حمید بابایی، نویسنده و منتقد ادبی در یادداشتی به ماجرای کشته شدن ابوبکر بغدادی و پیشبینی این اتفاق در رمان «آلوت» نوشته امیر خداوردی پرداخته است.
به نظر میرسد تصور بسیاری از مخاطبین ادبیات در مورد رمان، این گونه مهم ادبی این باشد که، رمان رویکردی به گذشته دارد و یا در حال تصویر مسئلهای در بافت کنونی جامعه است. به بیان دیگر بیان دغدغهای که روایت اکنون بشر است، نه مسئلهای که در چندصباح دیگر دچار آن باشد.
البته میتوان مثالهای نقضی برای آن آورد. به طور مثال اگر «مسخ» کافکا را در نظر بگیریم، روایت مسخ شدگی و تبدیل فردی به حشره در دل فاضلاب، یادآور روابط اجتماعی و فردی انسان کنونی است. شاید اگر به اطراف خود به صورت دقیق نگاهی بیندازیم، خواهیم دریافت کافکا زمان اکنون را به خوبی پیشبینی کرده است.
یا به طور مثال وقتی ترامپ در آمریکا به قدرت رسید، در پی مناقشات سیاسی او با سایر افراد هم حزبی خود و دیگر احزاب، فروش رمان «1984» نوشته جورج اورول افزایشی چشمگیر داشت. هر چند این رمان را نیز میتوان دارای سویههای فانتزی دید.
در این میان صورت دیگری از ادبیات وجود دارد که دارای وضعیت انطباقی و تلاش به تصویر کشیدن وضعیت فعلی جامعه است، به طور مثال، رمان «بادبادکباز» نوشته خالد حسینی کوشیده تصویری از زندگی کردن میان طالبان و ستم آنان به مردم مظلوم افغانستان را تصویر کند. هر چند به نظر میرسد تصویری که خالد حسینی از افغانستان میدهد بیش از آن که مستند باشد بر ساخته از تصویر رسانههای جهانی از افغانستان است. به هر جهت در این رمان نیز نویسنده کوشیده همان تصویر را به مخاطب ارائه دهد .
حال در این میان، نویسندگان دیگری نیز وجود دارند که میکوشند همزمان با تغییرات اجتماعی و مناسبات خاص قدرت یا اجتماع، تصویری خاص در رمان ارائه دهند و دست به پیشبینی نیز بزنند. اگر چه در برخی موارد این پیشبینیها با شکست همراه بوده است و برخی ره را به خطا رفتهاند، البته که نمیتوان از آنها خرده گرفت (چون نویسنده قاعدتا پیشگو نیست) برخی توانستهاند مواردی را پیشبینی و روایت کنند که تا حدودی حیرتبرانگیز است.
در میان چنین رمانهایی شاید بتوان از «آلوت» نوشته امیر خداوردی نام برد. آلوت روایت نحوه شکلگیری گروههای تندروی تروریستی اسلامی مانند داعش است.
شخصیت اصلی رمان، فخرالدین در پی اتفاقی (غیب کردن سکه) در میان عوام زود باور به جایگاهی رفیع دست مییابد و رفته رفته منطقهای را تحت نفوذ خود در میآورد و حکم به ارتداد و قتل دیگران میدهد که از سوی دیگر با قدرتگیری نیرویی خارجی به زندان میافتد و در نهایت پس از کِش و قوسهای فراوان کشته و جسدش ناپدید میشود.
شاید در نظر مخاطبین این یادداشت، رابطهای میان رمان «آلوت» و زمان حال نداشته باشد؛ اما میتوان گزارههایی را در متن دید که گویی نویسنده اثر زندگی و مرگ رهبر گروه تروریستی داعش، ابوبکر البغدادی را پیشبینی کرده است.
در واقع از به زندان افتادن فخرالدین که نظیر این اتفاق برای ابوبکر بغدادی رخ داده است تا تشکیل حکومت او و قدرت گیریاش در رمان چنان با جزئیات نگاشته شده، که گویی نویسنده از دل این گروهک تروریستی در حال روایت چنین رمانی است.
اما مسئلهای که این رمان را به عنوان اثری خاص در زمانه ما مطرح میکند، پیشبینی نویسنده از مرگ خاص (البته اگر قائل به روایت کشته و مفقود شدن جسد ابوبکر بغدادی باشیم) این عنصر معلوم الحال تروریستی است. در کنار این مسئله میتوان در مورد نوع شکلگیری این نیروها و نحوه تربیت آنها و همینطور تجهیز آنان توسط قدرتهای مختلف اشاره کرد که نویسنده این مباحث را با تحقیقی دقیق انجام داده است؛ اما به نظر میرسد گاهی ادبیات با بیان اتفاقی در آینده تمام معادلات را بر هم میزند و همچنان میتوان فریاد زد، رمان هنوز شکل خاص روایت است که آینده را پیشبینی خواهد کرد.
نظرات