه 80 میلادی) اتخاذ چنین رویکردی نمود میانهروی روششناختی بشیریه و نگرش متفاوت و فارغ از جو زدگی اوست. اینکه در کتابش از منظر روششناختی نه به نفع راست موضع گرفته و نه به نفع چپ، نه به اردوگاه طرفداران سلطنت افتاده و نه در اردوگاه طرفداران نظام حاکم جدید نیز، مشی پژوهشگرانه او را نمودار میسازد.
گفتنی است که کتاب «دولت و انقلاب در ایران»، پیش از این با عنوان «زمینههای اجتماعی انقلاب در ایران» با ترجمه علی اردستانی توسط نشر نگاه معاصر منتشر شده بود.
انتشارات مانیا هنر، کتاب «دولت و انقلاب در ایران» نوشته حسین بشیری با ترجمه محمود رافع را، در 432 صفحه، تیراژ 1000 نسخه و با قیمت 58 هزار تومان در تابستان 1398 منتشر کرده است.
نظر شما