محمد میرشکرایی گفت: مردمشناسی علمی است که به مطالعه فرهنگ میپردازد و فرهنگ چیزی جدای از تاریخ یک جامعه نیست
وی با بیان اینکه یلدا آیینی تقویمی است که معانی فلسفی و هستی شناختی چرخش و تغییر فصول و گذر زمان را بر اساس جهان بینی انسان ایرانی نشان می دهد تصریح کرد: به واقع یلدا مقارن با انقلاب زمستانی است تا اعتدال بهاری که در نوروز متجلی میشود، میل به نوزایی، زایندگی، برکت و شکوفایی را در نزد اقوام ایرانی نشان دهد.
وی گفت: اگر نماد نوزایی و شکفتگی و زندگی در آیین همزاد یلدا یعنی کریسمس درخت کاج است در یلدا میوه های تر زمستانی و خشک تابستانی (خشکبار) این مفهوم یعنی ستایش زندگی، نوزایی، برکت، شکوفایی و شادمانی را نشان می دهند.
حسنزاده بیان کرد: البته در کریسمس لامپهای روشن همان نقش میوهها و خشکبار ما را بازی میکنند و هم نماد تولد و زایش هستند و هم نماد روشنایی یعنی همان نقشی که انار به عنوان نماد زایش و روشنایی بازی میکند.
وی یلدا را آیینه تنوع فرهنگی و همسبتگی ملی ایرانیان دانست و گفت: این توان فرهنگی و فلسفی ایرانیان در خلق نماد است که میبینید انار را هم به عنوان نماد روشنایی، هم نماد زایش و هم نماد وحدت و کثرت بر میگزینند؛ دانههای فراوانی که در کنار هم مهربانانه نشستهاند و در عین کثرت، دارای وحدتاند.
حسنزاده فرهنگ یلدا را دارای پویایی خواند و افزود: این روزها در طراحی آویزه ها و تزیینات جدید انار و خورشید با هم ترکیب می شوند، به واقع آیین یلدا با قدرت به حوزه عمومی گره خورده و میتوان از بازار یلدا که قدرت و زیبایی آن مثل بازار نوروز و کریسمس است یاد کرد.
به گفته رییس پژوهشکده مردمشناسی یلدا چون بیشتر آیینهای ایرانی از بازتولد یا باززایی یا همان «ریی برس» حکایت دارد، که تنها یک تولد جسمانی نیست بلکه یک تولد فرهنگی، اخلاقی و انسانی است.
وی با بیان اینکه از این لحاظ یلدا نقش و کاکردی چون نوروز اما با نمادپردازی متفاوت دارد افزود: یلدا چون سایر آیینهای ایرانی آیینی زیست سالار یا مبتنی بایوکراسی است که زندگی و مظاهر آن را چون شادمانی ستایش میکند.
حسنزاده بیان کرد: جست و جوی روشنایی عنصر مهم دیگر در آیین یلدا است، به واقع در تمام تاریخ ایران همانگونه که کورش پادشاه عصر باستان ایران گفته است: برای جنگ با تاریکی شمشیر بر نمیکشم، چراغ بر میافروزم، یلدا آیین مهربانی، صلح، دوستی، مدارا و شکیبایی، همگرایی و وحدت اقوام ایرانی، و عشق بوده است.
این مردمشناس با بیان اینکه آیینها صلح و دوستی را در میان اقوام ایرانی به صلح و دوستی پایدار تبدیل کردهاند، یلدا را تقدیس و ستایش زندگی و نوزایی دانست و گفت: حضور حافظ در جامعه شهری و روستایی ایران و حضور فردوسی در جامعه عشایری ایران بر سفره و خوان یلدا، پیوند شعر آیین و هویت ملی اقوام ایرانی را نشان میدهد.
حسنزاده با اشاره به این نکته که در تمام سنتهای تفسیری آیین یلدا، لزوما شب و روز در ستیز و جنگ با هم نیستند تصریح کرد: بلکه در نگاهی چون نگاه سهروردی که هم نماد عرفان اسلامی و هم جهان بینی و فلسفه عصر باستان ایرانیان است، همانگونه که جسم و جان با هم همسایهاند شب و روز هم در کنار هم بسر میبرند.
به گفته وی، از دامن این شب بلند است که چنین نوزاد نورانی و زیبایی به نام خورشید چشم میگشاید. در نظر داشته باشید که این آیین آیینی باستانی است اما لزوما آیینی زرتشتی نیست بنابراین این آیین را نمیتوان بر اساس دوگانهگرایی زرتشتی یعنی برخورد خیر و شر تفسیر کرد.
وی ادامه داد: البته پارادیم نگرش زرتشتی در شعر فارسی به عنوان یک پارادیم قوی در بخشی از ادبیات فارسی از تقابل هجران و وصل سخن گفته که گاه گویی از برخورد خیر و شر سخن میگوییم، این نوع نگاه به ادبیات روشنفکری عصر پهلوی و مفهوم زمستان و تقابل آن با بهار تبدیل شده است:زمستان هنجاری و بهاری احساسی یا برخورد پیری و جوانی.
حسنزاده افزود: نظام استعاری و زیبایی شناسی ادبی در اینحا با نظام فلسفی آیین یلدا به نظرم متفاوت است و میتواند ما را به اشتباه بیاندازد.
وی در پایان سخنانش با اشاره به برگزاری نشستهای شب افسانه و شب یلدا در سلسله شبهای بخارا در این حوزه تصریح کرد: این همایش با هزینه چهار صد هزار تومان برگزار شد و به نظر من به ویژه باید در این شرایط سخت اقتصادی و مشکلاتی که وجود دارد در مورد هزینه همایشها بسیار صرفه جویی کرد.
حسنزاده خاطرنشان کرد: این همایش از سوی پژوهشکده مردم شناسی با همکاری پژوهشکده زبان شناسی، کتیبه ها و متون، پژوهشگاه علوم انسانی (پژوهشکده مطالعات اجتماعی و مرکز اسناد فرهنگی آسیا)، مرکز میراث ناملموس تهران، مدیریت ثبت و حفظ میراث معنوی و طبیعی، موسسه پاپیرار، موسسه رهاورد گیل و... برگزار شد.
یلدا، جشن کهن ایرانیان
محمد میرشکرایی، پیشکسوت مردمشناسی ایران نیز در این نشست تصریح کرد: در تاریخ هیچ ملت و فرهنگی به اندازه فرهنگ ایرانی جشن و شادی وجود ندارد، ۱۲ جشن ماهیانه به مناسبت تقارن روز و ماه، شش جشن آفرینشی به مناسبت مراحل شش گانه آفرینش، چهار جشن فصلی به مناسبت سرآغاز هر فصل و جشن نوروز و دیگر جشنها همواره در فرهنگ شادی ایرانیان مورد توجه هستند.
وی ریشه همه جشنها را برپایه اعتقاد و باورهای مردم دانست و افزود: اساسا واژه جشن از نیایش گرفته میشود. یلدا جشن بلندترین شب سال نیست، بلکه جشن تولد مهر است. بحث تاریخی و مردمشناسی یلدا از همدیگر قابل تفکیک نیست.
میرشکرایی تاریخ را بدون مردم بی معنی برشمرد و گفت: مردمشناسی علمی است که به مطالعه فرهنگ میپردازد و فرهنگ چیزی جدای از تاریخ یک جامعه نیست.
این مردمشناس پیشکسوت با بیان اینکه فلات ایران به دلیل شرایط آب و هوایی جشنهای فصلی چهارگانه دارد، گفت: ما ابتدای بهار، جشن نوروز، ابتدای تابستان، جشن تیرگان، ابتدای پاییز، جشن مهرگان و ابتدای زمستان جشن یلدا را داریم و جشنهای مربوط به آریاییها، جشنهای دو فصلی و جشنهای بهاره و زمستانی است.
یلدا از زوایای نجومی و آیینی
در ادامه این نشست علیرضا قلینژاد پیر بازاری، معاون فناوری و کاربردی سازی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری شب یلدا را از کهنترین جشنهای ایرانیان دانست که از دیر باز بزرگان در اهمیت آن نزد ایرانیان اقوال مختلفی رو بر شمردهاند.
وی افزود: ابوریحان بیرونی دانشمند قرن چهارم هجری شمسی در آثار الباقیه در مورد شب یلدا میگوید: «و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن، انقلاب زمستانی است. گویند در این روز، نور از حد نقصان به حد زیادت خارج میشود و آدمیان به نَشو و نما آغاز میکنند و دیوها به زوال و فنا روی میآورند.»
قلینژاد جشن یلدا را از زوایای مختلفی همچون؛ یلدا به مثابه رویدادی نجومی، یلدا به مثابه آیینی بر گرفته از مبانی اعتقادی و آیینی، یلدا به مثابه رویدادی که در تکرار ایام و سالها، نو شدن را خاطرنشان میسازد و موضوعی که ارتباط بین جشنها و اعیاد از جمله شب یلدا را به معماری مرتبط میسازد مورد بررسی قرار داد.
وی بیان کرد: ایرانیان تلاش کردهاند در مسیر تکرار جشنها و اعیاد که به شکلی کمی ممکن است تکراری بیهوده ملالآور و خستهکننده به نظر آید با کمک محتوای فرهنگی مناسک و آیینهای رایج هر یک از اعیاد و جشنها به تغییرات حاصل شده ار احوالات انسانها متاثر از نو شدن و نوزایی باطن آدمها، به نو شدن جهان اشاره کنند این مفهوم در ادبیات ایرانی جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است.
وی گفت: بدین ترتیب جشنها مراسم و اعیاد با کمیتهای شبیه بهم اما کیفیاتی متفاوت تذکری است بر این حقیقت که گردش زمانه علی رغم شباهتهای ظاهری در حقیقت تکرار نمیشوند بلکه هر لحظه و هر سال نو میشوند.
اهمیت ادبیات کودک در انتقال فرهنگی
لیلا کفاشزاده، مسئول دفتر کودک و نوجوان مرکز معرفی فرهنگی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری نیز در ادامه این نشست با بیان مواردی در خصوص اهمیت ادبیات کودک در انتقال فرهنگی، اسطورهها را شناسنامه فرهنگی دانست و افزود: اساطیر نشاندهنده فرهنگ و نحوه تفکر مردمان در دورانهای کهن است.
او با بیان اینکه اسطورهها الگوی رفتار انسانیاند افزود: اسطوره تجسم احساسات آدمیان است به گونهای ناخودآگاه برای تقلیل گرفتاریها یا اعتراض به اموری که برای ایشان نامطلوب است.
کفاشزاده علت مطالعه اساطیر را پی بردن به گوشههای تاریخ ساختارهای اجتماعی کهن و فهم و درک و شناخت بهتر رفتار و آداب یک اجتماع و شناخت ریشهها دانست.
وی در ادامه به بیان تأثیر برخی عوامل بر انتقال فرهنگ فرهنگی نظیر انتقال مفاهیم فرهنگی با کمک قصه، صدای مادر یا مربی انتقالدهنده فرهنگ، نقش قصه ها در انتقال الگوی رفتاری، قصه و نمایش (نقش فرهنگ در الگوی رفتاری) و... اشاره و به تشریح هر یک پرداخت.
داریوش ذوالفقاری، رییس پژوهشکده زبانشناسی، کتیبهها و متون نیز در ادامه این همایش به بیان مواردی در خصوص حافظ و شادی با قرائت اشعاری از حافظ پرداخت.
این همایش با شاهنامهخوانی کودک خردسال باران همراه بود.
نظر شما