شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۷
انتشار داستان‌های بومی در گلباف کرمان

سه کتاب داستان کودک بومی در گلباف کرمان، از سوی نشر فرارنگ منتشر و با تسهیلگری و راهبری مجموعه‌ پژوهشی توسعه‌ای مدرسه توسعه پایدار در دانشگاه صنعتی شریف، رونمایی شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رونمایی از سه کتاب داستان در حوزه کودکان در بخش گلباف استان کرمان، برنامه‌ای‌ است که چندی پیش با تسهیلگری و راهبری یک مجموعه‌ پژوهشی توسعه‌ای در دانشگاه صنعتی شریف، اجرا شد. به گفته هامون طهماسبی، مدیر برنامه مدرسه توسعه پایدار دانشگاه شریف به عنوان راهبر این پروژه، مدرسه توسعه پایدار، به دنبال ترویج و الگوسازی مدل‌هایی از پیشرفت است که با ارزش‌های بومی و ساختارهای اجتماعی-اقتصادی کشور، سازگاری و انطباق داشته باشند. این برنامه در دل پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف ایجاد شده است. وجه تمایز فعالیت‌های پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف، علاوه بر نگاه درون‌زا و مسئله محور به پژوهش، این است که بر خلاف رویه سنتی مراکز پژوهشی، به پژوهش به عنوان امری منفک از طراحی و اجرای راه حل نگاه نمی‌کند و لذا در بسیاری از پروژه‌های تعریف شده در سالیان گذشته، خود پژوهشکده نیز درگیر اجرا و توسعه راه حل‌های ممکن برای مسائل مورد مطالعه شده است.
 
وی در ادامه توضیح می‌دهد:‌ در یکی از همکاری‌های خوب ما در حوزه توسعه منطقه‌ای، به عنوان مشاور و تسهیل‌گر، و در کنار شبکه توسعه اجتماعی رسالت در منطقه گلباف استان کرمان، در فاصله سال‌های 1395 تا 1398 به توسعه راه حل‌های ابتکاری برای حل مسائل توسعه در مقیاس محلی پرداختیم و در آن ابزارهای ابتکاری جدیدی را با همراهی فعالان جامعه محلی توسعه دادیم. یکی از رویکردها و ابزارهای جدیدی که در این پروژه با موفقیت رونمایی کردیم، انتشار کتاب‌های داستان بومی مختص مناطق «با برچسب» محروم بود که با بازخوردهای خوبی از سمت ذی‌نفعان درون و بیرون منطقه روبه‌رو شد.
 
طهماسبی می‌افزاید: برای نخستین بار در کشور است که کتاب داستان‌هایی با اهداف توسعه‌ای، با نویسندگان و تصویرگران بومی و موضوعاتی که در خود منطقه اتفاق می‌افتد، منتشر می‌شود و مهمتر از این دو شاید اینکه داستان‌ها و اشعار کتاب‌ها، دارای پیام و هدف آموزشی-تربیتی ویژه در راستای اهداف محرومیت‌زدایی هستند.
 
وی درباره علت استفاده از عبارت «با برچسب» محروم توضیح می‌دهد: به نظر ما «محرومیت» برچسبی است که با نگاه‌های نادرست بر این مناطق زده شده و در واقع این مناطق اگرچه ممکن است از جهت برخی امکانات زیرساختی و فیزیکی، وضعیت نامطلوب‌تری نسبت به کلان‌شهرها داشته باشند، اما از بسیاری جهات، به ویژه حوزه‌های انسانی، فرهنگی و حتی طبیعی دارای نقاط قوتی هستند که باید به آن توجه کرد و با در نظر گرفتن آن‌ها دیگر نمی‌توان به راحتی عبارت محروم را به کار برد. همچنین باید در نظر گرفت که امروز و در حوزه نظری نیز ورود دیدگاه اجتماعی به مسئله فقر و محرومیت، فقر از یک پدیده عینی که ابعاد ملموس دارد، جنبه ذهنی هم پیدا می‌کند که سیال­‌تر، غیرملموس‌­تر و نسبی­‌تر از درک سنتی ما از فقر و محرومیت است.
 
طهماسبی با اشاره به اینکه این تحول علمی در درک پدیده فقر سبب شده که برخی اندیشمندان علوم اجتماعی، مفهوم فرهنگ محرومیت را مطرح کنند، می‌گوید: حاصل ابداع این مفاهیم جدید در حوزه فقر در ساحت سیاست‌گذاری به مداخله­گران اجتماعی در سطوح مختلف تصمیم‌گیری و اجرا (از دولت به معنای وسیع کلمه تا نهادهای داوطلبانه و مردم مدار) نشان داد که چاره بحران فقر را تنها در رفع نیازهای اولیه انسانی و تامین امکانات مادی نبینند بلکه تغییر «ذهنیت» را اولویت مداخله خود در زمینه فقر قرار دهند. به همین دلیل امروزه توجه به «فقر ذهنی» از اهمیت افزون­‌تری نسبت به گذشته برخوردار شده است.
 
وی در ادامه می‌افزاید:‌ فهم مدرسه توسعه پایدارِ پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف از محرومیت‌زدایی، براساس مطالعه تجارب موجود کشور و نیز برداشت‌های عینی پژوهشگران این مرکز از تجربیات توسعه‌ای خود، این است که «توسعه مناطق محروم» در بیانی ساده شده به معنی «قوی‌تر کردن این مناطق برای مواجهه با مسائل خود» است. این قوی‌تر شدن، یکی در حوزه زیرساختی و امکانات فیزیکی است و دیگری که شاید مهمتر هم باشد، در حوزه سرمایه‌های انسانی است.
 
طهماسبی با اشاره به اینکه در طول چند دهه گذشته، در ایران، توجهات خوبی به توسعه امکانات زیرساختی در مناطق محروم شده است و بسیاری از نیازهای زیرساختی این مناطق، با سرعتی بیش از میانگین اقدامات مشابه در دنیا، رفع شده است، می‌افزاید: با این حال، این توسعه‌ زیرساختی کافی نیست و مطالعات ما از بررسی تجارب داخلی و بین‌المللی حوزه فقرزدایی و محرومیت‌زدایی نشان می‌دهد که یکی از مسائل کمتر پرداخته شده و پیش روی مناطق با برچسب محروم، «فرهنگ محرومیت» است. بدین معنی که سرمایه‌های انسانی این مناطق، اغلب به واسطه موانع ذهنی و نگرشی و نیز برداشت‌های ذهنی تقلیل پیدا کرده نسبت به توانمندی‌های خود و ظرفیت‌های منطقه‌شان، نمی‌توانند آن گونه که باید نقش فعال و موثری در تغییر وضعیت زندگی خود و محیط پیرامونی‌شان ایفا کنند و لذا در شناسایی مسائل و نیز توسعه و اجرای راه‌حل‌های شدنی برای چالش‌های کوچک و بزرگ منطقه خود، کم‌توان باشند. بدون شک، و طبق آموزه‌های دینی ما، تغییر پایدار سرنوشت هر قوم و هر سرزمین به دست مردمان آن سرزمین رقم خواهد خورد و کمک‌های حمایتی و مداخلات توسعه‌ای نهادها، سازمان‌ها و تشکل‌های حوزه محرومیت‌زدایی، اگر نتوانند به توانمندسازی و توان افزایی مردم ساکن این مناطق منجر شوند، ابتر و ناقص باقی خواهند ماند.
 
وی در ادامه می‌گوید: از سویی یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های انسانی هر منطقه، کودکان و نوجوانان آن منطقه هستند که آینده آن جا را رقم می‌زنند. با توجه به اینکه بسیاری از مشکلات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... ریشه در نظام تربیتی– آموزشی فرزندان دارد، اهتمام به نظام تربیتی– آموزشی منطقه که متولی تربیت نسل‎های آینده آن منطقه است، هم‌راستا با سایر اقدامات، نه تنها توجیه، بلکه ضرورت می‌یابد و یکی از الزامات اساسی توسعه پایدار و همه جانبه در مناطق محروم خواهد بود.
 
طهماسبی بیان می‌کند: همه این‌ها شاید دلایلی بودند که ما به ابداع ابزارهای نوینی در مداخلات توسعه، از جمله کتاب‌های داستان محلی روی آوردیم. در منطقه گلباف، که اولین تجربه ما در این حوزه بود، سه کتاب داستان را از سوی نشر فرارنگ و با کمک نویسندگان و تصویرگران بومی به چاپ رساندیم. کتاب «خنده آب، خنده باغ»، توصیف شعرگونه یک باغ در شهر گلباف است که شاعر در بخش دوم از شعرش، این سرسبزی را به وجود آب گره می‌زند و قصد دارد که توجهات کودکان را به قدردانستن آب و جلوگیری از هدررفت آن جلب کند.
 
 

وی در ادامه به کتاب دیگری اشاره می‌کند و می‌گوید: «گلباف زیبای من»، کتاب دیگری است که مجموعه‌ای از چند شعر کوتاه است که در هرکدام به توصیف یک بخش از ویژگی‌های خاص منطقه گلباف پرداخته است. از روستاها گرفته تا محصولات کشاورزی، صنایع دستی و یا جاذبه‌های طبیعی. هدف این کتاب، متمرکز بر تعلق خاطر به سرزمین و جلب توجه به ویژگی‌های مثبت آن است. کتاب سوم، «آرزوی شب تاب» نام دارد که روایت سفر خیال‌انگیز کرم شب تابی است که در جست‌وجوی نزدیک‌ترین نقطه به ستاره‌های آسمان، در روستاهای گلباف سفر می‌کند و نهایتا به سرو چند صد ساله گلباف می‌رسد و در طی این سفر با زیبایی‌های سرزمین‌اش آشنا می‌شود. در تالیف و تصویرگری این کتاب‌ها، زهرا خدایی، فاطمه احمدی، مریم نجارپور، جمیله کلانترزاده، فاطمه فرهمند و مهین شهمرادزاده فعالیت داشتند.
 
 

به گفته طهماسبی، این کتاب‌ها در چهارمین جشنواره ترخون گلباف رونمایی شدند و با حمایتی که از شبکه توسعه اجتماعی رسالت دریافت کردیم، توانستیم آنها را در سراسر منطقه و به ویژه در میان دانش‌آموزان مقطع ابتدایی روستاها توزیع کنیم. نکته مهم این است که ما این کتاب‌ها را با تکیه بر نویسندگان و تصویرگران بومی که برخی اولین بار بود دست به قلم می‌شدند، تولید کردیم. اما به جرات می‌توانیم بگوییم که خروجی کار برای کودکان منطقه گلباف، بسیار جذاب‌تر و قابل درک‌تر و قابل استفاده‌تر از بسیاری از کتاب‌هایی شد که با نام‌های بزرگ و یا نویسندگان بین‌المللی در بازار کتاب کودک عرضه می‌شود. البته تولیدشان هم به راحتی نبود. ما یک فرایند را با همدیگر و با کمک متخصصینی از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمان طی کردیم تا ذره ذره نویسندگان و تصویرگران محلی را از نظر ذهنی و فنی آماده کنیم تا به خروجی مطلوب دست پیدا کنیم.
 
 

وی می‌افزاید: اعتقاد ما بر این است که نفس انتشار این کتاب‌ها، بهتر از هر شعار یا سخنرانی‌ای برای مردم منطقه پیام‌آور این موضوع بود که «منطقه ما ناتوان نیست» و به عبارتی دیگر «ما می‌توانیم». ما در واقعیت هم باور داریم که گلباف و بسیاری از مناطق دیگر که امروز شاید به غلط برچسب «محرومیت» به آن‌ها زده‌ایم، سرشار از توانمندی و استعداد و صد البته جنبه‌های مثبت فراوان هستند که باید تلاش کنیم با تکیه بر آن‌ها، پویایی و تکاپو را در این مناطق زنده کنیم و پایدار نگه داریم. 

طهماسبی در پایان می‌گوید: اینکه به واسطه موفقیت‌های حاصل از تجارب پایلوت و در مقیاس محدود پژوهشکده، تصمیم گرفته شد برای اقدامی جدی و در سطح گسترده‌تر و اثربخش‌تر، با نهادهای توسعه‌ای ذی‌صلاح صحبت شود. در حال حاضر مذاکرات خوبی با نهادهایی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه کتاب داشته‌ایم و امیدواریم با به سرانجام رساندن طرح‌های در دست در مناطق دیگر کشور، زمینه‌ساز بروز و ظهور باب جدید و متفاوتی از فعالیت‌های فرهنگی اثربخش در مناطق کمتر برخوردار شویم. اقداماتی که در کنار سایر فعالیت‌های فرهنگی تحول‌آفرین، در نهایت منجر به این شود که ذهنیت محرومیت از این مناطق رخت بر بندد و در آینده‌ای نه چندان دور شاهد این باشیم که این مناطق، دیگر برچسب «محرومیت» را به دنبال خود یدک نمی‌کشند. باید بر این موضوع هم تاکید کنیم که ما در حال استانداردسازی و تدوین سازوکارهایی برای چگونگی تدوین و انتشار این کتاب‌ها هستیم. به هرحال این موضوع هم یک کار تخصصی است؛ با دغدغه «توسعه» و «پیشرفت منطقه‌ای» حتما باید نکات خاصی را در کنار نکات فنی نویسندگی و تصویرگری رعایت کرد که فرایند و نیز پیام‌های کتاب‌ها در نهایت به مقابله با آن ذهنیت محرومیت منتهی شود.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها