جلسه بررسی و تحلیل رمان دعوت به مراسم گردن زنی نوشته ولادیمیر ناباکوف در فرهنگسرای خاوران برگزار شد.
وی در این خصوص گفت: ناباکوف نویسندهای مهاجر است که از یک وضعیت سیاسی ایدئولوژیزده (روسیه) وارد دنیای مدرن غرب میشود که این خود باعث بروز تعارض در تفکرات وی شده است. تعارضاتی از جمله مقایسه انسان حاضر در این دو عرصه سیاسی، تقابل تفکر مارکسیستی با سایر گونههای نظام اجتماعی و سیاسی، مقابله نیازهای انسان در دیدگاههای مختلف روانشناسی در بستر نظامهای مختلف اجتماعی و... بنابراین آنچه که بهعنوان آثار یک نویسنده آمریکایی روستبار از وی مشاهده میکنیم غالبا آثاری شخصیتمحور و با تعلیقات ذهنی شخصیتها نسبت به جامعه اطراف خود است.
این نویسنده درخصوص رمان «دعوت به مراسم گردن زنی» این رمان را در حقیقت به مفهوم این جمله تعبیر کرد که «تمامیتخواهی ایدئولوژیک بسیار خطرناکتر از توتالیته غریزی است».
وی ادامه داد براساس نظریه آلتوسر، ایدئولوژی برای ظهور به دو چیز نیاز دارد: اول کنش که مجموعهای از رفتارهاییست که خاص یک نگاه ایدئولوژی باشد و دوم ابزار که در حقیقت جامهای است که ایدئولوژی به تن میکند مانند آثار هنری خاص آن تفکر، قوانین و مقررات برگرفته از آداب و سنن آن ایده و ... که هر دو نمادهای از هردو وجه در این رمان بهصورت متعدد دیده میشود بهعنوان مثال در ابتدای رمان میخوانیم «حکم اعدام طبق قانون، در گوشی به سین سیناتوس ابلاغ شد(ص 9)» و یا «رئیس کمیته آموزش و برخی از دیگر مقامات رسمی به نوبت ... آزمایشهای مختلفی را که قانون برایشان تجویز کرده بود رویش انجام دادند...(28)» و بسیاری از نمونههای دیگر که نشان از حاکمیتی ایدئولوژیک دارد و حالا سینسیناتوس(شخصیت اصلی) داستان به نظر ایشان به حکم «عدم شفافیت و مقاومت» محکوم به اعدام است.
ملکی درخصوص بعد روانشناسی این رمان گفت: این رمان بیانگر تعارضات شخصیت در مواجهه با وجوهات اجتماعی ناشی از یک تفکر خاص است که در جریان آن نویسنده با تبیینات روانشناسانه با تأکید بر شخصیت سی سیناتوس، بُعدی از پرداخت روانکاوانه را بیان میکند. در این رمان با زندانیای مواجه هستیم که با امید کم رنگ آزادی، به گذشته خود نگاهی عمیق و در عین حال تأثیر گذار دارد.
«سین سیناتوس پسر مسافر ناشناسی بود و کودکیاش را.... شبی وقتی جوان بود در آبگیرها نطفه سین سیناتوس در زهدانش بسته شد...(ص21 فصل 2)» و یا «در این گیر و دار، مارته از همان اولین سال ازدواجشان نارو زدن را شروع کرد؛ در هرجا و با هر کسی ...(ص 29)» و... این کدها و نشانهها را میتوان بدین جهت موثر دانست که بخش عمده ذهن شخصیت را تشکیل دادهاند و شخصیت در جای جای این رمان بهویژه خیانتهای زن یاد کرده و بهنوعی فروریزی سرسخت بودن شخصیت را منطقی و قابل توجیه میکند. در عین حال در این رمان هر سه سطح شکلگیری شخصیت (نهاد، من و فرامن) سین سیناتوس را نیز میبینیم که در ابتدای رمان هرکدام تقریبا سر جای خود عمل میکنند اما با نزدیکشدن به انتهای داستان این سطوح با تعاریف زیگموند فروید کاملا در تعارض هستند و در واقع هرکدام کارکرد خود را در وجود شخصیت از دست دادهاند. بهعنوان مثال؛ «سین سیناتوس گفت:« لطف. شما. خیلی» سین سیناتوس دوم گلویش را صاف کرد و گفت: «شما خیلی لطف دارید». (ص 13)» و «یک سین سیناتوس مشغول شمردن بود، اما سین سیناتوس دیگر از توجه کردن به صدای شمارش که محو میشد دست کشید...(ص223)»
او در ادامه بیان کرد: بنابر مولفههایی که بیان شد این رمان نشانههای تفکر مدرن را در خود دارد و این اثر را میتوان اثری در قالب مدرن معرفی کرد که با ایجاد فضای سوررئال به تعریف دریافتهای شخصیت از فضا و موقعیت، مواجهه انسان با انسان و مواجهه انسان با جامعه را تبیین کرده است.
در انتهای این نشست نویسنده رمان «شرایط» با اشاره به بیماری هم رنجی که ناباکوف به آن مبتلا بود گفت: بهرهگیری از رنگ، شکل و مولفههای گرافیکی مصور یکی از ویژگیهای خاص این نویسنده است که شاید بتوان گفت این قدرت بهرهگیری از جزئینگری دقیق و توام با زیباییشناسی ناشی از همان حس هم رنجی است. حسی که در فرد این اینگونه بروز میکند که میتواند با فعالشدن یک حس در وجودشان همزمان حس دیگری در وجودشان نیز فعال میشود. بهطور مثال این برخی از این افراد مبتلا اعداد برایشان رنگ خاصی را تداعی میکند. یا هر رنگ در وجودشان صحنهای را با یک حس خاص همان صحنه فعال میسازد.
نظر شما