دبیر سه دوره اخیر جشنواه کتاب و رسانه، این رویداد را رویدادی کمالگرایانه میداند که علیرغم انتقادات، هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ کمی، روند روبهرشدی داشته است.
موضوع داوری و هیأتهای داوری، نهاد برگزار کننده جشنواره، رویکرد دبیران و سلایق آنها، کم و اضافه شدن بخشهای مختلف در برخی ادوار و... از جمله مواردی بوده است که درمورد آن همیشه انتقادهایی وجود داشت و طبیعتا، سه دوره اخیر این جشنواره که با دبیری علیرضا بهرامی برگزار شده هم از این قاعده مستثنی نبوده است؛ خصوصا که در این دوره شاهد تغییراتی مانند ایجاد سامانه ثبت آثار، اضافه شدن چند بخش جدید و جزئیات دیگری همچون اعلام اسامی نامزدها و اعطای تندیس و... بودهایم. اینها، کموبیش مواردی بودند که در قالب گفتوگو با او مطرح کردیم و در ادامه خواهید خواند:
جشنواره «کتاب و رسانه» در دوره هجدهم بالاخره صاحب آئیننامه شد. کمی درباره مفاد آن و نهایی شدندش توضیح دهید.
زمزمههای تدوین آئیننامه جشنواره بعد از گذشت 15 دوره جریان پیدا کرد و پیشگیری از اعمال سلیقه شخصی دبیر و یا مدیران بالادستی به طور تام و تمام برای صفر تا صد جشنواره، از دلایل اصلی این تمایل بوده است.
مشخص شدن متولی رسمی و همیشگی جشنواره، شاید نخستین دستاورد تدوین آئیننامه باشد؛ بهطور عرفی موسسه خانه کتاب، متولی اصلی این رویداد است اما در گاهی شاهد واسپاری این جشنواره به دیگر بخشها همچون اداره کل فرهنگ ارشاد اسلامی استان تهران بودهایم که در دورههای آتی نیز میتوانست تکرار و حس نوعی بلاتکلیفی القاء شود.
آئیننامه، بدیهیات و مبانی را مشخص میکند؛ البته به این معنا نیست که دبیر، دستاندکاران و داوران جشنواره حق اظهار نظر و سلیقه نداشته و در برابر مفاد آئیننامه در حکم ربات، فقط مجری باشند؛ بهعبارت دیگر نمیتوان آئیننامه جشنوارههای فرهنگی و هنری را تحکمآمیز تنظیم کرد؛ اما یکی از کارکردهای آئیننامه ترسیم نقشه راه است تا براین اساس صددرصد ماجرا به سلیقه فردی متکی نباشد.
آیا شما برای اعمال نظر دبیر جشنواره، محدودهای را قائل هستید؟
یکی از ویژگیهای آئیننامه، ایجاد سهم محدود برای نظر دبیر است. یادآور میشوم اعمال سلیقه دبیران در دورههای مختلف ناشی از رفتار دلبخواهی نبوده؛ بلکه بیشتر به دلیل نبود نقشه راه برمیگشته است؛ بهطوری که دبیر نمیدانسته چگونه رفتار کند. بهعبارت دیگر آئیننامه فقط کلیاتی درباره بخشهای جشنواره، حداقل و حداکثر تعداد داوران یا فرآیند انتخاب برگزیدگان و مواردی از این دست است. در مجموع، تدوین آئیننامه جشنواره «کتاب و رسانه» چندین هدف از جمله پوشش خلأهای مختلف این رویداد دنبال شده است.
چه خلأهایی؟
از تعیین نهاد برگزارکننده گرفته تا توجه و تعیین بخشهای جشنواره. بهعنوان مثال؛ تازه بعد از گذشت هفده دوره، بخش عکس به جشنواره افزوده شد. بههرحال با تدوین آئیننامه نمیتوان توقع داشت که این نقصها تداوم داشته باشند.
در مقابل مسأله اضافه شدن بخشهای تازه به جشنواره، این نقد وجود دارد که جشنواره دچار فربهی شده است. چه پاسخی به این انتقاد دارید؟
با طرح یک پرسش به این انتقاد پاسخ میدهم: ایراد بزرگ شدن جشنواره چیست؟ آیا این ایراد ناشی از مساله فنی، سلیقهای یا منفعتطلبانه است؟ بهعنوان مثال؛ شاید استدلال شود افزایش بخشها، فرصت دیدن شدن را به دلیل افزایش رقبا و شرکتکنندهها بهطور چشمگیری کاهش میدهد که این ایراد را قابلقبول نمیدانم. معتقدم رویکرد جشنواره کتاب و رسانه کمالگرایانه است. کمالگرایی و آرمانخواهی، نقص محسوب نمیشود؛ بهعبارت دیگر تلاش برای تحقق پیدا کردن یک رویداد کامل، امتیاز است. علاوهبراین، کمالگرایی در این مسیر و توجه به قالبهای مختلف رسانهای برای جبران نقصها بوده؛ قالبهایی مانند گرافیک، طنز، مواد تبلیغی، کاریکاتور و عکس. بنابراین با توجه به ضرورت توجه به گونههای جدید رسانهای در دنیای پرشتاب امروز، ایراد به دورههایی وارد است که چرا به انواع قالبها بیتوجه بوده است!
بهتر نیست بخشهای مختلف را به حوزه داوری انتقال دهیم؟مثلا شاید گزارش، خبر، گفتوگو و یا میزگردی از نظر داوران از جریان داوری حذف شود درحالیکه میشود با بررسی تیتر، شانس دوبارهای به آنها داد.
این روش داوری یک ایراد دارد و آن، این است که فرصت را به متوسطها میدهد. آثار متوسط جشنواره پرشماراند، بنابراین نگاه تخصصی داوری در هر بخش، بهتر است. روش فعلی باعث میشود داوران -که با اتکا به سابقه و توانمندی خود حتی میتوانند در پنج دقیقه هر اثر را ارزیابی کنند- با دیدن هر نقص یا رعایت نشدن مولفههای لازم، آن اثر را از گردونه رقابت خارج کنند. بسیاری از آثار در جریان رقابت به دلیل رعایت نکردن یک مولفه ، از گردونه رقابت خارج میشوند.
توجه داشته باشید که با وجود محدودیت ارسال فقط 9 اثر نخستین مرحله فرآیند داوری از خود داوطلب آغاز میشود. مرحله دوم نیز تشخیص صحیح قالب خبری از سوی خبرنگار است. برخی از استادان روزنامهنگاری معتقدند اثر خبرنگاری که در تشخیص قالب خبری ناتوان است، هرچند با کیفیت باشد، باید از گردونه داوری خارج شود.
جالب است بدانید که در بارمهای داوری 20 امتیاز برای نوآوری در نظر گرفتیم که این تصمیم البته موافقان و مخالفانی هم در بین داوران داشت. این امتیاز، اثر خلاقانه را از بین چند اثر که مثلا در امتیاز 70 مشترکاند، به یکباره متمایز میکند. توجه داشته باشیم مخاطب به آثار نوآورانه نیاز دارد. با توجه به نوآوری به ارتقاء کیفی آثار و رفع خلاءهای جشنواره منجر خواهد شد.
من بهعنوان دبیر جشنواره همه آثار ارسالی را مرور کردم. برخی خبرنگاران آثارشان از نظر کیفی ارتقاء پیدا کرده و البته برخی دیگر به دلایل مختلف ازجمله مشغله دبیری سرویس، در سال اخیر چندان موفق نبودند.
بنابراین معتقدید تفکیک بخشها و اضافه کردن بخشهای تازه، با هدف ارتقاء کیفی انجام شده است؟
قطعا. در این شرایط؛ هر روزنامهنگاری در وجهی میتواند قویتر و پررنگتر باشد. همانطور که مرحوم استاد حسین قندی را استاد مسلم تیترنویسی، استاد علیاکبر قاضیزاده را استاد گزارشنویسی، استاد فریدون صدیقی را استاد گفتوگو میشناسیم.
همانطور که میدانید، کمیتگرایی و ارائه گزارشهای آماری از گرفتاری جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی در کشور ما بهشمار میآید. در این زمینه، اضافهشدن بخشهای تازه و افزایش سقف ارسال اثر در جشنواره کتاب و رسانه را چطور ارزیابی میکنید؟ چراکه نقدهایی در این زمینه وجود دارد.
پاسخ دقیقی به منتقدان کمّیگرا شدن جشنواره کتاب و رسانه دارم. ابتدا اینکه منتقدان براساس چه استدلالی میگویند جشنواره کمیتگرا شده است؟ اینکه بزرگ شدن اعداد را دلیل کمیگرایی جشنواره بدانیم، کشف بزرگی نیست. با دو دلیل توضیح میدهم که جشنواره کمّیگرا نشده است؛ نخست براساس تجربه داوریام در دورههای پیشینِ جشنواره که به زحمت تعداد آثار ارسالی به 200 اثر میرسید. کیفیت آثار ارسالی -که از نظر آماری یکپنجم جشنواره اخیر بود- با شرمندگی میگویم؛ خجالتآور بود. هرچندکه هیچگاه به آمارها تکیه نکردهام و و هربار بعد از اشاره به افزایش آمارها، حتما گفتهام این افزایش نشاندهنده افزایش مشارکت خبرنگاران و یا نشاندهنده جدی گرفتن جشنواره است، بهجد معتقدم هر چه میزان مشارکت افزایش پیدا کرده، کیفیت آثار نیز افزایش پیدا کرده است.
دومین پاسخ من در رد ادعای کمیگرا شدن جشنواره این است که تعداد آثار شرکتکننده در دوره هفدهم از دوره قبلش یعنی شانزدهم کمتر حضور داشتند؛ پس چرا افرادی که امروز از کمّی شدن جشنواره بهعنوان ضعف یاد میکنند، آن کاهش را برای دوره هفدهم امتیاز تلقی نکردند! اینکه چرا در دوره هجدهم دوباره شاهد افزایش تعداد ارسال اثر هستیم ناشی از دو موضوع است و صرفا متاثر از افزایش بخشهای جشنواره نیست. میزان قابل توجهی از این افزایش به دلیل مشارکت بیشتر خبرنگاران استانی ایبنا و همچنین شرکتکنندگان بخش آثار تلویزیونی است.
مشارکت خبرنگاران استانی تلویزیون و کیفیت آثار آنها ازجمله کیفیت انیمیشن هنرمندان استانی هم در مقایسه با دورههای قبل نیز چشمگیر بود. حتی معتقدم برخی آثار برگزیده نشده در جریان داوری دوره هجدهم، در دورههای قبل حتما شایسته تندیس شناخته میشدند اما کیفیت آثار ارسالی رقابت را امسال در بخشهایی مثل تلویزیون سنگین کرده بود. فکر میکنم این ناشی از عملکرد پیشین جشنواره بوده است که تمایل را به مشارکت این دسته از همکاران بیشتر کرده است.
هیات داوران هجدهمین دوره جشنواره کتاب و رسانه متشکل از هفت نفر بوده است. با توجه به حساسیتهایی که به آن اشاره کردید، داوری 1000اثر توسط هفت داور، دشوار بهنظر میآید.
البته داوران قرار بود یکی دو نفر بیشتر باشند اما قطعی اینترنت مانع از همکاری آنها شد هدفگذاری برای این رویداد ،داوری کاملا دیجیتال است اما قطعی اینترنت و موکول کردن داوری آثار به روزهای پایانی موجب شد تا این داوران کنار گذاشته شوند.
یکی از مشکلات جشنواره کتاب و رسانه این است که تعیین دبیر و هیات داوران جشنواره به تعیین دبیر هفته کتاب وابسته است. این جریان موجب ایجاد تراکم شدید اداره امور میشود؛ بهعبارت دیگر در بازه زمانی کمتر از یکماه بعد از انتشار فراخوان حجم قابلتوجهی از آثار ارسال میشود و به همینخاطرهم برای تسریع در جریان داوری امکان ویرایش اثار ارسالی برای خبرنگاران حذف شد. علاوهبراین در بخشهایی که تعداد ارسال آثار قابل توجه نبود، درنهایت و با توجه به قطعی اینترنت در کشور، به اصطلاح شیوه ابتدایی داوری دستی را در دستور کار قرار دادیم؛ بهعنوان مثال داوری آثار بخش عکس یا گرافیک با استفاده از جابهجایی لپتاب و فلش مموری انجام شد.
تعداد داوران برای بررسی آن حجم اثر در فرصتی کوتاه، کم نبود؟
واقعیت این است که در این سالها براساس حجم آثار از هر داور بعضا در چند بخش استفاده کردهایم. علاوهبراین از داوران خواستیم برای داوری مثلا 200 اثر، نگاه کاملا بیرحمانهای داشته باشند؛ همچنین امکان حذف آثاری که قابلیت رقابت را نداشتند، فراهم شده بود. این شیوه داوری برای فعالان رسانهای و کارشناسان که سالهای سال تجربه دارند، چندان مشکل نیست؛ مثلا من بهعنوان کسی که ربع قرن سابقه روزنامهنگاری دارم، میتوانم در پنج دقیقه 10 گزارش را ارزیابی ابتدایی کنم و غیرمرتبطها را کنار بگذارم.
به مشکل قطعی اینترنت و کُند شدن فرآیند داوری اشاره کردید اما دامنه سامانه جشنواره داخلی است و قاعدتا در آن ایام، دسترسی مقدور بود.
چند روز ابتدایی از هفتهای که با مشکل جدی قطعی اینترنت مواجه بودیم امکان اتصال به سایتهای داخلی هم وجود نداشت؛ علاوهبراین داوری آثار انیمیشن وعکس با وجود مشکل اینترنت برای داوران دشوارتر بود.
سامانه جشنواره کتاب و رسانه بهگونهای طراحی شده که اسم و فامیل شرکتکنندهها برای داوران مشخص است. بهتر نیست برای رفع شائبه تاثیرپذیری داوران از اسم و رسم شرکت کنندگان، برای پنهان ماندن مشخصات، تصمیمی اتخاذ شود؟
حتما نام تولیدکننده اثر بر نتیجه داوری در صورت شناخته شده بودن میتواند تاثیرگذار باشد. سه نکته درباره این موضوع وجود دارد که یکی بحث واقعیتها و دو نکته دیگر بحث راهکارهاست. آنچه به واقعیتها مربوط میشود این است که در این صورت اسم تولیدکننده اثر ارسالی باید در رسانه نیز درج نشود تا در نسخه pdf بارگذاری شده نیز در معرض دید داوران قرار نگیرد. ما در مواجهه با این مساله، دو راهکار را برای کاهش این تاثیرگذاری دنبال کردیم؛نخست اینکه جریان داوری از قالب جلسه داوری هیاتی دورهمی به سامانه داوری با قابلیت رتبهبندی ارتقا پیدا کرده است. براساس تجربه داوری این رویداد در دورههای قبلتر، به خاطر دارم برخی داوران بدون بررسی و فقط براساس اسم تولیدکننده اثر با این جمله که «اثر فلان خبرنگار را ندید قبول دارم» در جلسههای داوری شرکت میکردند. راهکار دوم برای کاهش تاثیرگذاری اسم تولیدکننده، بارمبندی است. بارمهای هر داور برای هر اثر مطابق با مولفههایی چون نثر خبر، رعایت اصول خبرنویسی، جامعیت و شفافیت و همچنین خلاقیت، ثبت و در نهایت جمعبندی میشود؛ البته داوران از امتیاز یکدیگر باخبر نیستند و بنا بر همین روش بهطور خودکار نفرات برتر شناخته میشوند.
یعنی نمیشود تولیدکننده، اثر را با نام در پنل ثبت کند اما آنچه به دست داور میرسد،بدون اسم باشد؟
اینها راهکار نیست؛ توقع است. گفتن این مباحث آسان است، انجامش به این راحتی نیست. مثلا ما چطور میتوانیم از رسانهها بخواهیم نام خبرنگارشان را درج نکنند، چون ما می خواهیم جشنوارهمان را اینطوری برگزار کنیم. مقوله تفکیک و رسانیآزمایی هم در عمل کار دشواری است. گاهی توقعات را همکارانی طرح میکنند که بخش قابل توجهی از آنها آپلود کردن 9 فایل برایشان مشکل بود. همانطور که گفتم، تنها شیوه برای داوری آثار بدون اسم تولیدکننده، انتشار اثر بدون اسم در رسانههاست. در غیر این صورت، باید روش راستیآزمایی مشخصی پیشنهاد شود؛ روشی که نیاز به استخدام چندین نیروی انسانی متخصص و مباحث تامین حقوق آنها را در پی دارد. این در حالی است که جشنواره غیر از امسال همیشه در پرداخت بهموقع حق داوری مشکل داشته است.
در مجموع معتقدم روش داوری در این دورهها، به نسبت موفق بوده است؛ البته حتما راهکارهای معقول دیگر باید به روشهای فعلی اضافه شود. واقعیت این است که هیچیک از ما در اجرای دقیق عدالت توانمند نیستیم. بهدنبال تکرارحرفهای کلیشهای مثل سلیقهای و نسبی بودن داوری که البته نکتهای مهم است، نیستم؛ اما توجه داشته باشیم در فرآیند داوری مولفههای مختلفی دخیلاند. به نظرمن حتی حال فردی و حتی شانس هم در لحظه داوری دخیل است و برای کاهش این تاثیرگذاری نمیدانم چه میتوان کرد.
در سه دوره اخیر جشنواره، انتشار اسامی نامزدهای جشنواره را در دستور کار قرار دادید که در هر دوره، فهرست بلندبالایی بوده که در فاصلهای نزدیک با مراسم اختتامیه رسانهای شده است. اینطور حس میشود که با این کار دنبال به دست آوردن دل همکارانی بودهاید که جزو برگزیدگان نیستند. دلیل این اقدام چیست؟
هدف مهمتری از به دستآوردن دل خبرنگاران را دنبال میکنیم؛ هرچند که تقویت روحیه را هم در نظر داشتیم. انتشار این اسامی به این صورت پیشنهاد خود من بود و معتقدم اگر جشنواره کتاب و رسانه در تحکیم و تقویت موقعیت خبرنگاری کتاب امکانی داشته باشد، بهتراست از آن استفاده کرد. از سوی دیگر هدف جشنواره کتاب و رسانه برگزاری یک رویداد کاملا بیرحم و زمخت نیست؛ بلکه هدف اصلی، تاثیرگذاری بر وجوه کمی و کیفی اخبار کتاب در رسانههای مختلف است.
فکر میکنم اگر اعلام نامزد شدن یک خبرنگار موجب حفظ صفحه کتاب رسانهای شود که یکی از اهداف جشنواره محسوب میشود، بهتر است اعلام شود. بهعنوان مثال صفحه کتاب روزنامه «خبر جنوب» که جزو رسانههای پرشمارگان است، در سال 1396 به دلیل بحران کاغذ در آستانه حذف شدن بود اما تقدیر از متولی این صفحه مانع از اجرای این تصمیم شد؛ هرچند متاسفانه در بحران کاغذ سال گذشته این صفحه تعطیل شد. در مجموع؛ اگربراساس نظر جمعی به این نتیجه برسیم که گروه کوچکتری را بهعنوان نامزدهای نهایی معرفی کنیم و فهرست راهیافتگان به مرحله دوم را داشته باشیم، حتما باید روش را تغییر دهیم. تاکید دارم با این کار از اهداف جشنواره دور نشدهایم.
آیا در سه دوره گذشته، شده تا دوباره به جریان داوری برخی بخشها مراجعه کنید؟ بهعنوان مثال، خبرنگاری که معتقد بوده اثرش از نظر کیفی بالاتر از اثر برگزیده است؛ شخصا به شما برای بررسی مجدد مراجعه کند؟
خیلی کم. اولا بگویم در جریان برگزاری جشنواره، شخصا با آثار ارسالی زندگی میکنم؛ تاجایی که شب و روزم و حتی خانوادهام از این رویداد متاثر میشوند. دبیری نبودهام که بگویم «دبیر که داور نمیشود و هرچه که داوران بگویند». در پاسخ به خبرنگاری که معتقد است اثرش برتر بوده، اما دیده نشده، ممکن است به دلیل کیفیت پایین اثر قاطعانه بگویم نه، کاملا اشتباه میکنی؛ اما در بیشتر مواقع به این خبرنگاران میگویم حتما همینطور است؛ زیرا به هرحال فرآیند داوری و قضاوت در جهان همین است؛ کمااینکه ممکن است فرد بیگناه با حکم دادگاه رسمی و موجه به اعدام محکوم شود.
بنابراین میپذیرید نمیتوان در پنج دقیقه درباره اثری قضاوت کرد؟
در پنج دقیقه میتوان درباره کلیت اثر تصمیم گرفت؛ اما حتما در پنجاه دقیقه، داوری بهتری میتوان داشت. گاهی ارزشگذاری خبرنگار به اثرش ناشی از عوامل فرامتنی است؛ بهعنوان مثال زحمت و دردسر گفتوگو با افرادی خاص و یا صرف زمان طولانی تنظیم مطلب. یادآور میشوم جشنواره رسانهای، درباره خروجی تصمیم میگیرد، نه فرآیند تولید.
حتما در سه دوره اخیر جشنواره بارها درباره عهدهداری دو پُست در جشنواره کتاب و رسانه از شما پرسش شده است. چرا شما هم داورهستید و هم دبیر؟
از من سوال میکنید چرا دبیر داور است اما چند دقیقه قبل از من پرسیدید آیا دوباره به آثار مراجعه کردهاید تا از رعایت عدالت داوری مطمئن باشید. من در پاسخ به این دو پرسش، باز میپرسم ایراد اینکه داور دبیر هم باشد چیست؟
سوال چند دقیقه قبل من درباره توجه به رعایت عدالت داوری حتی بعد از اعلام نتایج، بود. بههرحال این وظیفه دبیر است. این دو پرسش به معنای تایید ضرورت همزمانی دبیری و داوری شما نیست.
توجه داشته باشیم هیچوقت حکمی درباره اینکه دبیر، حق ندارد داور باشد وجود نداشته و در جشنواره کتاب و رسانه هم به دلیل نبود آئیننامه این بحث طرح نشده است. نمیگویم این مساله از محاسن جشنواره است اما میپرسم ایراد این همزمانی چیست؟ آیا ممکن است دچار سلیقهگرایی شوم؟ البته در هر حالتی ممکن است دچار آن شوم که در هر حالی مذموم است، چه داور باشم، چه نباشم. بهعبارت دیگر اگر دنبال رفیقبازی باشم، ربطی ندارد داور باشم یا نباشم، در آن صورت اصلا صلاحیت دبیری هم ندارم. شما ممکن است بپرسید حُسن آن چیست و من میگویم عیب آن چیست؟ در چند سال گذشته افرادی برگزیده بودهاند که بعد از جشنواره هیچوقت ملاقات مجددی با آنها نداشتم؛ علاوهبراین افرادی برگزیده شدند که حتی با من در موضوعات مختلف اختلاف نظر داشتهاند و در یک طیف فکری نبودهایم؛ و درمقابل، افرادی بودهاند که سالها سابقه همکاری با آنها را دارم و میتوان گفت با آنها زندگی کردهام، هیچگاه برگزیده جشنواره نبودند.
میگویید داور بودن در عین دبیر بودن ایرادی ندارد؛ اما آیا حُسنی هم دارد؟
تجربه بدی از جشنوارههایی دارم که دبیر آنها بودهام اما داورشان نبودهام و این مساله موجب آسیب به جشنواره شد. بهدلیل اینکه دبیر نبودم، موقعیت نداشتم تا از بیعدالتی جلوگیری کنم. اصلا بپرسید آیا من صلاحیت دارم که از داوران جشنواره کتاب و رسانه باشم؟ پاسخ این است که بله قطعا میتوانم یکی از شایستهترین داوران باشم کمااینکه پیشاز این بودم.
و بهنظرتان در همزمانی دبیری و داوری، فقط میشود داور یک بخش باشید یا چند بخش؟
در بخشهایی که من داور نیستم، تعداد آثار ارسالی کمشمار است و میتوانم از داور محترم درباره جریان داوری پرسش کنم و حتی وارد بحث و گفتوگو شوم. مطمئنا در همه بخشها داور نبودهام؛ بلکه در بخشهایی که ضرورت داشته و در تخصص من بوده، حتی بخشهایی که تعداد داوران کم بوده داوری کردهام.
با وجود همزمانی داوری و دبیری، نزد وجدان خودم احساس اطمینان خاطر بیشتری به خروجی دارم؛ البته حتما درباره خروجی اطمینان صددرصد ندارم اما اینطور هم نیست که اصلا اطمینان نداشته باشم؛ چراکه سهم خودم را داشتم. علاوهبراین انتخاب من بهعنوان دبیر، حتما بنابهدلایلی ازجمله تخصص و تجربه بوده است. مطلوب من این نیست که از تجربه و تخصصم فقط در ریلگذاری کلی استفاده شود، چراکه یک کارمند محترم اداری مالی موسسه خانه کتاب هم میتواند دبیری جشنواره را در آن صورت برعهده بگیرد. من نمیتوانم فقط دبیر یک جشنواره، برای نشست خبری و سخنرانی اختتامیه باشم. یادآور میشوم بررسی 1000 اثر در حرف ساده است! فقط دیدن این آثار که من حداقل این کار را کردم، کلی زمانبر و انرژیبر است.
اگر روزی به من دبیری به اصطلاح ویترینی پیشنهاد شود، ممکن است آنرا نپذیرم؛ زیرا ترجیحم این است که در کل فرآیند تاثیر داشته باشم تا بتوانم به نسبت آن از شرایط نامطلوب پیشگیری کنم و ازسوی دیگر به ایجاد شرایط مطلوب کمک و یا موجب تقویت آن شوم. همانطور که گفتم؛ تا این مرحله در پیش وجدانم در حد اختیاراتم، حداقل ناراضی نیستم اما بهطور طبیعی از کلیت جریان، رضایت کامل ندارم چراکه همه چیز در این دنیا نسبی است و حتما همکارانی وجود دارند که جشنواره کتاب رسانهای بهتر را میتوانند برگزار کنند. تلاش من به این نقطه رسیده است.
نظر شما